علی اصغر زرگر تحلیلگر اقتصاد سیاسی، در ارزیابی بازار نفت طی چند سال اخیر با محوریت شیل اویل و اوپک و همچنین تغییر در موازنه سیاسی امریکا اظهار داشت: بطور کلی شکی نیست که تمدن امروز ما تمدنی نفتی است. به طوری که در بحث حمل و نقل و برق وابستگی شدیدی به نفت و فرآوردههای نفتی وجود دارد.
وی افزود: فراز و نشیبهایی که در قیمت و میزان تولید نفت وجود دارد بستگی به عوامل گوناگون دارد. اولین عامل آن عرضه و تقاضاست، یعنی مواقعی که عرضه بیشتر از تقاضاست، قیمتها پایین و زمانی که تقاضا بالاست قیمتها نیز بالا میرود.
زرگر تصریح کرد: تقاضا برای منابع انرژی بستگی به عوامل دیگری از جمله رونق اقتصادی نیز دارد اینکه آیا در جهان تا چه میزان رونق وجود دارد و چه میزان نیاز برای تولید و حمل ونقل بیشتر وجود دارد بنابراین تقاضا به این عوامل بستگی تام دارد و علاوه بر اینها عوامل دیگری همچون فصول مختلف و دلالهای نفتی نیز در بالا و پایین بردن قیمت نفت دخیلاند.
وی اظهار داشت: اوضاع سیاسی کشورها، جنگهای محلی، جنگهای نیابتی و بطور کلی بحرانهای سیاسی نیز در عرضه و تقاضا تاثیر دارد و قیمت نفت را تعیین میکند، علاوه بر اینها منابعی که کشف میشود، میزان ذخایری که در کشورهای مختلف وجود دارد و پیش بینیهایی که برای ذخایر انرژی در کشورهای مختلف میشود و منابع جدید همه جزء عواملی هستند که در فراز و نشیبها وقیمت نفت دخیل هستند.
کالایی استراتژیک که از سیاست جدا نیست
این کارشناس نفتی مسائل سیاسی را مهمترین دلیل در نوسانات قیمت نفت عنوان کرد و گفت: نفت کالای استراتژیک است و معمولا نمیتواند از سیاست جدا باشد لذا شرکتهای بزرگ نفتی و دولتهای مقتدری که بخش مهمی از بیزینس و حمل و نقل نفت و بازارهایی که بورس نفت را کنترل میکنند، هر زمانی که به صرفهشان باشد در این بازار تاثیرگذارند یعنی کشوری مثل امریکا هر زمان که بخواهد ذخایر استراتژیک خود را پر کند، با برخی اقدامات سیاسی و قیمت را پایین میآورد تا نفت ارزان قیمت بخرد و برعکس زمانی که میخواهد نفت را بفروشد و یا سرمایه گذاریها را به سمت منابع انرژی جذب کند قیمت را بالا میبرند که برای سرمایه گذار صرفه داشته باشد.
حربه آمریکا و عربستان برای عقب نشینی در برجام
وی با بیان اینکه همه عوامل مسائل اقتصادی، سیاسی و دلالهای بازیهای صحنه نفت در قیمتها تاثیر گذارند، بیان داشت: در رابطه با پایین رفتن قیمت نفت عربستان به همراه امریکا دخیل بود و سعی کردند با پایین آوردن قیمت به عنوان آخرین حربه اقتصادی علیه ایران استفاده کرده و منابع مالی ایران را در مضیقه و فشار قرار دهند تا ایران در پای میز مذاکره در خصوص برجام کوتاه بیاید لذا عرضه را انقدر بالا برد که قیمت نفت به یک سوم کاهش یابد.
اروپا و امریکا به تجارت با ایران نیاز دارند
زرگر در پیش بینی اوضاع بازار نفت در سال ۲۰۱۷ توضیح داد: آمریکا در سال ۲۰۰۹ بحران مالی و اقتصادی داشت و این بحران که دربخش مسکن و بانکی اتفاق افتاد کم کم به اروپا هم کشیده شد و اقتصاد کشورهای آسیب پذیر مثل پرتغال، اسپانیا و یونان به رکود کشیده شد، اتحادیه اروپا با مکانیسمهایی سعی کرد به بانکهای ورشکسته پول تزریق کند اما در هر صورت هنوز اروپا نتوانسته از رکود خارج شود لذا در حال حاضر یکی از دلایل اصرارهای اروپا از جمله فرانسه، ایتالیا و آلمانها برای تداوم برجام به این خاطر است که با ایران مراودات داشته باشند، زیرا به تجارت بین الملل نیاز دارند تا اقتصادشان از حالت رکود خارج شود.
