کنوانسیونهای حزبی در امریکا به عنوان یک مسئله سیاسی هیچ مشابهی در جهان ندارند. فعالان چپ و راست ادغام میشوند و نامزدهای خود را انتخاب میکنند تا در نهایت پیروزی محافظهکاری (جمهوریخواه) یا ترقیخواهی (دموکرات) را جشن بگیرند. اما امسال با همیشه فرق داشت و تفاوت آن نیز تنها به خاطر حضور هیلاری کلینتون به عنوان نخستین نامزد زنِ ریاستجمهوری در ایالات متحده امریکا از سوی یک حزب بزرگ و رسمی نبود. بلکه تفاوت در این است که این بار رقابتها میان چپ و راست نیست بلکه شاهد رقابت میان باز و بسته در امریکا هستیم. یکسوی این طیف، دونالد ترامپ قرار دارد که شعارهای عجیبی سر میدهد که در نهایت محتوایش این است: «فقط امریکایی باشیم، جهان شدن بیمعناست». به این ترتیب او به دنبال نظامی بسته و کاملاً محدود در امریکاست.
اما امریکا تنها نیست. در اروپا نیز این روزها سیاستمداران مهمِ بسیاری وجود دارند که ادعا میکنند دنیا جای پست و کثیفی است. از نظر آنها دنیا پر از خطر است و ملتهای باهوش باید دیواری یا حصاری دور خودشان بکشند تا از این پلیدیها در امان بمانند. اینها کاملاً خلاف هنجارهای همیشگی حرکت میکنند و سیاستهای ترامپی را در پیش میگیرند. حالا دیگر فرقی ندارد کسی از حزب راستیها باشد یا چپیها، تمامی سیاستمدارانِ پوپولیست و اقتدارگرا به دنبال نظامهای بسته هستند. تا کنون بریتانیا تمشک طلایی را بردهاست. این کشور با رأی خود به خروج از اتحادیه اروپا ثابت کرد به جهانی شدن هیچ اعتقادی ندارد و مایل به عنوان یک جزیره کوچک و تنها در گوشهای از این جهان بزرگ به حیات خود ادامه بدهد. افراد بسته از حزبهای مختلف موفق شدند بریتانیا را از یک بازار مقتدر و مستقل در جهان جدا کنند.
اخبار افرادی که ضد فرایند جهانی شدن در دنیا فعالیت میکنند هر روز بیشتر میشود. تمام اتفاقات تروریستی که در جهان در حال رخ دادن است، از فرانسه گرفته تا آلمان به خوبی نشان میدهد که چگونه عده بسیار ضد جهانی شدن حرکت میکنند. هرچه ناامنی در جهان شدیدتر میشود، کسانی که طرفدار نظامهای بسته هستند، شانس بیشتری برای پیروزی در فرایندهای انتخاباتی پیدا میکنند. این ترسناکترین اتفاقی است که بعد از کمونیسم در جهان در حال رخ دادن است. و حالا همین برخوردها و تنشهاست که اهمیت دارد.
دیوارهای بلندتر، استانداردهای پایینتر برای زندگی
شاید خیلیها فراموش کردهاند که چین از طریق ارتباط با جهان موفق شد بسیاری از مردم خودش را از فقر مفرط نجات بدهد. حالا امریکا میخواهد با جدا شدن از دنیا، نظام مالی خود را حفظ کند غافل از اینکه همین نظام باز میتواند آن را نجات بدهد. در دنیایی که در آن دیوار میسازند، فقر و خطر بیشتر میشود. اروپا با این حصارکشیها تنها تکهپاره میشود و امریکا قدرت خود را در جهان از دست میدهد و به انزوا کشیده میشود. اگر دونالد ترامپ بتواند پا روی معاهده ناتو بگذارد، قدرت خود را نشان ندادهاست بلکه باعث بیاعتمادی در جهان خواهد شد. او با این کار باعث میشود همپیمانهای امریکا دیگر به آن اعتماد نکنند. او همین حالا هم که هنوز رأی نیاورده بیاعتمادی بسیاری ایجاد کردهاست. اگر ولادیمیر پوتین نیز در آینده به او پشت کند هیچ جای تعجب نیست.
کسانی که دیوار میسازند تا کنون آسیبهای بسیاری ایجاد کردهاند. نمونه آن بریتانیاست که اکنون حرکت خود را به سمت رکود و بحران مالی آغاز کردهاست. اتحادیه اروپا نیز متزلزل شدهاست. اگر فرانسه سال آینده به مارین لوپن به عنوان رئیسجمهوری این کشور رأی بدهد و سپس راه بریتانیا را در مورد اتحادیه اروپا در پیش بگیرد، قطعاً زلزله بزرگی در این اتحادیه رخ خواهد داد. مقابله با کسانی که دیوار میسازند به توان و قدرت بسیار زیادی نیاز دارد. سیاستها و تاکتیکها باید مشخص و دقیق باشد. کسانی که در جبهه باز قرار دارند ابتدا باید موارد تاریخی را به یاد افراد بسته بیاورند و آنها را از خواب بیدار کنند. اما اکثر کسانی که در جبهه باز قرار دارند، شجاعت و جسارت کافی برای حرف زدن ندارند. آنها تنها حرف را در دهان خود نشخوار میکنند اما به زبان نمیآورند. کسانی که به این مسئله باور دارند باید برای آن مبارزه کنند.
امریکا در حال حاضر بیش از هر جایی در خطر است. مردم این کشور باید نگاهی به ساختار احزاب سیاسی موجود در آن بیندازند. آن دسته از جمهوریخواهانی که هنوز در مورد جهانی شدن مردد هستند و تصور میکنند نمیشود بدون جهانی شدن به حیات در دنیای امروز ادامه داد باید به خود جرات بدهند و به هیلاری کلینتون رأی بدهند. هیلاری کلینتون نیز حالا که به صورت رسمی به عنوان نامزد برتر حزب دموکراتها انتخاب شده باید «باز» بودن را فریاد بزند. او باید جسورانه از سیاستهای دنیای باز بگوید. انتخاب ترامپ در امریکا به عنوان رئیسجمهوری این کشور میتواند تهدیدی بزرگ برای جهانی شدن در کل دنیا باشد. قطعاً با وجود فرد بستهای مانند دونالد ترامپ در دولت امریکا، نمیتوان به دنیایی امن امید داشت. اکنون آینده دنیای آزاد و لیبرال در موفقیت یا عدم موفقیت یک زن است.