بی‌هویتی نرخ ارز در بودجه

جبل‌عاملی می‌‌پرسد سرعت تغییرات در نرخ مبادله‌ای چقدر باشد؟ سناریوی بد آن است که دولت نخواسته دربودجه درباره آن صحبتی کند و سناریوی بدتر آنکه خود دولت هم نمی‌داند می‌خواهد با ارز چه کند!
تاریخ: 20 آذر 1396
شناسه: 11340

اکنون ارز مبنا در بودجه، مبنای هیچ کنش اقتصادی در کشور نیست. در حالی که رسانه‌ها، به‌عنوان یک خبر مهم هر سال قیمت ارز در بودجه را دنبال می‌کنند، اما این قیمت در واقعیت موید هیچ اطلاعاتی از وضعیت آتی بازار ارز و سیاست‌های ارزی نیست. قیمت ارز در بودجه عددی است که برای ریالی کردن درآمد ارزی استفاده می‌شود و در چند سال اخیر این رقم، هنگام تقدیم بودجه به مجلس، قدری بالاتر از نرخ مبادله‌ای بود.

 
برای مثال سال گذشته هنگام تقدیم بودجه نرخ ارز مبادله‌ای در کانال ۳۲ هزار ریال بود و قیمت ارز در بودجه ۳۳ هزار ریال تعیین شد. اما بر خلاف این سنت امروز که نرخ ارز مبادله‌ای قریب ۳۵۵۰۰ ریال است، نرخ بودجه ۳۵ هزار ریال بسته شده است؛ در حالی که همه از جمله خود مقامات دولت نیز می‌دانند، پایین آوردن نرخ مبادله‌ای نه معقول است و نه شدنی.

اما بیایید فرض کنیم در ابتدای سال آتی نرخ مبادله‌ای همین نرخ بودجه باشد، آیا این رقم به این معناست که دولت همه ارز به‌دست آمده در سال ۱۳۹۷ را با این قیمت به بانک مرکزی می‌فروشد؟ پاسخ قطعا منفی است. اگر نگاهی به روند ارز مبادله‌ای داشته باشیم درمی‌یابیم که از ابتدای تعریف آن ازسوی بانک مرکزی، روند قیمتی صعودی داشته است، به این معنا که همواره رقم پایانی سال بیش از رقم ابتدای سال بوده است. به‌عنوان مثال در حالی که رقم ارز در بودجه سال‌جاری ۳۳ هزار ریال بوده است، اکنون دولت برای دلاری که به‌دست می‌آورد، بیش از ۳۵ هزار ریال دریافت می‌کند. بنابراین رقم تبدیلی دلار به ریال در بودجه، رقمی نیست که عملا دولت دریافت می‌کند.

سوال دیگر، آیا این رقم، نشان‌دهنده هدف قیمتی بانک مرکزی برای ارز مبادله‌ای است؟ باز هم جواب منفی است. اگر این‌گونه بود، میانگین نرخ مبادله در سال ۱۳۹۶، باید ۳۳ هزار ریال می‌شد، در حالی که اکنون فاصله قابل‌توجهی با این رقم دارد و این نیز نشان می‌دهد رقم مورد استفاده در بودجه ابدا خاصیت پیش‌نگری ندارد. پس اگر این گونه است، ارز مبنا در بودجه واقعا چیست؟ خیلی صریح باید گفت؛ هیچ. نه آنکه این رقم به خودی خود مهم نباشد، بلکه رویکرد بودجه‌ریز به آن باعث شده که نرخ تبدیل دلار به ریال هیچ اطلاعاتی برای فعالان اقتصادی نداشته باشد. نرخی که نه با واقعیت موجود می‌خواند و نه با سیگنال‌های سیاستی بانک مرکزی. اگر این نرخ بر مبنای کار کارشناسی بیرون می‌آمد، می‌توانست انتظارات مردم را حداقل در مورد ارز شکل دهد و ابزاری قوی برای اثرگذاری بر فعالیت‌های اقتصادی باشد. اما عجیب است که دولت بر آن نشده تا از این ابزار استفاده کند. این رقم می‌توانست به ما سیگنال دهد که آیا دولت طبق قول‌های آخری که داده شده، یکسان‌سازی را انجام می‌دهد یا خیر. می‌توانست به ما بگوید اگر یکسان‌سازی انجام نمی‌شود، قرار است سرعت تغییرات در نرخ مبادله‌ای چقدر باشد. اما هیچ کدام در این نرخ پاسخ داده نمی‌شود. سناریوی بد آن است که دولت نخواسته در این مورد صحبتی کند و سناریوی بدتر آنکه خود دولت هم نمی‌داند می‌خواهد با ارز چه کند!