رادیو مجازی اتاق ایران - 5 اردیبهشت 1403

روایت اکونومیست از مشکل جدید غربی‌ها با چین

آیا چینی‌ها انگیزه نوآوری را در کشورهای غربی کاهش می‌دهند؟

ضرورت توجه به تأثیرات منفی بلندپروازی‌های تجاری چین بر رشد نوآوری در کشورهای غربی به‌ویژه آمریکا، جزو معدود مسائلی است که دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان آمریکا در آن اتفاق‌نظر دارند.

17 اردیبهشت 1397
کد خبر : 13365
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام واتس اپ
لینک

در سال‌های اخیر حضور پرقدرت چین در عرصه تجارت جهانی باعث شده است که آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها همواره نگران از دست رفتن مشاغل تولیدی خود باشند، اما اکنون سیاست‌گذاران غربی یک نگرانی دیگر را نیز از جانب چین احساس می‌کنند؛ اینکه حضور فعال چینی‌ها در بازارهای جهانی موجب آسیب دیدن روند نوآوری در غرب می‌شود.

ضرورت توجه به تأثیرات منفی بلندپروازی‌های تجاری چین بر رشد نوآوری در کشورهای غربی به‌ویژه آمریکا، جزو معدود مسائلی است که دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان آمریکا در آن اتفاق‌نظر دارند. در سال 2016 پنی پریتزکر، وزیر بازرگانی آمریکا در دولت دوم باراک اوباما، اعلام کرد اقتصاد دولت‌محور چین اکوسیستم نوآوری را در جهان تضعیف خواهد کرد. مشاوران دونالد ترامپ نیز بارها چینی‌ها را متهم کرده‌اند که با قاپیدن بخشی از سود شرکت‌های خارجی (از طریق عدم رعایت حقوق مالکیت فکری)، انگیزه سرمایه‌گذاری برای نوآوری و توسعه محصولات جدید را در بین این شرکت‌ها کاهش می‌دهند. این مسئله جزو اختلافاتی بود که انتظار می‌رفت در مذاکرات هفته گذشته مقامات تجاری چین و آمریکا در پکن موردبحث و بررسی قرار گیرد.

اما در این میان یک نکته مهم وجود دارد؛ داده‌های تجربی حکایت از این دارند که رقابت با چین نه‌تنها موجب کاهش نوآوری در آمریکا نشده است بلکه آن را بهبود بخشیده است. فارغ از بحث تجارت کشورها با چین، رابطه بین رقابت و نوآوری همواره یک رابطه پیچیده بوده است. اقتصاددانان بر این باورند که وجود یک محیط رقابتی مناسب به رشد نوآوری کمک می‌کند، اما در مورد اینکه منظور از محیط رقابتی مناسب چیست و این محیط چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد، اختلاف‌نظرهایی در بین اقتصاددانان دیده می‌شود. تشدید رقابت می‌تواند شرکت‌ها را مجبور کند که برای به دست آوردن سهم بیشتری از بازار، تلاش بیشتری برای توسعه محصولات جدید از خود نشان دهند؛ بااین‌وجود، اگر رقابت بیش‌ازحد شدت یابد، ممکن است سود شرکت‌ها آن‌قدر کم شود که دیگر انگیزه و توانی برای ریسک‌پذیری و نوآوری نداشته باشند.

نگرانی غربی‌ها از این است که مبادا رویکرد چین بیش از آن‌که جنبه‌های مثبت رقابت را فعال کند، فضای تجارت جهانی را به سمت رقابت منفی پیش ببرد. وقتی دولت چین تصمیم می‌گیرد که از صنایع خاصی حمایت مالی کند، حاشیه سود سایر شرکت‌های فعال در آن صنایع به دلیل اشباع شدن بازار به‌شدت کاهش خواهد یافت. مثلاً اضافه عرضه در بازار جهانی فولاد تا حد زیادی از افزایش سرمایه‌گذاری چینی‌ها در فرآوری این محصول نشأت گرفته است و شرکت‌های تولیدکننده قطعات نیمه‌هادی از این می‌ترسند که قربانی بعدی، صنعت آنها باشد. از طرفی رابرت لایت‌هایزر، نماینده آمریکا در سازمان تجارت جهانی، ادعا می‌کند که حتی شرکت‌هایی که موفق به شکست رقبای چینی خود می‌شوند نیز آن‌طور که بایدوشاید سود کسب نمی‌کنند زیرا چینی‌ها به‌نوعی آنها را برای انتقال حقوق مالکیت فکری خود به شرکت‌های چینی تحت فشار قرار می‌دهند.

