نرخ ارز روزهای گذشته سروصدای زیادی به پا کرده و با وجود نوسانات بیش از اندازه، رییس کل بانک مرکزی وعده بازگشت آرامش به نرخها را داده است. در نگاه اول، به نظر میرسد که نرخ ارز وابستگی زیادی به درآمدهای نفتی دارد، چراکه منبع اصلی آن درآمدهای نفتی است. در دو سال اخیر و به دلیل شدت یافتن تحریمها کانال ورودی ارز به کشور با مشکلات و مسائل گوناگونی دست و پنجه نرم کرد.
به گونهای که نرخ دلار در سال 97 به رقمهایی رسید که شاید باورش برای بسیاری سخت و دشوار بود. پیش از تشدید تحریمها صادرات نفت کشور بیش از دو میلیون بشکه در روز بود ولی در شرایط فعلی که البته پاندمی کرونا نیز به آن اضافه شده، صادرات نفت به میزان بسیار کمتری رسیده به گونهای که برخی رسانههای خارجی مدعی هستند رقم صادرات به کمتر از 100 هزار بشکه رسیده است. زمانی که نفت کمتری به فروش برسد دلار کمتری نیز به اقتصاد وارد میشود.
در نتیجه دلار کمتری نیز به واردکنندگان تعلق میگیرد. همین امر سبب کاهش ارزش پول ملی میشود. شاید این سوال به ذهن متبادر شود که سایر کشورهای تولیدکننده نیز با مشکل کاهش عرضه و تولید نفت مواجه هستند اما چرا بدین صورت تحت تاثیر قرار نمیگیرند؟ برای پاسخدهی لازم است به این نکته اشاره شود که برخی کشورهای تولیدکننده اقتصاد تورم کمتری دارند. همین امر سبب افزایش تورم و کاهش ارزش پول ملی میشود. نکته دوم در وابستگی تولید داخلی به واردات مواد اولیه و ارز است. تولیدکنندگان داخلی هر چند جزیی، نیاز به واردات برخی مواد اولیه دارند که تامین هزینههای آن ارتباط مستقیمی با میزان ارز کشور دارد. اگر نتوانند ارز را تامین کنند، کالا نیز کم تولید و با قیمت بالا عرضه میشود، بنابراین از این نظر نیز یک افزایشی در قیمتها رخ میدهد.
اینکه افزایش نرخ ارز تا کجا ادامه خواهد یافت نیز به عوامل مختلفی بستگی دارد که مهمترینش تنشهای بینالمللی است که البته محور اصلی نیز عملکرد ترامپ و باقی ماندن او در مسند ریاستجمهوری امریکاست. برای کاهش این تنشها بهتر است در ابتدا برخی روابط تجاری و اقتصادی با اروپاییها را که مواضعی نزدیکتر به کشور دارند، بازیابی و بازسازی کنیم. در این صورت میتوان بخشی از تنشها را کاهش داد تا در سایه آن منابع ارزی نیز به کشور وارد شود. در این صورت برای بهبود شرایط بازار نیاز به دخالت نیست و نظارت کفایت میکند.