محسن جلالپور در یادداشتی نوشته است: قطع کردن اینترنت ضمن اینکه به منزله تضییع حقوق مدنی و سیاسی جامعه است، حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مردم را نیز زیر پا میگذارد و میتواند کسبوکارهای زیادی را از نفس بیندازد و از همه مهمتر اینکه میتواند اعتماد کارآفرینان و سرمایهگذاران را به بازار و محیط کسبوکار مخدوش کند و از بین ببرد.
این روزها سؤال مهم جوانان این است؛ با اینترنت قرار است چه کنند؟ این سؤال را حتی پسرم که بنیانگذار یک شرکت دانشبنیان است، از من میپرسد و من نمیدانم دقیقاً چه جوابی به او بدهم.
برای آنها که سالها سابقه کسب و کار در بخشهای سنتی اقتصاد را دارند، سه عنصر «زمین، نیروی کار و سرمایه» مهمترین نهادههای تولید کالا و خدمات محسوب میشود اما تغییرات شگرف در عرضه تکنولوژی باعث شده این ترکیب شکل کاملاً متفاوتی پیدا کند.برای کارآفرینان عرصه اقتصاد دانشبنیان سه عنصر«زمان، اطلاعات و سرمایه» جای نهادههای اصلی تولید را گرفتهاند. به بیان ساده، دیگر داشتن زمین و نیروی کار فراوان الزاماً به کسبوکار موفق و ارزشآفرین منجر نمیشود.
این دو نهاده گرچه همچنان مهم به نظر میرسند اما در سایه دو نهاده زمان و اطلاعات کمرنگتر شدهاند و نهاده سوم یعنی سرمایه هم در کسب وکارهای جدید نقش خود را حفظ کرده است.
به همین دلیل است که کسب وکار مفهوم تازهای پیدا کرده و همه ما بواسطه کارکرد همزمان «زمان، اطلاعات و سرمایه» زندگی بهتری را تجربه میکنیم.در یکی دوهفته گذشته به دلایل امنیتی یک حق مسلم از همه ما گرفته شد. بدون اطلاع قبلی اینترنت قطع شد و اختلال جدی در زندگی شهروندان به وجود آمد. خوشبختانه اینترنت دوباره وصل شد اما پس از آن زمزمههایی درباره احتمال قطعی و جایگزینی اینترنت ملی مطرح شد.
اگر اینترنت قطع شود، دقیقاً چه اتفاقی رخ میدهد؟
به این پرسش میتوان از چند منظر پاسخ داد؛ من تنها از چهار زاویه به این پرسش پاسخ میدهم:
1- قطعی اینترنت نااطمینانی را تشدید میکند: نااطمینانی یعنی اینکه من بهعنوان عضوی از این جامعه به هردلیلی نتوانم آینده را پیشبینی کنم. در حال حاضر آنچه در جامعه، سیاست و اقتصاد ما میگذرد ناشی از نااطمینانی و نگرانی مردم نسبت به آینده است. پس نااطمینانی یک مفهوم فراگیر است که از بیاعتمادی و کاهش امید در جامعه به وجود میآید. وقتی اقتصاد به شرایط نااطمینانی میرسد، عمق دید فعال اقتصادی کاهش پیدا میکند و تصمیمگیری در بنگاههای اقتصادی دشوار میشود. دقیقاً مثل تردد در جاده مه آلود که راننده نمیتواند چند متر جلوتر را ببیند. چند روزی که اینترنت قطع بود، به 30 سال قبل پرتاب شدیم. جالب است که در حال حاضر در همه جای دنیا (جز الجزیره، اتیوپی، عراق، سوریه و ازبکستان) صحبت از افزایش ضریب نفوذ و دسترسی به اینترنت ارزان و پرسرعت مطرح میشود اما در ایران عدهای پیشنهاد میکنند برای امنیت بیشتر، اینترنت را قطع و به جای آن از اینترنت ملی استفاده کنیم. احتمالاً آنها نمیدانند با مطرح کردن چنین احتمالی چقدر سرمایه و نیروی انسانی را از کشور فراری میدهند.
2- اثر قطعی اینترنت بر رشد اقتصادی: معمولاً کشورها برای رشد اقتصادی با محدودیتهای بیشتری مواجهند تا برای افول اقتصادی. همان طور که تخریب خیلی از ساختن آسانتر است. اقتصادها میتوانند بهدلیل تصمیمات بد سیاستمداران با کوچک شدن اقتصاد و افول جایگاه مواجه شوند و این افول میتواند برای مدت زمان طولانی ادامه پیدا کند و یک کشور ثروتمند به یک کشور فقیر که هر روز فقیرتر میشود تبدیل شود. کشورهای زیادی با ایجاد اختلال در عوامل تولید در چنین تلهای گرفتار شدند.در چند فصل گذشته کسب وکارهای جدید اثر قابل توجهی بر رشد اقتصادی داشتند و تصمیم به قطعی اینترنت میتواند این روند را منفی کند.
3- اثر قطعی اینترنت بر افزایش هزینه مبادله: بر کسی پوشیده نیست که اینترنت هزینه مبادله را در اقتصاد بشدت کاهش میدهد. کاهش هزینه مبادله منجر به افزایش حجم مبادلات میشود و همه میدانیم که مبادله اساس پیشرفت اقتصاد است. پس اگر اینترنت قطع شود، کمترین نتیجهاش این است که هزینه مبادله افزایش خواهد یافت.
4- اثر قطعی اینترنت بر تعمیق بیکاری: در بستر اینترنت کسبوکارهای زیادی به وجود آمده و افراد زیادی را مشغول نگه داشته است. ممکن است هرکدام از این کسب وکارها به تنهایی اشتغال قابل توجهی نداشته باشند اما مجموعاً شغل زیادی ایجاد کردهاند که با قطعی اینترنت باید با همه آنها خداحافظی کرد. اختلال در اینترنت بهعنوان یک نهاده تولید قطعاً بیکاری را در جامعه تشدید خواهد کرد.
می دانیم که امنیت برای رشد اقتصادی اهمیت فوقالعاده دارد اما از امنیتی سخن میگوییم که رسالتش ایجاد رشداقتصادی بیشتر است نه امنیتی که رشد اقتصادی را کاهش داده و بیکاری را تشدید کرده و به بهای تضییع حقوق بخشی از جامعه فراهم آمده باشد.
قطع کردن اینترنت ضمن اینکه به منزله تضییع حقوق مدنی و سیاسی جامعه است، حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مردم را نیز زیر پا میگذارد و میتواند کسبوکارهای زیادی را از نفس بیندازد و از همه مهمتر اینکه میتواند اعتماد کارآفرینان و سرمایهگذاران را به بازار و محیط کسبوکار مخدوش کند و از بین ببرد.
پس از نهادهای دست اندرکار میخواهیم به گونهای تأمین امنیت کنند که آزادی مبادله، مالکیت و حقوق اساسی افراد نقض نشود.