سخنگوی محترم دولت با ادبیاتی منسوخ خبر دادهاند، خاطر مبارک ریاست محترم جمهوری از افزایش نرخ ارز مکدر شده است. آیا تکدر ایشان منطقی اقتصادی دارد؟ آیا واقعا این افزایش بهگونهای است که باید اینقدر نگران باشند؟ آیا اگر هم جای نگرانی دارد، عملکرد دولت و خواستههای رئیس محترم دولت در حوزه سیاست ارزی خود بخشی از مساله هستند یا راهحل؟
خواهشمندیم مشاوران اقتصادی دولت آمار تراز پرداختهای سال پیش را که در دسترس عموم قرار دارد به رئیسجمهوری نشان دهند تا دریابند برای آنکه ایشان در سال گذشته مکدر نشوند و انتخابات به راحتی گذر کند، چه میزان از ذخایر ارزی بانک مرکزی تقلیل یافت تا به این شکل نرخ ارز از بالای سطح ۴۱۰۰۰ ریال به کانال ۳۷۰۰۰ ریال افت کند. البته خود بانک مرکزی حتما آمار مداخلات ارزی را دارد تا بهطور شفافتری موضوع برای ایشان باز شود. بعد مشاوران به ایشان گوشزد کنند که این میزان ذخایر وارد بازار شد تا تنها برای ۶ ماه بازار آرام باشد و باز به ایشان بگویند بهدلیل وجود تورم بالاتر در کشور و بهدلیل پمپاژ ریال که در آمار کلهای پولی نمایان است، اگر بخواهیم نرخ ارز را تثبیت کنیم هر روز باید ارز بیشتری در بازار بریزیم. بعد تشریح کنید که این رویه، یعنی ظرف چند ماه ذخایر بانک مرکزی یا بهعبارت دیگر بیتالمال بر باد خواهد رفت و وقتی کفگیر به ته دیگ خورد، آن وقت به جای ۱۲ درصد رشد نرخ ارز، باید شاهد رشدهای سه رقمی طی چند ماه باشیم.
واقعیت آن است که تا همین جا نیز مدیران ارزی به اندازه کافی ذخایر ملی را به حراج گذاردهاند و بر تقویت ریال ناهمگون با واقعیات اقتصادی ایران دمیدهاند، وقتی قرار بر این شده است که دیگر این کژی تکرار نشود، معلوم شده که بزرگترین مانع در خود دولت جا خوش کرده است.
مگر نه آن است که دولت باید نگران رشد اقتصادی، اشتغال و تورم باشد؟ سیاست تعدیل نرخ ارز که خود موتور رشد و بهصرفه کردن تولید داخل است، اگر جای تکدری هم وجود داشته باشد، از باب تورم است. این تعدیل ۱۲ درصدی نرخ ارز تاکنون چقدر تورم ایجاد کرده است؟ تاکنون که تغییر شگرفی در روند تورم دیده نمیشود. پس چه جای نگرانی است؟ تکدر آن زمانی است که تعدیل به شوک مبدل شود و شوک نیز با همین نگاه محقق میشود که تا جای ممکن نرخ ارز در یک اقتصاد تورمی، هیچ افزایشی را تجربه نکند.
این است که جای نگرانی دارد و جناب آقای نوبخت با دادن این سیگنال که بانک مرکزی درکنترل نرخ ارز مشکل دارد، بازار را وا میدارد که شاهد تقاضاهای دوچندان باشد و روند نرخ ارز واقعا تبدیل به شوک شود؛ زیرا تاکنون نشانههای دریافتی از بانک مرکزی آن بود که مقامات ارزی با وجود داشتن ذخایر کافی برای سرکوب نرخ ارز، این سیاست را مدبرانه نمیدانند. آقای نوبخت با این اظهارنظر داستان دیگری را روایت میکند و ای بسا پاسخ بازار به این روایت موجبات تکدر بیشتر و عمیقتر را به ارمغان آورد. وقتی سخنگوی دولت ارزشی برای استقلال بانک مرکزی قائل نیست، وقتی اطلاعی از واکنشهای احتمالی بازار به سخنان خود ندارد و تنها تکدر مقام عالی است که ایشان را نگران کرده، نمیتوان انتظار سیاست ارزی معقول و نتیجه مطلوب را بهرغم تلاش کارشناسان ارزی داشت.