هشت سال قبل رهبر معظم انقلاب موضوع «الگوی پایه اسلامی-ایرانی پیشرفت» را مطرح کردند و پس از هشت سال متنی با عنوان یادشده تهیه و به ملاحظه ایشان رسانده شد. در 22 مهر 97 مقام معظم رهبری با ملاحظه سند مربوطه، مجمع تشخیص مصلحت، مجلس شورای اسلامی، دولت، شورای عالی امنیت ملی، شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی فضای مجازی، دانشگاهها و حوزههای علمیه و صاحبنظران را مأمور بررسی و ارائه پیشنهادهای لازم برای ارتقای آن کردند. همچنین مرکز اسلامی-ایرانی پیشرفت را مأمور کردند تا با هماهنگی با مراجع یادشده برنامه زمانی بررسی نسخه موجود را تنظیم و متعاقبا از نظرات ارائهشده در راستای تکمیل سند بهرهبرداری کند. این ارجاع حاکی از دوراندیشی و نگاه دقیق ایشان است تا ضمن ارجنهادن به تلاشهای انجامشده از نظرات عموم و خواص استفاده بهتری شود. درحالحاضر که پنج ماه از این فراخوان میگذرد، زمانبندی پیشنهادشده معلوم و مشخص نیست.
با توجه به آنکه بیش از هفت سال صرف تدوین پیشنویس سند از سوی مرکز مربوطه شده است، وصول نظرات مراجع یادشده طبق قاعده مستلزم زمان درخورتوجهی خواهد بود و طبعا تا سال 1400 که در ابلاغیه ذکرشده مبدأ حرکت است، فاصله زمانی چندانی نیست. نظر به اینکه موضوع نیز به صورت عمومی مطرح نشده، جا دارد با طرح عمومی موضوع از لحاظ مفهومی و شکلی به کار کیفیت و سرعت داده شود و این نوشته نیز در همین راستا به رشته تحریر درآمده است.صرفنظر از آنکه مبانی ذکرشده در سند، به خاطر زمان مناسب و تلاش وافری که به کار برده شده، مطالب مفید و درخورتوجهی است؛ اما پرمحتوابودن جملات و عبارات به معنی نادیدهگرفتن کلیت مجموعه برای آنچه میتواند وجود داشته باشد، نیست. گاه در یک مجموعه تکتک عبارات و کلمات از دقت و صحت کاملی برخوردار است؛ اما در درون خود ممکن است تعارضاتی با یکدیگر پیدا کنند و نیز مجموعهای از خصلت همنوایی و همجهتی برخوردار نباشد. دراینباره میتوان با یک نگاه نظاممند (سیستمی) به موضوع توجه کرد. به طور کلی هر سیستم میتواند بهعنوان سیستمی باز یا سیستم بسته مطرح شود و معمولا در طبیعت زنده هر سیستمی را در نظر بگیریم؛ بهعنوان یک سیستم باز فعالیت میکند و حتی عناصر نیز بهنوعی از این امر تبعیت میکنند. البته در سیستمهای دستساخته انسان اغلب کوشش شده که سیستمهایی بهعنوان سیستم بسته طراحی شود؛ اما عملا این سیستمها یا نابود شده یا بهتدریج به سیستم باز مبدل شدهاند.اگر مجموعه ارائهشده بهعنوان یک سیستم باز در نظر گرفته شود، ناگزیر به چگونگی تعامل آن با دنیای 50 سال آینده باید اندیشید. دنیای متحولی که سرعت تغییرات آن در مقایسه با سالهای گذشته بسیار فزونتر شده است. اگر اندیشه آفرینش یک دنیای زیبا باشد و به آن بسنده شود، طبعا یک امر انتزاعی انجام شده؛ یعنی تأثیر و تأثر دنیای خارج از خودمان نادیده گرفته شده است. قبل از هر طرحی برای آینده، باید پیشرفت و توسعه دنیا را تصور کرد و درجه مراودات و تعامل با آن را سنجید و سپس طراحی دنیای خود را آغاز کرد؛ مگر آنکه برخی فکر کنند آینده دنیا دست ما است.پیشرفت علوم و تکنولوژی تا زمان رنسانس از شیب کمی برخوردار بود...
اما پس از رنسانس و استفاده از انرژی فسیلی و سپس اتمی سیر صعودی خاصی پیدا کرد و با ظهور دنیای انفورماتیک، هوش مصنوعی و علوم ژنتیک سیر جهشی خاصی بهویژه در دستکاری طبیعت و نهایتا انسان صورت گرفت و امروز در حال جهش به مرزهای دستنیافتنی است. این مسئله عملا همه مکاتب مانند مارکسیسم، لیبرالیسم، اگزیستانسیالیسم و اومانیسم را زیر سؤال برده و خواهد برد. در این وادی اولین سؤال آن است که دنیا چه خواهد بود و پس از آن است که میتوان پرسید در این دنیا ما چه میخواهیم باشیم و سپس تدابیر خود را به صورت واقعی و عملیاتی برخوانیم.
