در ساختمان متروپل آبادان، ناظر بهصراحت و با استدلال فنی نسبت به وضعیت سازه هشدار داده و همان زمان باید ضمن جلوگیری از ادامه احداث، حتی دستور تخریب بنا را صادر میکردند؛ اما در ساختار اشتباه، حتی به حرف ناظری که پاک و درستکار بوده گوش ندادهاند و کار تا اینجا پیشآمده است.
متأسفانه کل ساختار و سازوکار اجرای ساختمان در ایران اشتباه است و در این ساختار اشتباه، همه ساختمانها میتوانند درصدی مشکلدار باشند زیرا ما از ابتدای کار با همین فرایند نادرست جلو میرویم و در هر مرحلهای اگر فسادی رخ بدهد، بهراحتی مخفی میشود تا روزی که سازه بریزد و فاجعهای رقم بزند. در حقیقت، ما درساخت و اجرای ساختمان، در یکسوی ماجرا یک کارفرمای دارای پول داریم، ازیکطرف شهرداری با مسئولیت ارائه مجوزها قرار دارد و در طرفی هم مهندس ناظر داریم که فرایند احداث را نظارت میکند. در این میان سازمانهای دیگری مانند آتشنشانی هم نظارتهایی بر عهده دارند. وقتی در این فرایند قرار باشد یک اتفاق فسادانگیز رخ دهد، همه این مراجع امکان و احتمال آلودهشدن دارند و هیچ راهکار پلیسی برای صیانت از این ساختار هم در اجرای ساختمان و هم در سایر مسائل اقتصادی جواب نمیدهد؛ زیرا هر روش پلیسی اتخاذ کنیم، باید برای آن ساختار هم یک محافظ دیگر بگماریم و برای این محافظ هم یک محافظ دیگر و....
اساساً در هر بخشی، بهویژه در بخش ساختمان، هر اندازه ضوابط و شرایط را محکمتر کنیم، نرخ فساد را بالاتر بردهایم و فساد هم توسعهیافتهتر میشود چراکه در این ساختار حتی اگر یک مهره بلغزد، کل کار به خطا میرود. مشکل ما این است که بهجای الگوبرداری از دنیا و خروج از حالت پلیسی به حالت تشویقی، از راه معمول و معیوبی استفاده میکنیم که بارها در همه بخشها شکست آن را تجربه کردهایم.
دنیا چه میکند؟ دنیا خیلی راحت این ماجرا را حل کرده است و هیچگونه نظارت پلیسی هم ندارد. کشورهای توسعهیافته، بیمهها را وارد عمل کردهاند و در این فرایند، هر ساختمانی اگر بیمه امنیت، بهرهبرداری، استهلاک و... نداشته باشد، اصلاً قابل بهرهبرداری نیست. حالا سؤال این است که اگر در بیمه فساد شکل گرفت، چه کنیم؟ در این سازوکار، معیاری بهعنوان حداقل کیفیت و ایمنی، مبنای کار قرار گرفته و هرچه این شاخص بالاتر برود هزینه بیمه کاهش پیدا میکند، پس کارفرما و سازنده تشویق میشوند که کار بهتری انجام دهند. در این میان برای پیشگیری از ایجاد فساد میان کارفرما و بیمه چه باید کرد؟
در فرایند جهانی، شرایط مانند نظام ساختمانی یا بیمهای ما نیست که اگر بخشی از کارها با رشوه و فساد انجام شود، بازهم درمجموع فعالیت سازنده یا شرکت بیمه سودآور باشد و ازنظر مالی و اعتباری خسارت نبینید. در فرایند جهانی، اگر یک ساختمان بیمه شده از سوی یک شرکت تخریب شود، بهقدری هزینه جبران خسارت بیمه بالاست که آن شرکت به ورشکستگی کشیده خواهد شد. حتی شرایط بهگونهای است که میتواند مصرفکنندهای را به طمع بیندازد تا بهدنبال یک ساختمان کم کیفیت بیمه شده باشد تا اتفاقی ایجاد کند و خسارت سنگین بگیرد.
در مورد ساختمانهای بزرگ که ممکن است تخلف در آن برای یک شرکت بیمه حتی به قیمت ورشکستگی هم بیانجامد. باید چند شرکت بیمهای وارد عمل شوند تا هم قدرت پوشش بیمه داشته باشند و هم یک نظارت درونگروهی جلوی تبانی یا تخلف را بگیرند. بسیار ساده، همه مسائل ما در صنعت ساختمان با این شیوه حل شده و کار هم بهواسطه رقابت سالم، با بیشترین دقت جلو میرود. اگر یک کارفرما، سازنده و... در ایران میخواهد فساد کند، همین افراد در کشورهای دیگر هم از فساد کردن و کم گذاشتن در کار بیزار نیستند؛ اما در این فرایند ناچار است در بدترین حالت بهقدری با کیفیت بسازد که حداقل پوشش بیمه را بگیرد.
ما خلأ بزرگی داریم که از صفر تا صد ساختوساز، بهجز بیمه خسارت که حین کار انجام میشود، هیچ شرکت بیمهای نداریم که از تشخیص خاک و فونداسیون و سایر جزئیات ساختوساز را نظارت، بررسی و تأیید کند و ضامن کیفیت ساختمان بماند. این یک بیزینس بسیار وسیع برای صنعت بیمه است، اشتغالزایی بسیار بالایی دارد و جلوی همه مصایب موجود ما را میگیرد اما ما فعلاً ترجیح دادهایم با شیوه پلیسی و نظارت تودرتو کار را پیش ببریم.
در سازوکار فعلی، نمیتوان درصدی برای احتمال وقوع تخلف در هر یک از ساختمانها مشخص کرد؛ چراکه واقعاً کسی نمیداند فرایند احداث از تشخیص خاک، گودبرداری، فونداسیون، اسکلتبندی و... چگونه بوده و هیچ شناسنامه معتبر و روشنی هم از مراحل مختلف احداث بنا نداریم. هیچ بیمهای قرار نبوده که مسئولیت امنیت بنای نهایی ما را بپذیرد و بر همین اساس هیچ آزمایشگاهی هم صفر تا صد فرایند احداث را رصد و مستندسازی نکرده است. این حلقه مفقوده صنعت ساختمان ماست و به همین واسطه، در بهترین حالت هم نمیتوانیم با ضریب اطمینان بالا، اصالت یک سازه و کیفیت آن را احصا یا تضمین کنیم.