فاطمه پاسبان، کارشناس اقتصادی
زنجیره عرضه در بخش کشاورزی بسیار پیچیده بوده و شامل نهادههای تولیدی (کارخانجات تولید نهاده)، کشاورزان، عمدهفروشان، تجار، شرکتهای مواد غذایی و خردهفروشان است که همگی باید تقاضاهای گوناگون مصرفکنندگان (کالاهای واسطهای و نهایی) را به شیوهای پایدار و رضایتبخش پاسخ دهند. پیچیدگی و طولانیبودن زنجیرههای عرضه محصولات کشاورزی، آنها را از دیگر بخشهای تولید صنعتی و خدمات تمایز میدهد. مفهوم زنجیره عرضه میتواند با انتقال درست و بهموقع کالا از سمت کشاورزان به مصرفکنندگان (عرضه) و اطلاعات از سمت مصرفکنندگان به کشاورزان و تولیدکنندگان (تقاضا) نقش بسیار مهمی در افزایش کارایی تولید و توسعه بازار محصولات کشاورزی داشته باشد. سؤال پیش میآید چرا پرداختن به زنجیره عرضه در بخش کشاورزی در ادبیات موضوع و سیاستگذاری مهم شده است؟ پاسخ این سؤال ریشه در مشکلات کنونی جهان دارد. به دلیل مشکل کمبود درآمد و فقر و پایداری امنیت غذایی، بسیاری از سیاستگذاران، توسعه کشت و صنعت، بهبود مؤثر زنجیره عرضه محصولات بخش کشاورزی را راهبردی در جهت رفع مشکلات موجود میدانند. این رویکرد تأثیر مثبتی بر اشتغال در مناطق شهری و روستایی (توسعه مشاغل غیرزراعی و تنوع درآمد) داشته، دسترسی به بازار برای خردهکشاورزان را مهیا میکند و بین کسبوکارهای کوچک و متوسط ارتباط برقرار میکند. از سوی دیگر، این رویکرد رابطهای پایدار میان بازیگران زنجیره عرضه برقرار کرده و با کاهش ضایعات در مرحله برداشت و پس از برداشت باعث افزایش امنیت غذایی میشود.
بنابراین زنجیره عرضه کارآمد محصولات کشاورزی میتواند نقش کلیدی در کاهش فقر و امنیت غذایی در کشورهای در حال توسعه جهان بازی کند (یونیدو، ٢٠٠٩). از طرف دیگر، در کشورهای در حال توسعه، با دیدگاه سنتی بخش درخور توجهی از بودجه ملی برای حمایت از نهادههای کشاورزی -در درجهاول بذر، کود و سیستمهای آبیاری-تخصیص داده میشود درحالیکه به زنجیره عرضه یعنی مسیر رسیدن محصولات به مصرفکننده نهایی توجه نشده و حمایت منطقی صورت نمیگیرد. این در حالی است که زنجیره عرضه محصولات کشاورزی پتانسیل ذاتی و بالقوه را برای توسعه فرصتهای شغلی و ایجاد ارزش افزوده دارد. آمار و ارقام نشان از ضعف کشورهای در حال توسعه در ایجاد ارزش افزوده محصولات اولیه کشاورزی خود دارد. در کشورهایی با درآمد بالا در حدود ١٨٥ دلار آمریکا از هر تن محصولات کشاورزی، از طریق فراوری ارزش حاصل میشود که این رقم برای کشورهای در حال توسعه در حدود ٤٠ دلار است. در کشورهای با درآمد بالا ٩٨ درصد از تولیدات کشاورزی وارد فرایند صنایع فراوری شده درحالیکه در کشورهای در حال توسعه نزدیک به ٣٨ درصد وارد این فرایند میشوند. این دادهها نشان میدهد که در کشورهای درحال توسعه زنجیره عرضه محصولات کشاورزی میتواند به توسعه بخش کشاورزی کمک کند (یونیدو، ٢٠٠٩). همچنین زنجیره عرضه با فراهمسازی غذا با قیمت و کیفیت مناسب، امنیت غذایی را نیز به همراه دارد.
با توجه به همه جهات منافع اقتصادی و اجتماعی زنجیره عرضه از قبیل کارایی و رقابتپذیری، خلق ارزش افزوده، ایجاد اشتغال، کاهش هزینههای عملیاتی، بهبود عملکرد و بهرهوری مطالعات گستردهای را در ادبیات موضوع اقتصاد کشاورزی به خود اختصاص داده و دولتها سیاستهای خود را در زنجیره عرضه برای کمک و حمایت از همه بازیگران و ذینفعان به کار میبرند. دراینمیان تأمین مالی زنجیره عرضه یکی از موضوعات مهمی است که برای آن الگوها و روشهای مختلفی در کشورهای جهان به کار گرفته شده است. دلیل اهمیت این موضوع در آن است که در بسیاری از کشورهای آسیایی و آفریقایی که کشاورزی خردهپا بوده و کسبوکارهای کوچک کشاورزی وجود دارد، این کشاورزان در حدود ٨٥ تا ٩٥ درصد کل کشاورزان را شامل شده، اما دسترسی به بازار مالی نداشته و از قدرت چانهزنی پایینی برخوردارند. بههمیندلیل در زمان تولید و برداشت، محصول خود را به هر قیمتی و بلافاصله و بدون فراوری به واسطهها میفروشند. زنجیره عرضه و تأمین مالی آن کمک میکند کشاورزان و کسبوکارهای خرد کشاورزی با ارتباط هماهنگ و ساماندهیشده با سایر اجزای زنجیره عرضه توانمند شده و در جهت کارایی و امنیت غذایی حرکت کنند. رویکرد دولتها برای دستیابی به این هدف از رویکرد مداخلهگر به رویکرد سیاستگذاری تغییر یافته است. این رویکرد در بخش کشاورزی به سمت تصمیمسازی، تدوین برنامه و اجرا با مشارکت بخش خصوصی، سازمانهای غیردولتی و جامعه مدنی و همه ذینفعان بخش کشاورزی سوق داده شده است؛ یعنی همان حکمرانی خوب.