با رصد رفت و آمدهای دیپلماتیک، آنچه مبرهن است، اراده کشورهای اروپایی برای مقاومت در برابر تصمیم ترامپ است، اما در اینکه آیا توان ایستادگی در مقابل تصمیمات ترامپ وجود دارد، جای تردید است. حجم عظیم معاملات و سرمایهگذاریها بین اروپا و آمریکا به نحوی شکل گرفته که بعید است شرکتهای اروپایی، قید آن را در قبال بازار ایران بزنند. ضمن اینکه بحث جریمههای آمریکا نیز یکی از دغدغههای اصلی آنهاست و تجربیاتی که برای بسیاری شرکتها و بانکهای اروپایی در دوره قبلی تحریمها اتفاق افتاد، آنها را بر حذر میدارد از اینکه بخواهند خلاف اراده آمریکاییها حرکت کنند.
در این بین وعدههای دولتهای اروپایی درخصوص اینکه از شرکتهای فعال در برابر فشارهای آمریکاییها محافظت میکنند نیز موجب نخواهد شد که آنها بخواهند این ریسک را بپذیرند. تنها کاری که این شرکتها انجام میدهند، این است که صبر کنند و نحوه عملکرد دولتهای متبوع خود را در قبال شرکتهای فعال در بازار ایران مشاهده کنند و در صورتی که فضا را قابل اطمینان یافتند، آنگاه فعالیتهای خود را از سر بگیرند. بنابراین احتمالا در روزهای اول شرکتهای بزرگ اروپایی حاضر نخواهند شد در مقابل آمریکاییها بایستند، در نتیجه فروش خود را کم خواهند کرد و سطح روابطشان را کاهش خواهند داد؛ روندی که عملا از ۸ مه به این سو در واقعیت نیز به وقوع پیوسته است. کریدور جدیدی که توسط کشورهای اروپایی وعده داده شده احتمالا موجب ادامه فعالیت شرکتهای کوچک اروپایی خواهد شد که مبادلهای با آمریکا ندارند، ولی به نظر نمیرسد این کریدور بتواند کار خاصی انجام دهد و محدودیتهای آن باعث میشود در بسیاری زمینهها امکان اثرگذاری نداشته باشد. هرچند که میتوان از این تصمیم بهعنوان قدمی مثبت یاد کرد، اما داشتن انتظارات زیاد از آن منطقی نیست.
در این خلال، شرکتهای ایرانی متاسفانه نقش خاصی نخواهند داشت و اگر ارتباط از جانب طرف اروپایی قطع شود، ما به دورانی باز خواهیم گشت که فقط با چین، هند و اندونزی مبادله داشتیم، زیرا بعد از توقف همکاری با اروپاییها، کره و ژاپن نیز از آنها تبعیت و رفتار آنها را تکرار خواهند کرد. هر چند اخیرا شنیده شده شرکتهای بزرگ چینی نیز محافظهکارانهتر رفتار خواهند کرد و آنها هم بیان کردهاند بازار خود در آمریکا را به خطر نمیاندازند. حال در پاسخ به اینکه در این وضعیت راهحل چیست، باید گفت که این مشکل اساسا سیاسی است و راهحل آن نیز قاعدتا سیاسی خواهد بود. دستگاه سیاست خارجی ما در چند سال اخیر به رغم نقاط قوتی که داشته، نتوانسته است رابطه دوستانهای در منطقه ایجاد کند و نتوانستهایم حتی از ظرفیت کشورهای همجوار خود به نحو درست بهرهبرداری کنیم. کاهش تنش میان ایران و کشورهای حوزه خلیج فارس و ایجاد فضایی رقابتی به جای دشمنی، یکی از اولویتهای ما باید باشد..
چرخش در سیاست خارجی و بهبود روابط با همسایگان میتواند پشتوانهای برای رابطه خوب با اروپا محسوب شود. شاید امروز اندکی سخت به نظر برسد و اینگونه قلمداد شود که با برخی از کشورهای منطقه به هیچ عنوان نمیتوان نقطه مشترک پیدا کرد، اما به نظر بنده توان دیپلماتیک دولت میتواند شرایط را تغییر دهد تا بتوانیم در برابر تصمیم دولت ترامپ کمتر متضرر شویم.