مسلم بیات، مدیرکل استاندارد استان تهران
استاندارد در تمام دنیا، ابزاری برای بهترشدن است. نمیتوان مردم را به زور وادار کرد. اما متاسفانه در کشور ما از استاندارد به عنوان چماق استفاده میشود چون متاسفانه شاهد بخشی از بیاخلاقیها در بحث تولید (از نظر جعل) هستیم. فیلتر و قطعات خودرو، مواد غذایی، لوازم برقی خانگی، مصالح ساختمانی، سیانجی، شهربازی و... مسوولیت بسیار بسیار خطیری است و در عین حال امکانات و توانمندی ما نیز محدود است. نمیتوان همهچیز را با کنترل و بازرسی درست کرد. اگر فرایندهای تولید و ارائه خدمات ما درست نشود، با کنترل صرف نمیتوان کیفیت را تامین کرد. کنترل بخشی از فرایند تولید کیفیت و ارائه خدمت با کیفیت است، همه آن نیست. حتی اگر کنترلهای را ۱۰۰درصد کنیم -که امری محال و نشدنی است- تازه به این میرسیم که در یک کالا یا خدمات عیبی وجود دارد. نمیتوان عیب را برطرف کرد. راهش این است که کاری کنیم که از ابتدا کالای معیوب تولید نشود. امروز در بازارهای کشور شاهد رواج تقلب گسترده هستیم؛ از بازار طلا گرفته تا تیرآهن و... این تقلب دیده میشود. اما ریشههای این پدیده در چیست؟ بازار انحصاری که در آن رقابت آزاد و عادلانه وجود ندارد و ساختار اقتصادی ضعیف، دو عامل بسیار اساسی در رواج این تقلبهاست. مادامی که بازار انحصاری است و بین کالاها رقابت آزاد و عادلانه وجود ندارد و از طرفی ساختار اقتصادی به گونهیی شده که امکان تولید در کشور ما از خیلی از فعالیتهای دیگر از لحاظ صرفه اقتصادی پایینتر افتاده است، فرد به تقلب رو میآورد که بتواند در این بازار تقلب خودش را نجات بدهد. خیلی از این کارهایی که ما انجام میدهیم، در فضای اقتصادی آزاد و عادلانه مثل خیلی از کشورهای دیگر نیاز نیست اعمال شود؛ چرا؟ چون کالای باکیفیت خود به خود کالای بیکیفیت را از بازار خارج میکند. مشروط بر اینکه فضای عرصه رقابت، عرصه بینالمللی باشد. یعنی ما نیاییم خوبها را تنبیه بکنیم. به چه شکل! یعنی فرض کنید که فضای رقابت ما به گونهیی باشد که همه بتوانند در این بازار مشارکت کنند و شما کالاهای متنوعی داشته باشید. در این فضایی که کالای متنوع یا یکسانی در ارتباط با یک کالای خاص وجود دارد، در آنجاست که شما اگر نتوانید قیمت را با کالای مشابه تطبیق دهید، خود به خود از بازار حذف خواهید شد. یک هزارم این کارها (نظارت بر اجرای استانداردها) را در همین کشورهای حاشیه خلیج فارس انجام نمیدهند که ما داریم انجام میدهیم. ولی چه بکنیم که متاسفانه سازمان ملی استاندارد باید تاوان انحصار بازار غیررقابتی و انحصاری و همچنین ساختار ضعیف اقتصادی و تولیدی کشور را باید پرداخت کند. در این زمینه مصداقهایی نیز وجود دارد بطوری که همه شکل آن دیده شده است؛ از جعل نشان استاندارد وجود دارد تا کم فروشی. بالاخص در فرآوردههایی که میشود راحتتر این کار را کرد. چرا در فرآوردههای آبلیمو و آبمیوه میشود این کار را کرد؟! چون میتوان فرآیند آن را بهصورت فرمولاسیون هم انجام داد. در بعضی از موارد نمیتوانیم این کار را انجام دهیم، حالا علتش هم که نمیتوانیم این کار را انجام دهیم این است که ما براساس تست باید قضاوت کنیم.
استانداردی که در تمام دنیا استفاده میشود، یکی است اما ما در کشورمان با یک استاندارد نمیتوانیم محصولمان را تست کنیم. چرا؟! چون تقلبهای ما جدیدتر است. شیوههای تقلبی داریم که ناگزیر هستیم برویم و استانداردها را بازنگری کنیم و پارامترهایی را اضافه کنیم که بتوانیم تقلبها را ردیابی کنیم.
مثلا ما اساسا در سوسیس و کالباسها، بافتشناسی را نگاه نمیکردیم. مطالعه بافتشناسی انجام نمیدادیم. ولی امروز به خاطر اینکه متوجه شویم بافت گوشتی که برای سوسیس و کالباس استفاده شده از بخش حلال حیوان استفاده شده یا از بخش حرام حیوان ناگزیر هستیم که برویم مطالعات بافتشناسی انجام دهیم و عکس بگیریم تا اطمینان حاصل کنیم که فرآورده گوشتیای که دارد تولید میشود فرآورده درستی است. کار ما خیلی سخت شده است. مثلا ما برای ژلاتینهایی که استفاده میکنیم مثل ژلههایی که مردم سر سفرههایشان میگذارند یا پاستیلهایی که بچهها استفاده میکنند، ناگزیر هستیم مطالعات ژنتیکی انجام بدهیم و آنها را به لحاظ ژنتیکی بررسی کنیم تا ببینیم این ژله مربوط به کدام حیوان است، خوک، گوسفند یا گاو! این کارها به این راحتیها هم که مردم فکر میکنند نیست و بسیار حرفهیی و خیلی پیچیده شده است و هر چه جلوتر میرویم روش شناسایی تقلبات پیچیدهتر و سختتر میشود.
در این میان بزرگان و تولیدکنندههای شناسنامهدار ما خود از این موضوع ضربات زیادی خوردهاند. آنها بیشتر مورد جعل قرار گرفتهاند اما از این حیث که نمیآیند دعوی حقوقی و پیگیری کنند، مقصرند. شاید به اصطلاح یک مقدار وظیفه دارند و وظیفهشان خطیرتر است که آنها باید واکنش نشان دهند و به سازمانها اطلاعرسانی کنند که این برند ما مورد جعل قرار گرفته است. آنها هم یک سری ویژگیها و یک سری تغییرات را سریع در نشانهگذاری محصول خودشان ایجاد کنند که کمتر و سختتر بشود این را مورد جعل قرار داد. ما امروز با تولید برخی کالاهای غیراستاندارد زیرزمینی مواجه شدهایم که شناسایی آنها بسیار سخت است. سال گذشته ۱۷هزار فیلتر هوای غیراستاندارد را در بازار کشف کردیم، که به همین شکل تولید شده بود. یک قطعه از فیلتر و دستگاه تولیدش را به افراد میدادند. شخصی، افراد بیبضاعت و بیماران نیازمند را جمع میکرده، بدون محل مناسب و مسکنی، این فیلترها را در بازار توزیع میکرده است. با وجود چنین شبکههایی چه کاری از دست ما برمیآمد؟ البته این را باید بگویم که اگر نظارتهای ما نباشد مردم زیر بار کالاهای غیراستاندارد له میشوند چون تخلف و تقلب در تولید آنقدر زیاد شده که قابل وصف نیست.