سید‌رضی حاجی‌آقا میری در گفت‌وگو با پایگاه خبری اتاق ایران

برخورد سیاسی با اقتصاد ممنوع

سید‌رضی حاجی‌آقا میری، رییس کمیسیون صادرات اتاق ایران در گفت‌وگو با پایگاه خبری اتاق ایران از موانع صادرات می‌گوید
تاریخ: 11 اردیبهشت 1395
شناسه: 1092

اقتصاد ایران پیچیده است و مشکلات آن پیچیده‌تر؛ و سهم بخش صادرات در این مشکلات بیشتر است. سیدرضی حاجی آقامیری، رییس کمیسیون صادرات اتاق ایران می‌گوید اگرچه بعد از برجام، بخشی از این مشکلات رفع شده است؛ اما درمان همه مشکلات اقتصادی، برجام و برداشته شدن تحریم‌ها نیست. او معتقد است وقتی نرخ ارز ثبات ندارد به صادرات و واردات و سرمایه‌گذارهای خارجی ضربه می‌زند. حاجی‌آقامیری می‌گوید: در ایران اعتقاد غلط این است که می‌خواهند ارزش پول ملی را حفظ کنند؛ درحالی‌که ثبات ارز  و GDP  بسیار مهمتر از ارزش پول ملی است. او از دولت و مجلس می‌خواهد به نظرات کارشناسی بخش خصوصی توجه کنند و با اقتصاد پوپولیستی برخورد نکنند. اقتصاد نباید تحت‌تاثیر سیاست باشد.

 

 آیا نشانه‌هایی از بهبود وضعیت صادرات در ابتدای سال 95 دیده می‌شود؟

ما سه نوع صادرات داریم: صادرات نفتی، صادرات غیرنفتی که حاصل فرآورده‌های نفتی است و دیگری صادرات کاملا غیرنفتی مثل صادرات محصولات کشاورزی و صادرات سنتی. بعضی از اقلام صادراتی ما در شرایط فعلی در بازار هدف مشتری خوبی دارند مثل صادرات نفتی یا غیرنفتی. اینها مشتری خاص خود را دارند اگرچه تابع شرایط بازار هم هستند و تحت‌تاثیر اوضاع جهانی هستند. ولی در مجموع این موارد، خود را با شرایط بازار تطبیق می‌دهند که اقلام عمده صادرات در ایران هستند. ولی بقیه موارد صادراتی مثل صادرات صنعتی، معدن، کشاورزی و سنتی خیلی حساس هستند و تحت‌تاثیر کوچکترین نوسانات و بی توجهی ممکن است آسیب ببینند. اگر فکری به حال برنامه این نوع صادرات نشود ممکن است آسیب ببیند. باید یک استراتژی دقیق و صحیح تببین بشود. این استراتژی حتما به تقویت این نوع از صادرات کمک خواهد کرد. اما شکی نیست که بعد از برجام شرایط صادرات در ایران بهتر شده است و این تغییر رویه قطعی است. اگر کسی این تغییر را کتمان کند خیلی بی‌انصافی کرده است.

چقدر مذاکرات اقتصادی با خارجی‌ها توانسته بر بهبود وضعیت صادرات تاثیرگذار باشد؟

بسیار زیاد! من معتقدم که اساسا قبل از مذاکرات، کسی اقبال نمی‌کرد که وارد ایران بشود و با ایران حتی مذاکراتی در حد تفاهم‌نامه داشته باشد. مذاکرات یعنی اینکه قرارداد بعد از تفاهم‌نامه بسته بشود. وقتی ایران دو دهه با بخش عمده‌ای از دنیا قطع رابطه کرده بود معلوم است که اقتصاد، بخصوص در حوزه صادرات آسیب جدی می‌بیند و در زمان گشایش و مذاکرات این مشکلات مرتفع می‌شود.

چه ارزیابی از وضعیت اقتصاد صادرات‌محور در دوره پسابرجام دارید؟

در این دوره همه نوع از اقلام صادراتی شرایط خوبی را تجربه خواهند کرد. نگاه ملی حکم می‌کند که چگونه باید GDP را بالا ببریم. چگونه وضعیت خود را در جامعه جهانی بالا بکشیم و از پتانسیلی که ایران  دارد بتوانیم در اقتصاد جهانی استفاده کنیم. ما باید بتوانیم از موقعیت‌های پیش آمده استفاده کنیم. واقعا در شرایط تحریم به ایران خیلی جفا شده است. درحالیکه ما وضعیت خیلی خوبی می‌توانیم داشته باشیم. ما منابع طبیعی خیلی خوبی داریم و باید محصولاتی تولید کنیم که ارزش افزوده بالایی داشته باشد. اینها بدون استراتژی مدون و درست انجام نمی‌شود. ما باید استراتژی کلان برای صادرات داشته باشیم و در کنار برنامه‌های بلندمدت حتما برنامه ‌میان‌مدت و کوتاه‌مدت داشته باشیم. اینها مواردی است که ما با آنها می‌توانیم موقعیت خود را در امر صادرات تحکیم کنیم. اما در شرایط حاضر من نگاهم به وضعیت اقتصادی مثبت است.

