حیدر مستخدمین حسینی، معاون اسبق وزیر اقتصاد. عکس: فارس، محمد حسین ولایتی
نرخ تورم و سطح عمومی قیمتها ناشی از تصمیماتی است که دولت و مقامات تصمیمگیرنده در حوزههای پولی و ارزی اتخاذ میکنند. تأثیر سیاستهای مالی دولت و سیاستهای پولی و بانکی بانک مرکزی نه بهصورت آنی بلکه حداقل پس از شش ماه دیده میشود؛ به این معنی که تصمیماتی که در حوزه اقتصادی گرفته میشود الزاماً در همان مقطع منجر به تورم نمیشود و با گذر زمان و طی ماههای مختلف آرامآرام آثارشان را بر اقتصاد سرازیر میکنند.
از سوی دیگر نباید از نقش اثرگذاری روانی شرایط اقتصادی بر تورم نیز غافل شد زیرا پیش از آنکه تورم از لحاظ کمی به وجود آید وجه روانی بر اقتصاد تأثیر میگذارد آن نیز به این دلیل است که اعتماد عمومی به سیاستهای دولت وجود ندارد. پس از ابعاد روانی سیاستهای دولت، واقعیاتی اقتصادی باعث افزایش تورم میشوند. برای مثال حدود یک سال پس از پرداخت یارانهها اثرات اقتصادی آن دیده شد.
در 13سال گذشته؛ یعنی درمجموع سالهای ریاستجمهوری آقایان احمدینژاد و روحانی شاهد 25برابر شدن تورم بودیم. در قبال این میزان افزایش تورم باید دید که آیا تولید هم به همین میزان افزایش داشته است یا خیر؟ پاسخ مشخص است. در حال حاضر تولید ایران حتی بهاندازه سال90 نیز نیست.
با بررسی میزان نقدینگی و رشد میتوان میزان تورم را به دست آورد. وقتی در 13سال گذشته تورم ایران25 برابر شده است اما تولید رشد نداشته است، تورم ایجاد شده است. همانطور که پیشتر گفته شده بود، آثار مخرب این موضوع بهمرور در حوزههایی مانند طلا و ارز دیده شد. رشد فعالیتهای غیرمولد که هیچ ارزشافزودهای هم نداشتند بهجای فعالیتهای مولد که میتوانند باعث رشد تولید شوند باعث شد که نقدینگی فعلی موجود در ایران سرگردان باشد و باعث افزایش تورم شود.
همانطور که پیشبینی شده بود آثار تمام اینها در سهماهه دوم سال97 دیده شد و تورم تکرقمی که از سوی دولت اعلام میشد به حدود 14درصد رسیده است؛ هرچند بر سر تورم اعلامی دولت نیز شبهه وجود دارد و چندان نمیتوان آن را مستند دانست اما بر اساس محاسبات خود دولت نیز تورم تکرقمی، دورقمی شد و در آینده افزایش نیز خواهد یافت زیرا اثرات اقدامات پیشین دولت در آینده معلوم خواهد شد.
موضوع قابل اشاره دیگر این است که شاید برخی بگویند با اِعمال تحریمهای نفتی قریبالوقوع آمریکا میزان درآمد دولت کاهش مییابد و بهتبع آن تورم بیش از این خواهد شد؛ گرچه به دلایل فوق به نظر میرسد که تورم در ماههای آتی نیز افزایش مییابد، اما این موضوع را چندان نمیتوان به کاهش صادرات نفت ایران نسبت داد زیرا با کاهش صادرات نفتی ایران، قیمت نفت جهانی افزایش مییابد؛ چنانچه نرخ هر بشکه نفت بهطور میانگین در دو سال گذشته زیر 50دلار بود، اما اکنون به بالای 70دلار رسیده است و نباید تورم فزاینده آینده را نشأتگرفته از تحریمهای نفتی آمریکا دانست.
درنهایت میتوان چنین دریافت که میزان تولید در کنترل تورم نقشی اساسی دارد و ضرورت دارد که دولت بیش و پیش از همه موضوعات بر این موضوع توجه کند.