ورشکستگی یک عنوان حقوقی است که بیشتر مردم معنی واقعی آن را نمیدانند. اینکه در پاسخ به سؤالی درباره ورشکستگی یک شرکت، موسسه مالی و بانک جواب مثبت یا منفی بدهیم بستگی به این دارد که از مقوله ورشکستگی چه برداشتی داشته باشیم.
احمد حاتمی یزد
چه کسی ورشکسته است؟
ازنظر حقوقی و قانونی زمانی به یک بازیگر عرصه پولی و مالی کشور صفت ورشکسته اطلاق میشود که آن مجموعه توان ایفای تعهداتش را نداشته باشد. ورشکستگی از منظر قانون به این معناست که کسی بدهی دارد و در موعد سررسید بدهی زمانی که طلب کار مطالبهاش را طلب میکند، شخص قادر به پرداخت آن نیست و اعلام ورشکستگی میکند. این بدهی میتواند بدهی مالیاتی یا بدهی به اشخاص حقیقی و حقوقی باشد. گاه فرد بدهکار توان پرداخت بدهی را ندارد اما دارایی زیادی دارد که امکان نقد شوندگی آن فراهم نیست. برای مثال ملک دارد اما فروش نمیرود. این فرد علیرغم دارایی فراوان ورشکسته است. این معنای حقوقی ورشکستگی است که تا امروز در مورد بانکهای ایرانی صادق نبوده است و در آیندهای که پیش چشم ماست هم هیچ بانکی ورشکست نمیشود.
بدهی بانکها به مردمی است که نزد بانک سپرده دارند. بانکها هرروز پولی را دریافت میکنند و پولی را به مردم میدهند. لزومی به نگهداری مقدار زیادی پول در بانک نیست. گاها خالص جمع جبری دریافتی و پرداختی بانکها مثبت است یعنی بانک پول زیاد میآورد که آن را یا در بانک مرکزی یا در بانک دیگر سپرده میکند. اگر بانکها منابع کم بیاورند از بانک دیگری وام میگیرند یا از بانک مرکزی تسهیلات دریافت میکنند و جواب بدهکاران را میدهند. تا زمانی که این مکانیسم کار کند، بانکها ورشکست نمیشوند. بانکها زمانی ورشکست میشوند که نتوانند از بانک دیگر یا بانک مرکزی پول بگیرند و کمبودها را جبران کنند. تا زمانی که این مکانیسم فعال است، مشکلی وجود ندارد.
منتقدان میخواهند چه بگویند؟
منتقدان نظام بانکی و بعضی سیاستمداران برداشتی از ورشکستگی در ذهن دارند اما عبارت مناسب برای توصیف آنچه آنها به آن فکر میکنند کلمه ورشکستگی نیست. آنها میخواهند بگویند که ساختار مالی نظام بانکی ما درست نیست. اما سؤال این است که چطور باید فهمید که ساختار مالی سالم است یا خیر؟ دراینباره استاندارد جهانی وجود دارد که به موافقتنامه بال معروف است. بال شهری است در سوئیس که روسای بانکهای مرکزی در دنیا در آن جمع شدند و ضوابطی را مشخص کردند و شاخصهایی را برای اینکه کدام بانک سالم است و کدام نیست تعیین کردند. موافقتنامه بال ده شاخص دارد که مهمترین آن کفایت سرمایه است. اگر بانکها سرمایه کافی داشته باشند، سالم هستند اما در شرایطی که سرمایه بانک کافی نیست از اصطلاح ورشکسته در مورد آن استفاده نمیکنیم. تعیین کفایت سرمایه بانکها از فرمول تخصصی پیروی میکند که الآن به آن ورود نمیکنم اما باید تا حدی درباره کفایت سرمایه دانست و اینکه چگونه میتوان درباره سرمایه کافی یا ناکافی بانکی نظر دارد. بانکی ازنظر کفایت سرمایه سالم است که سرمایه آن دستکم معادل 10 درصد داراییهایش باشد و داراییهای یک بانک تسهیلاتی است که آن بانک به مردم داده است. املاک بانکها نزدیک به 2 یا 3 درصد از سرمایه آنها را پوشش میدهند و بیش از 97 درصد از سرمایه بانک مطالبات آنها از مردم است که نباید از 10 درصد سرمایه بیشتر باشد. بهعبارتدیگر سرمایه بانک باید 10 برابر تسهیلاتی باشد که بانک عرضه کرده است.
اگر از این منظر به بانکها نگاه کنید میبینید که ساختار مالی بانکهای ایرانی همه نامناسب و ناسالم است و ازنظر استانداردهای بینالمللی سرمایه کافی نداریم. در بین بانکهای کشور حتی بانکی داریم که نسبت سرمایه آن به میزان بدهیاش از 1 درصد هم کمتر است. مشخص است که اینطور بانکها نمیتوانند ادامه حیات بدهند و تا امروز با کمکهای دولتی و بانک مرکزی سرپا ماندهاند. چنین بانکهایی باید افزایش سرمایه بدهد یا در بانک دیگری ادغام شود. سهامداران بانک باید برای افزایش سرمایه اقدام کنند یا بانک سهامش را بهمنظور افزایش سرمایه بانک به فروش برساند.
مردم و بانک مرکزی چه کنند؟
حالا نکته سوم این است که مردم باید در این شرایط چه کنند؟ رئیسکل بانک مرکزی در رسانه ملی اعلام کرده است که بانک یا موسسه مالی که وعده سود بالا به مردم میدهند در آستانه ورشکستگی است و وضعیت خوبی ندارد. در این شرایط مردم باید چه کنند؟
حرف رئیسکل بانک مرکزی درست است. زمانی که بانکی وعده سود بالا بدهد و سپرده را با سود زیاد جذب کند کارش به ورشکستگی میرسد به این دلیل که نمیتواند درآمدی را کسب کند و سود وعده دادهشده را بپردازد. زمانی که بانک وعده سود بالا بدهد، درزمانی که ساختار مالی بانکها هم ناسالم است، وضعیت بدتر میشود. پیشنهاد من به بانک مرکزی این است که رتبهبندی بانکها را اعلام کند. این کاری است که در تمام دنیا در مورد بانکها و شرکتها انجامشده است. زمانی که مردم از رتبه بانکها ازنظر کفایت سرمایه آگاهی داشته باشند، میتوانند مسئولانه تصمیم بگیرند که با چه بانکی کار کنند و در چه بانکی سرمایهشان را سپرده کنند. اگر بانکی در رتبهبندی اعلامشده، رتبه پایینی داشته باشد اما سود 25 درصد بپردازد، سپردهگذار با آگاهی از میزان ریسک سپردهگذاری در این بانک پولش را به سپرده میکند و پسازآن نمیتواند گلایه کند که چرا بانکی دچار مشکل شده و سپردهاش ازدسترفته است.
افزایش سرمایه بانکها راه نجات آنهاست. بانکها مطالباتی از دولت و اشخاص حقیقی و حقوقی غیردولتی دارند که سالهاست انباشتهشده است. اگر حتی یکسوم یا یکچهارم از مطالبات معوق بانکها وصول شود، وضعیت بانک بهتر میشود.