مهترین مشکل این عرصه را در شرایط حاضر چه می‌بینید؟

 مهمترین مسئله‌ای که الان می‌توان به آن اشاره کرد این است که اخیرا، دولت باردیگر نرخ ارز دست‌کاری کرده و پایین آورده است. صادرات یک کشور با نرخ ارز رابطه مستقیم و حیاتی دارد. این رویه باعث می‌شود که صادرات و اقتصاد ایران ضربه مقطعی  بخورد و در رقابت عقب بماند. از طرف دیگر می‌تواند برای کسانی که می‌خواهند در حوزه صادرات فعالیت کنند ناامیدی ایجاد کند. چرا؟ برای اینکه عدم ثبات را سبب می‌شود و ما باید هرچقدر می‌توانیم در کشور ثبات ایجاد کنیم. معنی ثبات هم در مورد ارز این نیست که دلار مثلا از 3500 تومان بالاتر یا پایین‌تر نیاید. نرخ دلار باید مثل سایر کالاها تحت‌تاثیر تورم تغییر کند. الان خود دولت یازدهم می‌گوید نرخ تورم در حد 15 درصد است؛البته این نرخ از نرخ نجومی به اینجا رسیده و در این مدت دولت و بخش خصوصی خیلی تلاش کرده است. این نسبت به وضعیت قبلی وضعیت خوبی است و احتمال پایین آمدن دارد. اما وقتی نرخ تورم 15 است دلار باید براساس محاسباتی که در قانون برنامه چهارم و پنجم پیش‌بینی شده بود افزایش قیمت داشته باشد. اینکه ما با پول نفت، دلار را پایین نگه داریم  و بگوییم که ارزش پول ملی را حفظ می‌کنیم یک اشتباه بزرگی است. کاهش ارزش پول ملی گناه کبیره نیست؛ تابو نیست. اگر تابو بود کشورهای بزرگ صنعتی تعمدا این کار را انجام نمی‌دادند. می‌دانیم که چقدر دنیا می‌خواهد چین ارزش پول ملی خود را بالا نگه دارد اما چین ممانعت می‌کند. چین اقتصاد اول جهان است. آیا چین نمی‌تواند ارزش پول ملی خود را بالا ببرد یا  چراآمریکا خودش تعمدا پول ملی را پایین نگه می‌دارد؟ این نوع نگرش در کشور ما سابقه طولانی دارد و عده‌ای از آن حمایت می‌کنند از نظر علم اقتصاد این نوع نگرش، درست نیست. نگرش درست این است‌که کشور صادرات خود را بالا ببرد و تراز خود و GDP‌ خود را بالا ببرد و اگر این راه با بالا بردن نرخ دلار ممکن است، باید همان کار را انجام داد.

به غیر از نرخ ارز، چه موانعی بر سر راه صادرات وجود دارد؟

من نمی‌خواهم با برشماردن گروهی از مشکلات، ارزش این تحلیل را کاهش دهم؛ ما باید مشکل صادرات را کلان ببینیم. شرکت‌های صادرکننده بخش خصوصی، غیر از نرخ دلار –تعیین نرخ دست دولت است و نمی‌توانیم روی سیاست دولت خیلی حساب کنیم- با مشکلات عدیده‌ای روبرو هستند. بخش خصوصی با نهادهای خصولتی رقابت می‌کند نه بنگاه‌های خصوصی. وقتی دولت و نهادهای متعدد فعالیت کلان اقتصادی می‌کند، رقابت با آنها ممکن نیست. ما الان رقبایی داریم که از قدرت مالی بسیار قوی برخوردار هستند و از امکاناتی برخوردارند که ما آن امکانات را نداریم. بسیاری از این نهادها مالیات نمی‌دهند و اینها رقیب بخش خصوصی هستند. تا زمانی که اقتصاد ایران بر اساس  اصل 44، صد در صد به بخش خصوصی واگذار نشود این مشکلات ادامه خواهد داشت. مشکلات امروزی ما در بخش خصوصی فقط یک منبع اصلی دارد و آن به سیستم اقتصادی ما برمی‌گردد. ما الان سه نوع اقتصاد داریم: بخش خصوصی، بخش دولتی، تعاون، بخش خصولتی. این چندپارگی و عدم وحدت در اقتصاد، مشکلات را پیچیده می‌کند. برای همین هرچقدر تقلا می‌کنیم به نتیجه لازم نمی‌رسیم. برای همین معقدم که به استراتژی کلان نیاز داریم.