از بین مقالات علمی متعددی که در این زمینه منتشر شده است می‌توان به دو مقاله مهم اشاره کرد که با مبنا قرار دادن سال 2001 (سال پیوستن چین به سازمان تجارت جهانی) تأثیرات حضور پررنگ‌تر چین در بازارهای جهانی را بر رشد نوآوری در کشورهای غربی بررسی نموده‌اند. جالب اینجاست که نتایج ذکرشده در این دو مقاله با یکدیگر در تضادند و این تضاد بر پیچیدگی موضوع افزوده است. نتیجه پژوهشی که در اروپا انجام شد این بود که تشدید رقابت با چینی‌ها موجب شده است که هم فناوری مورد استفاده در تولید محصولات شرکت‌های مورد بررسی افزایش یابد و هم نیروی کار به سمت شرکت‌های پیشرفته‌تر سوق داده شود. بر اساس این پژوهش، 15 درصد از ارتقای فناوری در اروپا طی سال‌های 2000 تا 2007 را می‌توان به افزایش واردات از چین و تلاش شرکت‌های اروپایی برای غلبه بر همتایان چینی آنها نسبت داد.

در مقابل، اقتصاددانانی که نمونه‌های خود را از بین شرکت‌های آمریکایی انتخاب کردند، به نتایج دیگری دست یافتند. آنها متوجه شدند که در فاصله سال‌های 1999 تا 2007 تعداد اختراعات ثبت‌شده در آمریکا 40 درصد نسبت به دهه قبلی کاهش پیدا کرده است. آنها چنین افت چشمگیری را ناشی از کاهش مخارج تحقیق و توسعه در شرکت‌های آمریکایی به دلیل کمتر شدن حاشیه سود این شرکت‌ها عنوان کردند.

در این میان صندوق بین‌المللی پول نیز با استفاده از داده‌های جدیدتر اقدام به بررسی موضوع کرده است. نتایج پژوهش صندوق بین‌المللی پول، باب میل افرادی است که معتقدند ایده جنگ تجاری با چین یک ایده منسوخ به شمار می‌آید. بر اساس این پژوهش، اختراعات به ثبت رسیده در آمریکا که طی دهه نخست قرن حاضر نسبت به قبل کاهش یافته بود، پس از سال 2010 رشد چشمگیری را تجربه کرده است. در فاصله سال‌های 2010 تا 2014 علی‌رغم افزایش کسری تراز تجاری آمریکا در برابر چین، هزینه‌های انجام‌شده برای تحقیق و توسعه در آمریکا روندی صعودی داشته است. طی دوره یادشده، اختراعات به ثبت رسیده در ژاپن و کشورهای اتحادیه اروپا نیز با روندی ملایم رشد کرده است. حتی کره جنوبی که بیش از هر کشور دیگری در معرض رقابت با شرکت‌های چینی است نیز رشد قابل‌توجهی را در اختراعات به ثبت رسیده و هزینه‌های تحقیق و توسعه خود تجربه کرده است.

نتایج پژوهش دیگری که در اواخر سال گذشته میلادی توسط صندوق بین‌المللی پول در آمریکا انجام شد نیز نشان داد که رقابت با شرکت‌های چینی موجب شده است تا مخارج تحقیق و توسعه در برخی صنایع خاص رشد کند و شرکت‌هایی که بهره‌وری و سودآوری بالاتری دارند، سرمایه‌های بیشتری را صرف تحقیق و توسعه نمایند. در آمریکا بسیاری از محققان غیردانشگاهی، بخش تولید را رها کرده و جذب بخش خدمات –حوزه‌هایی مانند پردازش داده‌ها، مدیریت سرمایه و ...- شده‌اند و این جابجایی، تقویت اقتصاد آمریکا را در پی داشته است.

تحلیل‌گران صندوق بین‌المللی پول معتقدند واردات کالاهای چینی، تهدیدی برای نوآوری در آمریکا نیست. پس بهتر است سیاست‌گذاران و فعالان اقتصادی در آمریکا و دیگر کشورهای غربی، آرامش خود را حفظ کنند و توجهی به صداهایی که از کاخ سفید به گوش می‌رسد، نداشته باشند.

در همین رابطه