رادیو مجازی اتاق ایران - 4 فروردین 1403

زندگی ایرانیان پس از سیل

علی ربیعی در یادداشتی نوشت:در شرایط کنونی، دولت باید از نهادهای مدنی برای ایفای نقشی پررنگ‌تر در مقابله با بحران، حمایت بیشتری به عمل آورد. می‌توان با فراخوان دادن به خیریه‌ها و NGO‌ها، بستر حضور فعال مردم را برای عبور از بحران فراهم کرد. پس از زلزله کرمانشاه با یک تصور غلط که من ریشه آن را درک نکردم فعالیت چهره‌ها، افراد و گروه‌های مرجع را در کمک‌رسانی با علل نامعلوم محدود کردند.

علی ربیعی

وزیر سابق تعاون، کار و رفاه اجتماعی
19 فروردین 1398
کد خبر : 28187
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام واتس اپ
لینک

معمولاً قضاوت در مورد ملت‌ها در نقاط حساس و به تعبیری بحرانی جوامع صورت می‌گیرد. تاریخ جامعه فقط متشکل از تقویم روزهایی نیست که ورق خورده بلکه اتفاق‌های مهمی است که رقم زده می‌شود و در حافظه تاریخی یک ملت مانا می‌شود.
در بحران‌ها است که روحیات یک جامعه و ارزش‌های نهفته در آن فرصت بروز و ظهور می‌یابد. کفایت یک جامعه و میزان آمادگی آن برای‌ گذار از مرحله شرایط سخت، ویژگی‌های آن جامعه را متجلی می‌کند. من فکر می‌کنم سیل کم سابقه و بی‌نظیر در تاریخ معاصر ایران از جمله اتفاق‌هایی است که قسمتی به یاد ماندنی از تاریخ این مملکت را می‌سازد. در این دست بحران‌ها است که جامعه و ملت ما می‌توانند با نقش‌هایی که ایفاگر می‌شوند، مورد قضاوت آیندگان قرار گیرند. مطالعات نشان می‌دهد، در بحران‌ها کنش جمعی، گروهی و حتی فردی به خوبی نمود پیدا می‌کنند و می‌توانند به عنوان داستان‌هایی ماندگار باقی بمانند. بخشی از فرهنگ داستان‌سرایی در مواقع بحرانی شکل می‌گیرد. حتی افسانه‌های ملی نیز، نوعی داستان‌سرایی غیر واقعی برگرفته از شرایط کشور در مقاطع بحرانی خاص است که نمونه آن را می‌توان در تاریخ ملل و اقوام مختلف یافت.
در سیل اخیر ما می‌توانیم با کنش‌های صحیح فردی و اجتماعی خود سال 98 و دهه 90 ایران را به عنوان یک فصل تاریخی شاخص از ارزش‌های ایرانیان و روح جمعی رقم بزنیم. سیل اخیر با درگیر کردن چندین شهر و تهدید زندگی تعداد کثیری از هموطنان، سبب از بین رفتن ثروت ملی و فردی و ایجاد خسارات فراوان گردید. با در نظر داشتن نیاز امروز مناطق بحران زده به کنش «ما» ایرانیان، به برخی از کنش‌های فردی و جمعی که امروز نیازمند آن هستیم، اشاره می‌کنم.
در سیل اخیر، کنش‌هایی از ایرانیان مشاهده شد که ما بدون شک باید در جهت تقویت و نهادینه کردن این کنش‌ها حرکت کنیم. معمولاً در وقوع بلایا و مصائب یک جامعه، حس ارزشمند ایثار، از جان گذشتگی و فداکاری انسان‌ها تجلی می‌یابد. در ورای آسیب‌ها، اندوه‌ها و غم‌ها آنچه  بعد از این حوادث طبیعی تلخ در ذهن مردم مانا می‌شود کنش‌هایی از جنس حس انسان دوستی جامعه، غمخواری ملی و رویش وجدان‌های جمعی معطوف به مهربانی است. سرازیر شدن سیل غمخوارگی ملی و مهربانی فراگیر در کنار سیل مخرّب، ارزش‌هایی است که باقی می‌مانند.
از جمله جلوه‌های این کنش‌های ارزشی و انسانی در سیل اخیر، موارد متعددی را شاهد بودیم: جوان سی و شش ساله مسجد سلیمانی که جان خود را برای کمک به خودروی گذری در منطقه تله بزان در روز ششم فروردین از دست داد یا آن عده از امدادگران داوطلب در گمیشان که در قایق واژگون شده جان باختند و زیبایی‌های غم‌انگیز در ورای حوادث طبیعی خلق کردند. در بحران اخیر شاهد قهرمانان بی‌نام و نشان زیادی هستیم. تعمیرکاران موبایل که در شیراز برای ارائه سرویس رایگان به مسافران آگهی می‌دادند. مردمی که در خانه‌های خود را به روی میهمانان سیل زده نوروزی گشودند. روحانی اهل سنت که در گل ولای سیل آق‌قلا آستین همت بالا زده بود. مکانیک‌ها و صافکارهایی که در آق قلا و شیراز سرویس مجانی  به سیل زدگان عرضه می‌کردند. اینها همان ریزعلی‌های خواجوی امروز هستند که متأسفانه رسانه رسمی آنها را «ریز» می‌بیند و به تصویر نمی‌کشد. در صورتی که رسانه‌ها باید در جهت نهادینه‌سازی و حمایت از این کنش‌ها، مشارکت جدی داشته باشند. من فکر می‌کنم مشکلات بزرگ، پس از فروکش کردن سیلاب رخ می‌نمایند. شغل‌های از دست رفته، ثروت‌های نابود شده، زمین‌ها، احشام و دام‌های از بین رفته، خانه‌های فرو رفته در گل و لای، افراد مصیبت زده و تألمات روحی آغاز راه است. مرحله پس از بحران، مرحله بسیار مهم و در خور تأملی است که با عملکرد درست در این مرحله می‌توان با دانش افزایی برای آینده و گرفتن خروجی برای رفتن به مرحله پیش از بحران و ایجاد شرایط پیشگیری از بحران از تکرار حوادثی مشابه در آینده جلوگیری کرد.

