زیست سرافرازانه در نظم اقتصادی جهان

ایران مسیر خودکفایی و استقلال را بدون توجه به کشورهای دیگر در تمام نیم قرن اخیر دنبال کرده است.
تاریخ: 21 شهریور 1395
شناسه: 3894

بازگشت ایران به نظم بین‌المللی پس از برجام قوت گرفته است و این در حالی است که نظم بین‌المللی موجود نظمی است که تحت سلطه قدرت‌های بزرگ جهانی قرار دارد و نمی‌توان هم کاری انجام داد. بنابراین در این شرایط دو راه بیشتر برای ایران باقی نمی‌ماند. یا باید مانند کره شمالی کاملا مسیر انزوا در پیش ‌گیریم که نه به لحاظ جغرافیایی، نه به لحاظ جمعیتی و نه به لحاظ تاریخی و ژئوپلیتیک این امر ممکن نیست حتی اگر حقیقت یا لزومی در میان باشد. یا اینکه باید به این نظم بین‌المللی موجود ورود کرد و در تلاش بود که به اندازه توانمندی اقتصادی، توان علمی و به اندازه شایستگی‌های تولید ثروت، روی این نظم بین‌المللی اثر گذاشت.
ایران مسیر خودکفایی و استقلال را بدون توجه به کشورهای دیگر در تمام نیم قرن اخیر دنبال کرده است و شاید جالب باشد که بدانیم در 20 سال پایانی رژیم پهلوی، استراتژی رسمی کشور نیز استراتژی جایگزینی واردات و توسعه صادرات بوده است. پهلوی‌ها هم درپی کاستن از وابستگی‌ها به خارجی‌ها بودند، اما تجربه 20سال قبل و همینطور چهار دهه بعد از انقلاب نشان داده که استراتژی جایگزینی واردات و سپس توسعه صادارت حتی اگر در یک دوره کاربرد داشته است در شرایط فعلی دیگر کاربردی ندارد و باید یک تغییر رویه بنیادینی در آن صورت گیرد. این تغییر رویه بنیادین به نظر من اکنون در عالی‌ترین سطوح نظام در جریان است. یعنی کسانی که ابلاغیه 24 ماده‌یی مقام معظم رهبری را مطالعه و روی آن کار کرده‌اند متوجه می‌شوند که این ابلاغیه با توجه به تجربه تلخی که ما به ویژه از تحریم‌های بین‌المللی علیه جمهوری اسلامی ایران به دست آوردیم، نشأت گرفته است. تجربه تلخی که به ما فهماند آن چیزی که می‌تواند ما را در سطح جهانی حفظ کند در واقع خودکفایی یا انزوای اقتصادی، سیاسی و ژئوپلیتیک ما از جهان نیست، بلکه ایجاد وابستگی متقابل در دنیا است.
از سوی دیگر علت اینکه چین، کره جنوبی، ترکیه و هند توانستند مجوز مستثنا بودن از تحریم‌ها را از سازمان ملل و ایالات متحده امریکا بگیرند و بتوانند همچنان از ایران نفت بخرند این بود که وابستگی این کشورها به ایران آنقدر زیاد بود که نمی‌توانستند این وابستگی را به یک‌باره قطع کنند. اگر هم امریکا دستور می‌داد که آنها از ایران نفت خریداری نکنند، این دستور را اجرایی نمی‌کردند. این در حالی است که اگر در زمان تحریم‌ها به جای 5 کشور 50 کشور را به اقتصاد ایران وابسته کرده بودیم، 50 کشور در برابر تحریم‌های بین‌المللی امریکا ایستادگی می‌کردند. چنان که همین الان در مورد روسیه تعداد کشورهایی که به اقتصاد روسیه وابستگی دارند بیش از کشورهایی است که وابسته به ایران هستند، بنابراین اعمال تحریم‌ها بر روسیه سخت‌تر است.
