دریاچه ارومیه
اوج بحران برای آب، همین امروز است؛ شاید برای همین، این هفته را بهاین اسم، نامگذاری کردهاند: «صرفهجویی در مصرف آب».
«۴۰سال قبل هر ایرانی بیش از ۷هزارو۵۰۰ مترمکعب در سال آب تجدیدشونده دراختیار داشت اما امروز این میزان به کمتر از یکهزارو٤٠٠ مترمکعب رسیده است.» این جمله حمید چیتچیان وزیر نیرو است که در خبرگزاریهای رسمی منتشر شد. وزیر نیرو گفت: «با وجود بارشهای مناسب جوی در سال آبی ٩٥-٩٤ شمسی، بحران ایران کماکان ادامه دارد. کاهش بارندگی، افزایش دمای هوا، افزایش تبخیر و افزایش جمعیت منابع آبی را کاهش دادهاند.» به گفته او، مطابق گزارشهای سازمان ملل همه مناطقی که سالانه کمتر از هزارو٥٠٠ مترمکعب آب تجدیدشونده داشته باشند، وارد مرحله بحران شدهاند. بنابراین ایران نیز دچار تنش آبی است. این جمله، تمام امیدها را برای تجدید منابع آبی بر باد میدهد؛ ایران دوباره پر آب نمیشود. اما این خبر، خبر نیست؛ سهسال است که همه رسانهها از آن میگویند و نسبت به امروز و فردا هشدار میدهند. از خشکشدن تالابها، چشمهها و رودخانهها میگویند و از آتشی که بر جان دریاچه ارومیه افتاده و آن را میسوزاند، خبر میدهند تا احیای آن و تیمی که از سهسال قبل تا بهامروز برای نجات این دریاچه در تلاش است.
افزایش جمعیت و کاهش آب
باید علت شناسایی شود؛ شرایط زیستمحیطی ایران تغییر کرده، جمعیت کشور همچنان روند صعودی را طی میکند؛ اما مسئولان ایرانی خیلی دیر به فکر حفظ منابع آبهای تجدیدشونده افتادند. در همین راستا دکتر ناصر شاهنوشی، استاد دانشکده کشاورزی و عضو هیأتعلمی دانشگاه فردوسی مشهد در مصاحبهای با روزنامه«شهروند» میگوید: «در سال ١٣٣٨ شمسی سرانه آبهای تجدیدشونده هر ایرانی حدود ١٢هزار مترمکعب بوده، حال آنکه این رقم اکنون به ١٣٠٠ تا ١٤٠٠ مترمکعب رسیده است. این روند ارتباط مستقیم با میزان جمعیت دارد.» براساس معیارهای بینالمللی اگر سرانه آبهای تجدیدشونده درکشوری دوهزار مترمکعب باشد، آن کشور با مشکلی از لحاظ آبی روبهرو نخواهد شد. البته برخی کشورها با اینکه سرانه آب تجدیدشونده کمتری دارند، اما تنش ندارند مانند برخی کشورهای اروپایی که سرانه آنها ١٣٠٠ تا ١٤٠٠ مترمکعب است، زیرا برای این روند برنامهریزی کردهاند. اما تنش آبی در ایران ادامه خواهد داشت؛ زیرا منابع آب قابل اطمینان از بین رفتهاند و ازسوی دیگر رشد جمعیت همچنان ادامه دارد.
زنگ خطر نواخته شد
بحران پیشامدی نیست که بهیکباره به وقوع بپیوندد؛ مشکل کمآبی و بیآبی، بحران نیست، پدیده مزمنی است که آرام، آرام بهسمتش روانه شدیم؛ شاید علت ندانستن و نتوانستنهای ما بود و حالا وضعیت چیزی است به اسم «وضعیت قرمز». از دهه 40 متونی داریم که کسانی هشدار میدهند آبخوانها در ایران دچار مشکل شده و برخی دشتها در دهه 50 ممنوع شدند و حالا این دشتها شاید، به زمینی لمیزرع شبیه باشند. اما آب خود منشا قدرت است و نمایش توسعه؛ چیزی که میتوان آن را بهصورت رانت به برخی از گروهها پرداخت یا حول آن ساخت و ساز کرد. حالا آب مجازی یا واقعی، آب روان یا سطحی، آب خصوصی در تملک افراد یا آبی که ملی شده و در اختیار دولت است، همه با هم به یک مرض واگیردار مبتلا شدهاند. مشکلی که بدنه بروکراسی و هیدروکراسی ایران فهم درستی از آن ندارند و این بروکراسی آغشته به منافع اقتصادی، سیاسی هم شده است.
برنامه دولت کدام است؟
عدهای سهم سیاستها و برنامههای دولت را در این تنش پر رنگ میبینند. طی سالهای گذشته دولت و وزارت نیرو بیشتر روی آبهای سطحی تمرکز کرده بود و توجه زیادی به مدیریت آبهای زیرزمینی نداشت. در همین راستا روانآبها نیز کاهش یافت و در نتیجه یکی از منابع تأمین آبهای زیرزمینی نیز تحلیل رفت. درحال حاضر با توجه به وضع موجود باید روی تعادلبخشی آبهای زیرزمینی تمرکز شود. اگرچه سدسازی در جهان به صنعت مرده بدل گشته اما در ایران سازندگی و سدهای سنگی و آهنی بیشتر تمرکز دولت مردان بود؛ سیاستی که نتیجه آن تحلیل رفتن منابع زیرزمینی آب بود. سیاستهای دولتها در حوزه آب همگرا نیست. اگر دولت نهم و دهم مجوز حفر چاههای عمیق را به کشاورزان میداد و مجلس نهم دربرابر آن سکوت میکرد، شاید امروز نباید فرصت را برای تجدیدنظر در برنامهها و مقررات از دست داد. دولت و مجلس باید برای عبور از این بحران بهپا خیزند.
بحران مدیریت
مجمع جهانی آب هرسهسال یکبار اجلاس جهانی آب برگزار میکند؛ در این همایش مسائل مربوط به حوزه آب بررسی میشود. «آب برای آینده» عنوان اجلاس این سازمان بود که در کره جنوبی برگزار شد و قبل از آن همایشی در توکیو برگزار شده بود. در این اجلاس گفته شد که ما بحران آب نداریم؛ آنچه وجود دارد «بحران مدیریت آب» است. مدیریت نامناسب آب باعث تشدید بحران شده است. آنچه کمبود آب را به بحران آب تبدیل میکند سوءمدیریت مدیران و سیاستگذاران آبی است. آب مسئلهای پیچیده و چندوجهی است: آب هم سیاسی است و هم اقتصادی؛ هم اجتماعی است و هم فرهنگی؛ به امنیت و مسایل قضایی ارتباط دارد و اما آب یک مسئله انسانی و محیط زیستی است. باید برای حل این مسئله چندوجهی، اراده جمعی وجود داشته باشد. آب یک منبع استراتژیک است و برای همین است که عدهای معتقدند اگر روزی جنگ جهانی سوم در انتظار کشورها باشد، علت آن حتما آب خواهد بود. کشورها برای آب خواهند جنگید همانطور که آبادانی روزی حول آب شکل گرفت. این همان آینده بحرانی است که در انتظار ما و نسل بعد از ما خواهد بود.