هادی حق شناس. کارشناس اقتصادی
فقر یکی از خطرناکترین پدیدههای اقتصادی است که میتواند حیات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ملتها را تهدید کند. به همین دلیل تمامی دولتها در سراسر جهان تلاش میکنند تا با اجرای برنامههای مختلف فقرزدایی این معضل را در کشور خود ریشهکن کنند. در این زمینه باید گفت که دولتها معمولا با استفاده از دو روش سیاستهای فقرزدایی را در پیش میگیرند. یکی از این سیاستها توانمندسازی اقشار ضعیف و به اصطلاح فقیر جامعه است، یعنی دولت به خانوارهایی که به هر دلیلی مهارتی برای حضور فعال در اقتصاد ندارند یا با مشکل اشتغال مواجهند، دورههایی برای ایجاد مهارت آنها برگزار میکنند. علاوه بر این در چنین شیوهای مستضعفان از نظر دریافت تسهیلات بانکی هم در اولویت قرار میگیرند. تمامی این برنامهها به این دلیل انجام میشود که آنها بتوانند کسب و کارهای کوچک برای خود راهاندازی کنند. طبیعتا این نوع نگاه و نگرش به مساله فقرزدایی میتواند ماندگار باشد. در این روش نه تنها خانوادهها از سطح فقر نجات مییابند، بلکه حتی اقتصاد ملی و کلان کشور هم منتفع میشود چرا که بخشی از منابع انسانی که بیکار ماندهاند وارد چرخه تولید کالا و خدمات میشوند. بنابراین دولتها و به ویژه در کشورهای توسعه یافته تلاش میکنند خانوارهای فقیر را که به دلیل مسائل اقتصادی نتوانستهاند وارد چرخه تولید کالا شوند هم از نظر آموزش و هم از نظر ارائه تسهیلات ارزان قیمت تامین میکند و آنها را به جمعیت فعال جامعه بازمیگرداند. نوع دیگر فقرزدایی مربوط به پرداختهای انتقالی است که تحت عناوین مختلف شناخته میشوند. یکی از این عناوین یارانههایی هستند که از آذر سال ۸۹ وارد اقتصاد ایران شدند. همچنین از ابتدای انقلاب برای کشاورزان بالای ۶۰ سال مقرری در نظر گرفته شد که این شیوه را هم میتوان در این سیاست گنجاند. یا خانوارهایی که تحت حمایت نهادهای امدادی و حمایتی قرار دارند و سرپرستان زن که به نوعی زیر نظر کمیتههای مختلف به فعالیت و کسب درآمد میپردازند از این نوع فقرزدایی منتفع میشوند. اما واقعیت مطلب این است که در اقتصاد ایران با توجه به اینکه خط فقر حداقل بیش از دو میلیون تومان اعلام میشود نمیتوان با این روش فقر را نابود کرد. مشخص است که ارائه یارانه ۴۵ هزار تومانی در هر ماه را نمیتوان به چشم فقرزدایی دید. شاید اعطای این یارانهها به افراد مختلف جامعه فقط در حد یک روز بتوانند به فقرزدایی کمک کنند! پس راهکار مناسب برای ریشه کن کردن فقر اشتغالزایی و آموزش مهارتهای کار است و در کنار آن دولت و مسئولان میتوانند یک مستمری مشخص برای قشر ضعیف جامعه در نظر بگیرند. به هر حال متفکران توسعه در گذشته بر این باور بودند که با تزریق ثروت در جامعه فقیران نیز به اندازه مناسب بهرهمند خواهند شد. اما از اوایل دهه ۱۹۶۰ این باور دگرگون شد و محور تفکر توسعه به نوین گرایی و کسب مهارتهای فردی جوامع تغییر یافت. اکنون در کشور ما هم باید سیاستهای پرداخت انتقالی وجه نقد از بین رود و آموزش مهارت جایگزین آن شود تا به این وسیله منابع کشور نیز حفظ شود.