به‌طور مثال آلمان فدرال با وجود وابستگی کامل سیاسی به ایالات متحده امریکا که همپیمان ژئوپلیتیک و استراتژیک واشنگتن در ناتو و اروپای غربی است، در برابر تحریم‌هایی که از طرف امریکا بر روسیه اعمال می‌شود دایما مقاومت می‌کند و دایما این تحریم‌ها را به چالش می‌کشد چرا که چاره‌یی جز این ندارد. بنابراین حتی اگر بخواهیم استقلال سیاسی را حفظ و حتی اگر بخواهیم در جامعه جهانی حرف خود را بزنیم و زیستی سرافرازانه داشته باشیم باید بتوانیم به جای ایجاد انزوا، وابستگی متقابل ایجاد کنیم. این مسیر جز از طریق نیرومند کردن اقتصاد و جز از طریق افزایش سقف و سهم تولید ناخالص داخلی نسبت به جهان میسر نخواهد شد.
از سوی دیگر فرض کنید 4دهم درصد تجارت جهانی در ایران صورت می‌گیرد در حالی که همین نسبت ممکن است در ایالات متحده امریکا بیش از 30درصد و حدود 60 برابر بیشتر از ایران باشد. اگر کشورهای جهان در معرض این قرار گیرند که بین جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده امریکا یکی را انتخاب کنند مشخص است کشوری را انتخاب می‌کنند که 50 تا 100 برابر سهمش از تجارت جهانی بزرگ‌تر و بیشتر است. کشورهای جهان برمبنای قدرت اقتصادی خودشان است که می‌توانند قدرت ژئوپلیتیک را ترسیم و به قدرت‌های جهانی نه بگویند. اکنون کشوری مثل ویتنام، چین و فرانسه به هیچ‌وجه در برابر امریکا دست بسته نیستند یا کشوری مثل مالزی کشوری نیست که در مقابل ایالات متحده امریکا حرفی برای گفتن نداشته باشد. اما آنان تصمیم گرفته نوع برخورد و تعامل‌شان با جامعه جهانی را به جای برخورد نظامی و انزوای سیاسی به قدرت اقتصادی تبدیل کنند. من فکر می‌کنم از این جنبه ما یک تجربه 60ساله داریم و این تجربه 60ساله نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی ایران گریزی جز اینکه راهبرد ژئوپلیتیک خود را به تعامل با نظم بین‌المللی موجود تغییر دهد، ندارد.
درخصوص اینکه نظم اقتصادی فعلی چقدر از نظم سیاسی پیروی می‌کند و‌ آیا تقابل سیاسی دلیل مناسبی برای تقابل اقتصادی است باید پاسخ داد که 100درصد نظم سیاسی از نظم اقتصادی موجود در جهان نشأت می‌گیرد. ایالات متحده امریکا، ژاپن، چین و اتحادیه اروپا مجموعا بیش از دوسوم تولید ثروت جهان را در اختیار و زیرکنترل دارند، بنابراین معلوم است که نظم بین‌المللی موجود، سایرین را محلی از اعتنا قرار نمی‌دهد. در حالی که سایر کشورهای جهان مستقیم و غیرمستقیم به این 4 قدرت جهان وابسته هستند و این 4 بلوک قدرت اصلی هستند که در مورد مسائل دنیا تعیین تکلیف می‌کنند.
روسیه همچنان یک قدرت نظامی بسیار بزرگ به شمار می‌رود اما از آنجایی که قدرت اقتصادی در حال افول و در 25 سال اخیر عقبگرد داشته است جز در موارد محدود و حوزه همسایگان خود نمی‌تواند اعمال کنترل و نفوذ کند. این در حالی است که خود روسیه هم به‌شدت در حال وابستگی به این 4 بلوک قدرتمند است. بنابراین اگر بخواهیم در نظم بین‌المللی موجود اثرگذار باشیم باید پیش و بیش از همه در قدرت اقتصادی خود تجدیدنظر کنیم و سهم خود را از تولید ثروت در مبادلات جهانی افزایش دهیم. بدون شک سهم 4درهزار، ایران را در پیشبرد اهداف سیاسی به هیچ جایی نخواهد رساند.

 

موضوعات :
در همین رابطه