در سال پیش‌رو دولت و مجلس دهم چه رویه هایی را باید در پیش بگیرند تا حداقل بخشی از مشکلات اقتصاد ایران برطرف بشود؟

باید دولت و مجلس ملاحظه‌کاری را کنار بگذارند. اگر واقعا مشکلاتی وجود دارد که دولت برای خصوصی‌سازی اقتصاد با آن مواجه است، همه را اعلام کند. دولت باید بتواند شرایط را برای بخش خصوصی مساعد کند تا در عرصه بین‌المللی بتواند از شرایط پسابرجام بهره‌برداری مناسب بکند. ما مشکلات کلانی را در اقتصاد ایران دیده‌ایم: تحریم، مشکلات مالی، و مشکلات بزرگ دیگر و امروز انتظار می‌رود این مشکلات مرتفع بشود. اما از دولت انتظار می‌رود شفاف با مردم سخن بگویند. به‌طورکلی تابه حال مجلس و دولت یک سیاست شفافی را درباره ارز اعلام نکرده‌اند. این اعلام سیاست، هم به وارد کننده، هم به صادر کننده و هم به سرمایه‌گذار خارجی قوت قلب می‌دهد تا بتوانند درست کار کنند و برنامه‌ریزی داشته باشند. یکی از دلایلی که سرمایه‌گذار خارجی مشتاق نیست تا در ایران سرمایه‌گذاری کند همین عدم‌ثبات در سیاست‌گذاری‌ها هم است. نرخ ارز خیلی مهم است و باید به آن خیلی توجه بشود. دولت باید موضع رسمی خود را درباره نرخ ارز اعلام کند. از این نترسد که عده‌ای در مجلس براساس رویه پوپولیستی می‌خواهد علیه دولت موضع بگیرد. این اعلام موضع‌گیری سیاسی است نه اقتصادی. مثلا عده ای می‌گویند وقتی ارزش دلار بالا می‌رود همه چیز گران می‌شود اصلا این تحلیل درستی نیست و می‌توان ضد این را ثابت کرد. افزایش نرخ دلار معلول افزایش نرخ تورم است نه علت آن. البته وقتی دلار در اثر افزایش نرخ تورم رشد می‌کند، یک چرخه مرغ و تخم‌مرغ تکرار می‌شود اما صرف افزایش نرخ دلار و گرانی، درصورتی که رونق اقتصادی در کشور وجود داشته باشد، و رکود اقتصادی نباشد، یعنی مردم قدرت خرید داشته باشند دلیل بر این نیست که فکر کنیم برای اقتصاد مضر است. دولت باید پاسخ این نوع تحرکات را مدبرانه و منطقی بدهد. آنچه برای اقتصاد مضر است بی‌ثباتی قیمت دلار و رکود است.

چقدر دولت و مجلس از نظرات کارشناسی اتاق تهران و اتاق ایران به عنوان نهاد اقتصادی در عمل بهره می‌گیرد؟

تا الان این پاسخ سوال شما مثبت و درخشان نبوده؛ ما انتظار نداریم که دولت یازدهم در این مدت کوتاه که در شرایط آشفته و به هم ریخته و متضرر دولت را تحویل گرفته  همه کارها را انجام دهد و همه مشکلات را برطرف کند. دولت در این مدت با پرونده هسته‌ای درگیر بود و توانست به مناقشات بین‌المللی پایان بدهد اما بعد از این انتظار داریم که به مشکلات ساختاری اقتصاد توجه بشود و آنها را برطرف کند.

اما وجه دیگر مسئله هم این است که خود اتاق چقدر برای انتقال این نظرات کارشناسی بخصوص در حوزه قانون‌گذاری و تدوین سیاستگذاری‌ها تلاش کرده است؟

اتاق در شرایط فعلی خیلی فعال است. ریاست اتاق تهران و اتاق ایران با سیستم دولتی تعاملات گسترده و روابط بسیار حسنه‌ای دارند. حسن نیت بین هر دو طرف وجود دارد. ولی با علم به این مسایل باز هم می‌بینیم که از نظرات بخش خصوصی قبل از تصمیم‌گیری‌های نهایی استفاده نمی‌شود. اتفاقا نقطه ضعف ماجرا درست همین‌جاست. به ‌طور مرتب ما مشاهده کرده‌ایم که در بعضی از تصمیم‌گیری‌ها که اتاق نظرات کارشناسی دقیقی دارد، دولت  قبل از مذاکره با بخش خصوصی، تصمیم خود را اعلام می‌کند. بعد از تصمیم‌گیری نظرخواهی کردن خیلی ارزشمند نیست. البته اگر این تصمیمات در هیات دولت گرفته بشود امید به اصلاح آن زیاد است ولی اگر این تصمیم‌ها در مجلس به قانون تبدیل بشود، تغییر یا اصلاح آن قانون خیلی مشکل است و فرصت و امکان زیادی طلب می‌کند. ما از دولت خواهش می‌کنیم که قبل از تصمیم‌گیری نهایی، با بخش خصوصی تعامل کند. البته در جاهایی هم که بخش خصوصی حضور دارد و یا می‌تواند رای بدهد، خیلی رای آنها مورد توجه نیست. یعنی ممکن است حرف بخش خصوصی را هم بشنوند ولی در زمان رای‌گیری کفه ترازو به نفع بخش خصوصی نیست.

در همین رابطه