فریدون برکشلی، رئیس گروه مطالعات انرژی وین و رئیس اسبق امور اوپک وزارت نفت
پنجشنبه ۹ آوریل از آن دست روزهایی است که در تاریخ صنعت جهانی نفت به یادگار خواهد ماند. تمام تولیدکنندگان نفت جهان یکصدا خواستند که ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد. این شروع شاعرانهای بود برای ورود به بحثی بسیار سنگین و پرمخاطره. جرقه این موضوع را دونالد ترامپ، رییسجمهور امریکا زد. دونالد ترامپ پیش از همه با اتخاد سیاستهایی خاص در ۲۰۱۷ ابتدا جنگ اقتصادی با چین را شروع کرد و با وضع ۱۵درصد تعرفه تازه بر بخشی از صادرات چین به امریکا، جهانیان را به حیرت انداخت. چینیها حتی برای حمله اتمی امریکا علیه کشورشان هم، برنامه ارزی داشتند اما برای یک نبرد تجاری و گمرکی ابدا تصوری نداشتند. چین عمل مقابل به مثل کرد و کامیابی نداشت. امریکا هم که نقطه ضعف را پیدا کرده بود، بر فشار خود افزود. اقتصاد چین در دوره ۲۰۱۴ به بعد با ارقام رشد تولید ناخالص داخلی دو رقمی خداحافظی کرده بود، اما فشار امریکا در کمتر از یک سال معادل 1.1درصد از رشد تولید ناخالص داخلی پیشبینی شده را هم کاست.
در ابتدا شواهد دلالت بر آن داشت که هدف اصلی امریکا، دستیابی به سازشی با چین برای مدیریت مشترک دریای جنوبی چین است که روزانه ۱۵۰ سوپر تانکر از میانه آن عبور میکند و مهمترین گلوگاه ژئو اکونومی چین است. با گذشت مدت زمانی، چین دریافت که امریکا برای مقابله با تبدیل اقتصاد چین به قدرت اول اقتصادی جهان برنامه دارد. باتوجه به آنچه بیان شد، رشد مصرف انرژی چین که منبعث از رشد تولید ناخالص داخلی و بزرگ شدن اقتصاد است، آسیب دید و پیشبینیهای دبیرخانه سازمان اوپک و آژانس بینالمللی انرژی، مرتبا به سمت تقاضا و مصرف پایینتر انرژی از سوی چین بهروز رسانی میشد. بدیهی است که با کاهش مصرف انرژی در چین که طی دو دهه موتور رشد تقاضای نفت جهان و به ویژه خاورمیانه بود، تولیدکنندگان نفت برای حفظ سهم خود در بازار رقابت سختی را شروع کردند.
باتوجه به آنچه بیان شد، در واقع ویروس کرونا بر بستر یک بازار آسیبدیده که پیشاپیش متحمل لطمات سختی شده بود، وارد شد. همه این صدمات هم ناگهانی، پیشبینی نشده و سهمگین بودند. تبعات این صدمات، ابتدا به کرهجنوبی، ژاپن، تایوان و دیگر کشورهای منطقه شرق آسیا و سپس به اروپا، امریکا و بقیه جهان سرایت کرد. چین معادل ۵۰درصد از تقاضای نفت خود را از دست داد. جهان ۳۴درصد از مصرف خود را در طول سه ماهه اول ۲۰۲۰ از دست داد. در ۶ دسامبر ۲۰۱۹ آقای نواک برای گفتوگو با ولادیمیر پوتین، رییسجمهور روسیه شبانه به مسکو رفت و سه ساعت بعد به وین بازگشت تا به اوپک، اوپک پلاس و بازار جهانی نفت بگوید که روسیه با کاهش 1.7 میلیون بشکه جمعی مخالف است. حالا ایشان در اجلاس مجازی اوپک پلاس در مورد کاهش ۱۰ میلیون بشکهای جمعی تنها در فاز اول گفتوگو میکند. این بحث را با صحبت از طرف تقاضا شروع کردیم، اما حالا طرف عرضه است که جدیتر از همیشه ثبات بازار جهانی را تهدید میکند. پدیدهای که عامل شرایط کنونی عرضه جهانی نفت است، ظهور نفت شیل است. نفت شیل طی کمتر از یک دهه۱۱ میلیون بشکه نفت جدید وارد بازار کرده است. شیل دیانای (DNA) بازار نفت را دگرگون کرد. شیل نفت خامی است که از طریق روشی موسوم به کراکینگ به دست میآید. البته هزینه تولید آن بالاست و در قیمت متوسط حدود ۴۰ دلار قابل تولید است. تکنولوژی بهرهبرداری از آن پیشرفته است و تاثیرات مخرب زیست محیطی دارد. تولیدکنندگان عموما شرکتهای کوچک و متوسطی هستند که به یمن وامهای بانکی کمبهره فعالیت میکنند. تولیدکنندگان شیل، قرار نیست خرج یک کشور را بهعهده داشته باشند و یک سود ۵-۱۰درصد هم برایشان کافی است. شیل در بستر بازار مصرفی متزلزل و تخریب شده، به بازار سرازیر شد و معمار بازاری شد که صنعت نفت جهان تاکنون تجربه نکرده است.
