حملات به دولت در آستانه انتخابات سنگین‌تر می‌شود

اکنون پس از گذشت سه سال از فعالیت دولت آرامش بر بازارهای اقتصاد حاکم است با این حال برخی از منتقدان این آرامش را ناشی از رکود می‌دانند، در حالی که وقتی مراکز رسمی اعلام می‌کنند رشد اقتصادی در سه ماهه اول امسال، بیش از چهار درصد است، دیگر نمی‌توان مدعی رکود بود.
تاریخ: 16 شهریور 1395
شناسه: 3791

هادی حق‌شناس؛ اقتصاددان

سال آخر دولت در حالی سپری می‌شود که منتقدان مختلف حمله‌ای وسیع را به دولت تدارک دیده‌اند. هر چند این اقدام را می‌توان اقدامی انتخاباتی دانست اما باید پذیرفت هجوم منتقدان دولت، هجومی سخت و سنگین است و فعالیت در این فضا برای دولت مستقر بسیار دشوار می‌شود. از این رو به نظر می‌رسد حداقل تا زمان انتخابات سال آینده این حملات سخت و سنگین ادامه داشته باشد. واقعیت مطلب این است که همواره در سال‌های منتهی به انتخابات، منتقدان که در ایران صرفا کارشناسان بی‌طرف نیستند، براساس منافع جناحی نقدهایی جدی به برنامه‌ها و همچنین عملکرد دولت وارد می‌کنند. این امر نه در این دولت بلکه در دولت‌های پیشین هم بوده و موضوع تازه‌ای نیست. با این حال دولت مستقر در ایران در شرایط خاص و ویژه به سر می‌برد. این دولت در شرایط خاص سال ٩٢ که هم تحریم‌های ظالمانه برقرار بود و هم روابط تجاری و سیاسی کشور به حداقل ممکن رسیده بود و به عبارت ساده‌تر در شرایط بحرانی از منظر اقتصادی، به طوری که درآمدهای کشور در حداقل خودش بود و هم نرخ تورم و رشد اقتصادی در بدترین وضعیت بود سکان را به دست گرفت.

اکنون پس از گذشت سه سال از فعالیت دولت آرامش بر بازارهای اقتصاد حاکم است با این حال برخی از منتقدان این آرامش را ناشی از رکود می‌دانند، در حالی که وقتی مراکز رسمی اعلام می‌کنند رشد اقتصادی در سه ماهه اول امسال، بیش از چهار درصد است، دیگر نمی‌توان مدعی رکود بود. یا زمانی‌که فروش نفت دو برابر شده، یا تولید گاز در عسلویه افزایش داشته یا از مخازن مشترک سهم خود را برداشت می‌کنیم، کشتی‌ها با پرچم ملی در آب‌های آزاد تردد می‌کنند و پول نفت در دسترس است، چنین بحث‌هایی چندان منصفانه نیست ولی با توجه به اینکه منتقدان دولت عمدتا براساس منافع جناح خود وارد عمل می‌شوند، به این موارد هیچ اشاره‌ای نمی‌کنند. نه‌تنها به این نکات بی‌توجهند بلکه به لحاظ سیاسی طبیعی است ایده‌آل‌های خود را مطرح کنند.

از این منظر ادعا می‌شود که باید وضعیت بهتر از این می‌شد؛ آنها سوال می‌کنند چرا نرخ بیکاری یک رقمی نشد، چرا رشد اقتصادی هشت درصد نشده و مواردی از این دست. طبیعی است که منتقدان می‌توانند ایده‌آل‌ها را مطرح کنند و اگر بیکاری هم یک رقمی شود، که آرزوی هر دولتی است، بالطبع وضعیت زندگی مردم هم بهبود پیدا می‌کرد ولی آیا چنین چیزی ممکن بود؟ یک سوال ساده مطرح است که چرا در دولت‌هایی که درآمد نفتی افسانه‌ای داشتند، چنین نشد؟

چرا در سال ٩٠ که فقط درآمد نفتی ١١٥ میلیارد دلار بود، بحث معیشت نمی‌شد ولی امروز که درآمد نفتی یک سوم آن زمان است، همه یاد معیشت مردم افتادند. هرچند این دولت، دولت‌های قبلی و دولت‌های بعدی، باید به معیشت مردم به عنوان ولی نعمت‌های خود، توجه ویژه داشته باشند و در آن شکی نیست ولی به هر روی هر دولت با ظرفیت اقتصادی و امکانات خود تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی‌ می‌کند. در شرایطی که دسترسی دولت به منابع قابل قیاس با دولت پیش نیست، توقعات بیشتری از آن می‌رود و مردم باید قضاوت کنند که کدام دولت توانسته به بهبود وضعیت کمک کند. به همین دلیل باید بسیاری از انتقادات را در چارچوب گرایشات سیاسی تحلیل کرد.