اتفاقا در بخش «افق» خواستهاند تصاویری به دست دهند.
الف- در سند تهیهشده آمده است ایران در میان پنج کشور پیشرفته جهان در تولید اندیشه، علم و فناوری خواهد بود. سؤال اینجاست که آن پنج کشور کداماند و ملاکهای پیشرفتهبودن کدام است که ما آنها را پیشرفته (و نه توسعهیافته) میخوانیم. میتوانستیم به جای پنج، اعداد 10، 12 یا سه و چهار بگذاریم. آیا تنها آرزوکردن کافی است؟
ب- در سند تهیهشده آمده است از نظر سطح کلی پیشرفت و عدالت ایران در شمار چهار کشور آسیا و هفت کشور برتر دنیا خواهد بود. سؤال اینجاست کدام کشورها در شمار چهار یا هفت کشور فوق هستند و ملاک عدالت و پیشرفت کدام است؟ و آیا عدالت و پیشرفت آن کشورها با ابزار ما قابل سنجش است یا باید آنها را از هماکنون وادار کنیم که مفهوم عدالت و پیشرفت ما را بپذیرند؟
ج- در سند تهیهشده آمده است تا آن زمان سلامت محیط زیست، پایداری منابع طبیعی، آب، انرژی و امنیت غذایی با حداقل نابرابری فضایی (غذایی) در کشور فراهم میشود.
میدانیم تقریبا همه این امور در کشور ما شیب منفی را میپیمایند. چگونه میتوان شیب منفی را به مثبت برگرداند. علاوه بر آنکه رئیس دولت دهم برنامه چهارم توسعه را به گفته خود خمیر کرد. اصولا در اجرای برنامههای پنجساله حداکثر تا 20 درصد توفیق حاصل میشود. در حال حاضر برنامه ششم توسعه در محاق فراموشی است و در تصویب بودجه سالانه مطلقا به آن توجه نمیشود. چگونه قرار است برای 50 سال آینده بدون شناخت از جهان برنامهریزی شود. صدالبته برنامهریزی با استفاده از عبارات زیبا و آرزوها در متن برنامه، محقق نمیشود اما زمان نشان داده حتی توفیق اجرای برنامههای کوتاهمدت هم وجود نداشته است.
علاوه بر آن و حتی مقدم بر همه مطالب به نظر میرسد حتی در تعبیر عبارات و اصطلاحات، توفیق لازم به دست نیامده است. در برخی فرهنگها برای کلمات مصداق یا مصادیقی مییابند؛ بهطور مثال وقتی سخن از توسعه به میان میآورند ملاک آن را تولید ناخالص ملی میدانند؛ یعنی یک ملاک مشخص و واحد، اما وقتی ما میگوییم پیشرفت ملاک کدام پیشرفت است؟
اصولا الگو یعنی چه؟ در فرهنگ عمید میخوانیم: نمونه؛ نمونه و شکل چیزی که از کاغذ یا مقوا بریده باشند مثل الگوی لباس که خیاط از روی آن پارچه را میبرد. پس «الگو» یا به عبارت دیگر «روبُر» نمونه تطبیقی و عینی از اصل است و بسیار باید در دسترس و قابل مشاهده باشد.
البته اشخاص یا سازمانهای مأمور به کاری هرگز خود را ناتوان در اجرای آن کار اعلام نمیکنند. همانند وکلای دادگستری که نوعا وظیفه خود را دفاع از متهم میدانند و بسیار کم هستند که به جای دفاع از متهم دفاع از حق کنند، بنابراین آن مأمور به کار سعی میکند که کار خود را ارائه دهد حتی اگر در باطن به آن کماعتقاد باشد.
در همین جا خاطرنشان میکنم بدون تردید تلاش برای ایجاد الگوی پیشرفت برای کشور و برنامهریزی درازمدت بسیار لازم و ارزنده است و یقینا اندیشمندان کشورمان در این راه مأجور خواهند بود اما معلوم نیست در حالی که در شرایط فعلی کشورمان گرفتار محاصره اقتصادی همهجانبه آمریکا شده و فشار آن بر مردم منتقل شده و برای رفع آن باید چارهاندیشی کرد. برخی اندیشمندان فقط به انتقاد از دولت و نظام میپردازند در حالی که لازم است پیشنهادات خود را در قالب برنامههای کوتاهمدت و تبعات اجرای آن به دولت ارائه دهند تا مقاومت مردم کشورمان با تلخی همراه نشود. البته همان اندیشمندانی که دست در تدوین برنامه درازمدت دارند برای این کار بسیار توانمندتر هستند.