دونالد ترامپ که تا ۶ ماه پیش، اوپک را کارتل ناقابلی میدانست و عربستان را به خروج از آن ترغیب میکرد، اینک دست به دامان آن شده تا بازار را از سقوط نجات دهد. ترامپ یکی از معدود روسایجمهور حزب جمهوریخواه است که نفتی نیست، اما به خوبی میداند که باید شیل را حفظ کند. شیل به تگزاس حیات دوبارهای بخشیده و ترامپ هم حالا خواهان ثبات بازار نفت است. در این میان، توجه به این نکته مهم است که امروز مساله نفت بیش از هر زمان دیگر در طول ۵ دهه اخیر سیاسی است. هنگامی که محمد بن سلمان، عبدالعزیز را به وزارت نفت منصوب کرد، شاید میدانست که عربستان و بازار جهانی نفت شرایط پرفراز و نشیبی را پیش رو دارد. محمد بن سلمان متولد سال ۱۹۸۵ است. وقتی صدام به کویت حمله کرد، بن سلمان ۵ ساله بود. عبدالعزیر، اما کارکشته و نفتی است. او بنا داشت که پس از یک وقفه طولانی پس از پایان دوره ذکی یمانی، مجددا ژئوپلیتیک نفتی عربستان را احیا کند. عربستان میداند که با ظهور شیل و با قدرت گرفتن تولید و عرضه نفت روسیه، مدیریت یک تنه بازار جهانی نفت توسط اوپک ناممکن است. روسیه هم همیشه نگرش فرانفتی و ژئواستراتژیک به بازار جهانی نفت و انرژی دارد. ولادیمیر پوتین پس از استالین، اینک طولانیترین مدت زمامداری در کاخ کرملین را در پیشینه خود دارد. اینکه عربستان و روسیه، در پشتپرده با امریکا چگونه قرار و مدارهایی دارند، محل بحثهای دیگری است. اما سه بازیگر اصلی بازار جهانی نفت یعنی روسیه، عربستان و امریکا تا اینجا در اجلاس ۹ آوریل وارد یک بازی برد-برد شدهاند.
براساس توافق مجازی پنجشنبه ۹ آوریل صادرکنندگان خالص نفت خام جهان به صورت پلکانی و مرحلهای در ماههای مه و ژوئن سال جاری ۱۰ میلیون بشکه در روز از تولید خود خواهند کاست. پایه شروع کاهش، تولید ماه اکتبر ۲۰۱۸ درنظر گرفته شد. در ادامه برای ۶ ماهه آخر ۲۰۲۰ کاهش ۸ میلیون بشکه درنظر گرفته شد. کاهش فاز بعدی تولید برای یک دوره ۱۶ ماهه از ژانویه ۲۰۲۱ الی آوریل ۲۰۲۰ معادل ۶ میلیون بشکه در روز به تایید رسید.
انتظار میرفت که توافقات ۹ آوریل اوپک پلاس، در اجلاس وزرای نفت و انرژی گروه ۲۰ (G-20) به تصویب رسانده شود. در صورت تصویب تصمیمات اجلاس، اوپک پلاس نوعی مشروعیت و جنبه قانونی یا معاهده پیدا میکرد که در واقع نظم نوین نفتی که در ۲۰۱۷ شکل گرفته بود به پایانی زودهنگام میرسید و به یک سند نوین نفتی بینالمللی تبدیل میشد. اما در گروه ۲۰، امریکا که با قول و قرارهای پیشین خود با عربستان و روسیه، اجلاس مجازی اوپک پلاس را به راه انداخته بود، صرفا به کلیات بسنده کرد و هیچ اشاره مهمی به نتایج اجلاس نکرد. بیتوجهی نماینده امریکا در حدی مشهود بود که تعدادی دیگر از کشورهای حاضر در اجلاس و ذینفع در تصمیمات اجلاس ۹ آوریل هم خود را بلاتکلیف دیدند. الکساندر نواک که در گروه ۲۰ عملا تنها افتاده بود، پیشنهاد تشکیل یک کمیته نظارتی برای تضمین پایبندی کشورهای متعهد به پیمان را داد، اما سخن او نادیده گرفته شد. در واقع روسیه با این پیشنهاد قصد داشت تا مکانیزمی برای نظارت بر تولید لجامگسیخته نفت شیل را طراحی کند. سیستم نظارت بر تولید قبلا توسط سازمان اوپک در اواسط دهه ۱۹۸۰ تجربه شده بود و نتایج مثبتی هم داشت. تا اینجای کار به هر صورت به نظر میرسد که بازار جهانی نفت به حال خود رها نشده و راهکارهایی برای مواجهه با سونامی شیل پیش روی بازار قرار دارد.
بازار اینک سخت، تقاضا-محور است و چشمها به طرف تقاضا دوخته شده است. معاملهگران نیز عمدتا به اخبار بخش تقاضا حساسیت دارند. بازگشت چین به ارقام پیشین تولید ناخالص داخلی، آینده مبهم اقتصاد امریکا که اینک با ۲۴ تریلیون دلار کسری بودجه به سوی انتخابات سرنوشتسازی میرود که نفت شیل کانون آن است، اتحادیه اروپا و بریتانیایی که اینک در آن عضو نیست، همگی پاسخهایی هستند که در طرف تقاضای جهانی نفت تعریف میشوند. اوپک و غیراوپک، نمیخواهند، آنطور به شیل نگاه کنند که تولیدکنندگان زغالسنگ در اوایل قرن بیستم به تولیدکنندگان نفت نگاه میکردند. شیل بازار خود را پیدا خواهد کرد، اما راهکار زندگی مسالمتآمیز در کنار نفت خامهای متعارف را باید بیاموزد.