مجیدرضا حریری؛ نایبرئیس اتاق بازرگانی ایران و چین
«دوران جنگ اقتصادی است». این گزاره را همگان با هر گرایشی درباره وضعیت فعلی کشوراذعان دارند،اما در گذشته برخی تحریمها را کاغذ پاره میدانستند که اثری بر زندگی مردم ندارند، برخی دیگر آن را عامل رشد درون زا میدانند که ظرفیتها و پتانسیلهای بالقوه کشور را آشکار کرد، اینجاست که یک تهدید بزرگ تبدیل به فرصت شد. برخی دیگر میگویند نمیتوان منکر آثار تحریم بر اقتصاد کشور شد، بویژه آنجا که از طریق محدود کردن واردات بویژه واردات کالاهای سرمایهای، واردات کالاهای واسطهای با اولویت صادرات منجر به کاهش رشد اقتصادی کشور شده است؛ در این میان آنچه اهمیت دارد عبور از تحریم هاست.
در همین ارتباط مجید رضا حریری، رئیس اتاق مشترک ایران و چین میگوید تحریم شرایط دشواری را برای فعالان اقتصادی ایجاد کرده که نباید با رویکردهای سیاسی و شعارزده با آن برخورد کنیم. او معتقد است بهترین اقدام ما در مواجهه با تحریم استفاده از تجربیات بهدست آمده از این روزگار است.
برای فعالان اقتصادی چگونه اقتصاد دوران تحریم راتفهیم میکنند؟
زمانی تحریم از طرف شورای امنیت سازمان ملل طراحی میشود و موقعی هم از جانب یک کشور علیه یک کشور دیگر است مثل اتفاقاتی که با روسیه و ترکیه در چند سال گذشته افتاد، اما اتفاقی که در مورد کشور ما افتاد تقریباً شامل همه این موارد میشود. ما توسط شورای امنیت و اتحادیه اروپا و از سال ۹۷ توسط امریکا تحریم شدیم. وقتی تحریم توسط کشوری که یک چهارم اقتصاد دنیا را در اختیار دارد صورت بگیرد، بسیار سخت است هرچند تعدادی از دوستان معتقد هستند که این فرصت یا نعمت است. تحریم یعنی برای شما یکسری محدودیتها ایجاد میشود. این محدودیتها در فضای تجارت بینالمللی اقتصاد را به زحمت میاندازد و ما چند سالی است بجز زمانهایی کوتاه دچار این مشکل شدهایم. بنابراین در پاسخ به پرسش شما باید بگویم که تحریم عرصه را بر فعالان اقتصادی تنگ کرده است.
پیامدهای تحریم و آنچه درمواجهه فعالان اقتصادی با اقتصاد تحریم زده ایجاد شده، چیست؟
با استناد به شاخصهای کلان اقتصادی پیامدها را برمی شمارم. فشار تحریم بر اقتصاد ما باعث شده است که نسبت به سال ۸۹ ارزش پول ملی بیش از ۲۵ برابر کاهش یابد؛ اتفاقی که فعالیت فعالان اقتصادی را مشکل میکند. چون با مشکلات حمل ونقل و بندر یا شرکتها و بازارهایی که از آنها میتوانیم کالا تأمین کنیم، مواجه میشویم و همه اینها در سطح بینالملل دچار انسداد میشوند. ما هم مانند بسیاری از کشورها عمده اقتصادمان بر فروش نفت بوده است و تک محصولی بودهایم. پایه اقتصاد ما بر نفت تعریف شده است و در صورت تحریم درآمدهای نفتی و ارزی با مشکل روبهرو میشود و کاهش پیدا میکند. کاهش ارزش پول ملی و کاهش قدرت خرید مردم در حوزه بازارهای داخلی زمینه رکود و تورم همزمان را ایجاد میکند. رکود همراه با تورم اقتصاد هر کشور را میتواند از بین ببرد. نکته قابل تأمل آنکه اگر اقتصاد ما هنوز نفس میکشد ناشی از ظرفیتهای اقتصادی کشور است. در سویه دیگر موضوع با اتکا به آمار و ارقام بینالمللی حکایت از آن دارد که اقتصاد ما ضعیف شده است. ما یک زمانی با جمعیتی که یک درصد از جمعیت کل جهان را داشتیم در ده سال پیش به ۳۶ هزار میلیارد تومان تجارتی که انجام میشد قانع نبودیم و فکر میکردیم که این میزان کافی نیست و مجموع واردات و صادراتمان بجز نفت و کالاهایی که به شکل قاچاق وارد کشور میشد سهم ایران از تجارت بینالمللی بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار بود. در حالی که الان مجموع تجارت جهانی بیش از ۴۴ هزار میلیارد دلار است اما سهم ما از این رقم به کمتر از ۱۰۰ میلیارد دلار رسیده است. در واقع سهم ما روز به روز از تجارت جهانی کوچکتر میشود و آب میرود و این بدین معناست که ما ضعیفتر میشویم.
