یادداشت افشین کلاهی برای پایگاه خبری اتاق ایران

چرا در ایران «فرشتگان سرمایه‌گذار» نداریم؟

شرکت‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر و فرشتگان سرمایه‌گذار، فقط پول نمی‌پردازند، بلکه روش‌ها را مشخص می‌کنند. اما در ایران متاسفانه محیط کسب‌وکار برای همه خاکستری است و نخبه‌های‌مان به خارج از کشور می‌روند و البته موفق هم می‌شوند.
تاریخ: 22 خرداد 1395
شناسه: 1746

در ایران بازار و اقتصاد هنوز حالت کاملا سنتی دارد، این مسئله باعث شده است شرکت‌های حوزه تکنولوژی با چالش‌هایی چه در بحث سرمایه‌گذاری و چه در بحث مدیریت روبرو باشند. سرمایه‌گذاری خطرپذیر که به صورت مخفف VC گفته می‌شود، در کشورهای پیشرفته برای حمایت از استارت‌آپ‌ها جایگاه برجسته‌ای دارد و به افرادی که این کار را انجام می‌دهند، فرشته سرمایه‌گذار گفته میَ‌شود. چرا که آن‌ها ریسک می‌کنند و مانند فرشته‌ای، همه خطرات سرمایه‌گذاری را می‌پذیرند.

دو درصد سرمایه‌گذاری خطرپذیر در آمریکا باعث شده است، 21 درصد از اقتصاد آمریکا مبتنی بر شرکت‌هایی با سرمایه‌گذاری بالا باشد. ولی در ایران این اقبال وجود ندارد و ترس از این است که شرکت‌های نوین ورشکست شوند. شرکت سرمایه‌گذاری خطرپذیر آن شرکتی است که به درستی کسب‌وکارهای نوین را انتخاب کند، مجموعه‌ای از آن‌ها را زیر چتر خود بگیرد و نتیجه‌اش را در آینده ببیند. زمانی که در حوزه مشخصی سرمایه‌گذاری می‌کنید، 20، 30 درصد بازگشت سرمایه‌ دارید ولی در یک شرکت با تکنولوژی بالا برگشت سرمایه شما تا هزار درصد است. در اینجاست که می‌توانید سود بگیرید، این فرهنگ هنوز در ایران وجود ندارد و سرمایه‌گذارها اقبالی ندارند.

برنامه‌هایی که برای حمایت از استارت‌آپ‌ها وجود دارد، باعث شده است وقتی این شرکت‌ها به حدی از بلوغ می‌رسند، از کشور خارج شوند. در واقع باعث شده سکویی برای جذب شرکت‌ها در خارج از کشور به وجود آید. دولت در این زمینه خیلی کار و سرمایه‌گذاری کرده است، ولی به علت تسهیلات و نوع کمک‌های دولتی، بدانید ما در آینده نخبگان بدهکار خواهیم داشت. البته نمی‌توان گفت دولت اشتباه حمایت کرده، شاید بتوان گفت راه دیگری نداشته است.

بخش خصوصی و اتاق بازرگانی است که می‌تواند این شکاف را پر کند. باید سرمایه‌گذاران بزرگ به صورت فرشتگان سرمایه‌گذار برای استارت‌آپ‌ها باشند، کسانی که صاحب‌سرمایه هستند و هلدینگ‌های بزرگ دارند، حتما بخشی را برای شرکت‌های دانش‌بنیان و نوپا قرار دهند.

البته شرکت‌های دانش‌بنیان بحث مفصلی دارند و شاید حتی این عبارت دانش‌بنیان هم برای آن‌ها درست نباشد. شاید بتوانیم بگوییم صنایع دانش‌بنیان، چراکه یک شرکت ممکن است در 4 صنعت فعال باشد و یکی از آن‌ها دانش‌بنیان باشد. زمانی که دولت می‌خواهد از شرکتی حمایت کند، باید تعریف دقیقی داشته باشد و بر اساس آن اقدام کند. تعریف که از اساس غلط باشد، در ادامه راه هم مشکلات زیادی به وجود می‌آید.

ما از نظر نیروی انسانی هیچ مشکلی نداریم، از نظر روش‌ها ایراد داریم. شرکت‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر فقط پول نمی‌پردازند، بلکه روش‌ها را مشخص می‌کنند. اما در ایران متاسفانه هرکس ایده‌ای دارد و می‌خواهد کاری را انجام دهد، خودش هم مدیریت شرکت را بر عهده می‌گیرد. این کار اشتباه است. آدم‌های فنی لزوما مدیران خوبی نیستند. این ایراد کار ماست. ایراد بعدی این است که محیط کسب‌وکار نه برای شرکت‌های دانش‌بنیان، برای همه محیط خاکستری است. همین مسئله هم باعث می‌شود آدم‌ها به خارج از کشور بروند و خیلی هم موفق شوند. چرا که آنجا هم سرمایه‌گذار وجود دارد و هم روش‌هایی برای آنکه راه را درست بروند.