ضروری‌ترین اقدام در مرحله پس از بحران، توجه به آلام روحی افراد بحران دیده است. این افراد خصوصاً کودکان، سالخوردگان، زنان باردار و خانواده‌های مصیبت دیده تا مدت‌ها دچار اضطراب‌های روحی و ترس از وقوع مصیبت می‌شوند. به گونه‌ای که با هر بارش اندکی، اضطراب بر وجودشان مستولی می‌شود. متأسفانه در خصوص این مرحله، برنامه‌ریزی علمی و قابل قبولی انجام نمی‌شود. در همین راستا، مدتی که در بهزیستی مسئولیت داشتم سعی کردم در این سازمان، تیم‌های مشاوره پس از بحران را ساماندهی کنم. به دلیل اهمیت این مرحله، پیشنهاد می‌کنم تیم‌های مددکاری روانی شکل گرفته و به مناطق بحران زده اعزام شوند تا افراد مصیبت دیده و همچنین خانواده‌های داغدار در مسیر مشاوره درمانی روانی قرار گیرند. من این امر را کم اهمیت‌تر از بازسازی‌ها نمی‌دانم.
من فکر می‌کنم در شرایط کنونی، دولت باید از نهادهای مدنی برای ایفای نقشی پررنگ‌تر در مقابله با بحران، حمایت بیشتری به عمل آورد. می‌توان با فراخوان دادن به خیریه‌ها و NGO‌ها، بستر حضور فعال مردم را برای عبور از بحران فراهم کرد. پس از زلزله کرمانشاه با یک تصور غلط که من ریشه آن را درک نکردم فعالیت چهره‌ها، افراد و گروه‌های مرجع  را در کمک‌رسانی با علل نامعلوم محدود کردند. اتفاقاً حضور این گروه‌ها به نوعی موجب «احساس توجه »حادثه دیدگان را در میان آنها تقویت می‌کند. حضور مردم از آلام روحی کاسته و سبب همبستگی اجتماعی فزاینده خواهد شد. چنین حرکتی، از تنش‌های پس از بحران به نحو چشمگیری می‌کاهد و ارتباط فرهنگی بیشتر و عمیق تری را رقم می‌زند. همچنین سبب خروج از حالت منزوی بودن و کاهش احساس بی‌پناهی سیل‌زدگان خواهد شد.
مردم باید به این باور برسند که در این شرایط، کمک آنها، یک کمک‌رسانی عادی مالی در شرایط طبیعی نیست بلکه کمک آنها، کمک به آینده تاریخی ایران است. همه ما پیرزن روستایی باصفایی را به خاطر داریم که با چند تخم مرغ خانگی، به یاری رزمندگان دوران دفاع مقدس آمد. یاد کودکی که کاپشن خود را به سیل‌زدگان تقدیم کرد در ذهن ما ماندگار است. ما به تکرار چنین حرکت‌هایی نیاز داریم. «ما» ایرانیان در طول تاریخ، همواره چنین بوده‌ایم. ارزش‌هایی همچون از خودگذشتگی، سایه سار بودن، پل شدن برای عبور دیگران، شانه زیر بار دیگران گذاشتن، دستگیری و رسیدگی به هموطن باید پررنگ‌تر شود. بگذاریم سیل غمخوارگی و همدلی ملی، پرجوش و خروش در ایران ادامه مسیر دهد و در این روزهای سخت یاور هم باشیم و گلیم همدیگر را از آب بیرون بکشیم.در میان این کنش‌های ایجابی که اشاره کردم ما همچنین نیازمند پیشگیری کردن از وقوع برخی از کنش‌هایی هستیم که نمایشی، اعتماد سوز و بیشتر شبیه تسویه حساب‌های سیاسی است. آنها که در گل و لای سیل اخیر در پی دنبال کردن مقاصد سیاسی خود هستند و برای به دست آوردن یک منفعت کوتاه مدت، دولت و یا یک جریان سیاسی را تخریب می‌کنند از این نکته غافل هستند که نفع کوتاه مدت و ناچیز آنها، اثرات درازمدت در تاریخ باقی می‌گذارد. این افراد که با پاشیدن بذر ناامیدی و بی‌کفایت قلمداد کردن دیگران در پی حصول منافع خود هستند فراموش کرده‌اند که آثار کارهایشان در درازمدت به زیان فرهنگ‌سازی مثبت و کاهنده اعتماد عمومی به کنش جمعی همراهانه مردم در عبور از بحران است.

 

در همین رابطه