تجربه جهانی از کشورهایی که درگیر تحریم بودهاند بیانگر چه رویکردی است؟ برخی معتقدند تحریم میتواند منجر به شناخت پتانسیل کشورهای درگیر تحریم شده و منجر به توسعه درون زا شود.
اقتصاد عدد و رقم و آمار است و باید جدا از شعارهای سیاسی تحلیل شود. نمیدانم شاید در صحنه بینالمللی و صحنه سیاسی برده یا باخته باشیم، من تخصصی در این زمینه ندارم و نظر نمیدهم، اما در اقتصاد بینالملل اقتصاد ما بشدت کوچک شده است و در بازارهای داخلی بر اساس آنچه که آمارهای رسمی میگویند هفت دهک یا ۷۰ درصد از جمعیت کشور به کمکها و حمایتهای دولت و حاکمیت نیاز دارند. یعنی در زمینه داخلی هم سفره مردم تنگ و کوچک شده است. ما در یک مقطع زمانی شرکای تجاری که ۷۰ درصد تجارت را با آنها انجام میدادیم حدود ۲۰ کشور بودند اما امروز بیش از ۸۰ درصد تجارت ما اعم از صادرات و واردات با حدود هفت کشور در دنیا انجام میشود. اگر نتوانیم مشتریهای متنوعی در زمینه تجارت داشته باشیم، خطر بزرگی اقتصاد ما را تهدید میکند.
در تاریخ روایت کشورهایی وجود دارد که تجربه تحریمهای گسترده دارند مانند کوبا و کرهشمالی. یا مثلاً عراق هنوز نتوانسته بعد از بیست سال اقتصاد بسامانی داشته باشد.در کل میخواهم به این نکته تأکید کنم که کشورهایی که تحریم شدند، متضرر شدند. اقتصاد ما هم به همین میزان متضرر شده است. ما آمدیم که بگوییم که اگر هم تحریم شدهایم میتوانیم خودمان در داخل یکسری چیزها را بسازیم و توانستیم بر اساس فشار تحریمی از ظرفیت هایمان استفاده کنیم. همه این حرفها درست است اما در کل آمار اقتصادی ما نشان میدهد این امر درستی نیست و نرخ رشدمان تقریباً صفر بوده است. اقتصاد ما نسبت به یک دهه پیش رشد نکرده در حالی که که در دنیا به طور متوسط سالی سه و نیم درصد رشد میکند.
اقتصادهایی مانند اقتصاد ما که کشوری در حال توسعه هستیم در بخشهایی مانند صنعت نفت و گاز و پتروشیمی پسرفت داشتیم و برآیند اتفاقات مثبت نبوده است. باید بتوانیم اثرات تحریمی را بر اقتصاد کمرنگ کنیم. اقتصاد ما اینقدر توانمند است که با وجود این همه تحریم هنوز به سرنوشت کوبا و کرهشمالی و عراق مبتلا نشده است و این موضوع نشان میدهد ظرفیت اقتصاد ایران برای توسعه خوب است. پس اگر دوران تحریم نباشد و از تجربیات دوران تحریم در راستای توسعه استفاده کنیم و این سؤال را بپرسیم چرا هر کسی با ما دعوای نظامی دارد آن را تبدیل به دعوای اقتصادی کرده است. همه و همه یعنی اقتصاد ما به ذات خود فاقد برنامه استراتژیک است، قبل از تحریمها سرمایهگذاری خارجی مطلوبی نداشتیم. با صراحت میتوان گفت اقتصاد ما بیمار است. اینها نقاط آسیب پذیر ماست که هیچ ارتباطی به تحریم ندارد.
بهرهبرداری بهینه از شرایط تحریم چگونه باید باشد؟
وقتی شما دچار یک حمله بیرونی هستید، نمیتوانید زیرساختها را درست کنید. ما در شرایط فعلی باید بدانیم چه اتفاقی از بیرون به ما وارد میشود و این اتفاق را باید خنثی کنیم، اما نمیتوان به فکر برنامهریزی بود. اولویت ما باید رفع اثر تحریم بر اقتصاد باشد و بعد از آن باید زیرساختهای اقتصاد را باز تعریف بکنیم.