وی اظهار داشت: بنابراین به نظر میرسد اگر اقتصاد اروپا در سال ۲۰۱۷ از حالت رکود و بحران خارج شود به انرژی بیشتری نیاز دارند.
ترامپ و تغییر در موازنه بازار نفت
این تحلیلگر اقتصاد سیاسی ادامه داد: با روی کار آمدن ترامپ که بازسازی اقتصاد امریکا را در پیش گرفته خواه ناخواه به منابع انرژی بیشتری نیاز دارند و لذا میتوان پیش بینی کرد که امکان دارد با رونق اقتصادی در سال ۲۰۱۷ تقاضا برای نفت بالا برود و از طرفی اوپک هم وارد قضیه شده یعنی میزان عرضه نفتی را که بیشتر از تقاضا بود کاهش داده و اعضای غیر اوپک هم متعهد شدند که میزانی از تولیدشان را کاهش دهند همه این عوامل باعث میشود که در سال ۲۰۱۷ حدود ۱۰ دلار بر قیمت نفت اضافه شود و امروز بین ۵۰ تا ۵۵ دلار نفتهای مختلف سبک و سنگین معامله میشود.
وی تصریح کرد: براین عقیدهام که سال ۲۰۱۷ از نظر رونق اقتصادی و اوضاع نفت تدوام سال ۲۰۱۶ خواهد بود و قیمتها بین ۵۰ تا ۶۰ دلار نوسان دارد.
زرگر اظهار داشت: اقتصاد امریکا و اروپا از سال ۲۰۰۹ آسیب جدی دیده و هنوز نتوانستهاند آن را ترمیم کنند و اگرچه برخی مکانیسمها در اتحادیه اروپا اندیشیده شده اما هنوز کشورهایی مثل اسپانیا، پرتغال و یونان نتوانستند اقتصادشان را به حالت اول برگردانند بنابراین به نظر نمیرسد که رونق اقتصادی نه تنها به اتحادیه اروپا که در کل دنیا آنگونه که در دهه ۷۰ وجود داشت، بازگردد لذا وقتی رونق اقتصادی نباشد نمیتوان بگوییم تقاضا برای انرژی افزایش یافته و قیمتها رشد کند اما همین حالت و همین میزان تولید که اوپک و غیر اوپک تصمیم گرفته و این وضعیت اقتصادی فعلا تداوم دارد و حداقل تا نیمه ۲۰۱۷ تغییری رخ نمیدهد.
شیلها میمانند
وی درباره روی کار آمدن ترامپ در امریکا و تاثیر آن بر تغییر در موازنههای بازار نفت گفت: یکی از برنامههای این رئیس جمهور جمهوری خواه تداوم تولید از شیل هاست اما با توجه به محاسبات هزینه تولید نفت از غیرمتعارفها بین ۵۰ تا ۵۵ دلار میشود لذا با این میزان هزینه شرکتهای بزرگ نفتی و اقتصادهای جهانی ترجیح میدهند که از نفت متعارف بازار استفاده کنند.
زرگر ادامه داد: مشاور ترامپ یک نظامی است که کتابی در مورد برخورد با ایران نوشته و از طرفی یک بیزینسمن و تاجر است لذا اینگونه نیست که بخواهد تعاملاتش را با دیگر کشورها از بین ببرد، ضمن اینکه بر هم زدن برجام نیز نمیتواند جزء سیاستهای جدی ترامپ باشد زیرا به نفع امریکا و دنیا نیست که این توافق بهم بخورد.
آمریکا در تعامل با دنیا
وی خاطرنشان کرد: سیاست خارجی امریکا مثل کشتی بزرگی است که نمیتواند به یکباره ۱۸۰ درجه تغییر داشته باشد، امریکا قدرتی جهانی است و منافع جهانی دارد بنابراین باید با دنیا تعامل داشته باشد ممکن است ترامپ سختگیریهایی نسبت به کره شمالی و ایران به دلیل مسائل خاورمیانه داشته باشد اما در کل سیاست تعاملی خواهد داشت.
این تحلیلگر اقتصاد سیاسی گفت: اگر امنیت در عراق برقرار شود و تکلیف سوریه مشخص شود در اواسط ۲۰۱۷ شاهد بازسازی این دو کشور تخریب شده که ایران میتواند از این فرصت برای صادرات سیمان مازاد خود که اکنون در رکود به سر میبرد، استفاده کند. ضمن اینکه به نفع امریکا و اروپا نیز میتواند باشد که ساخت و ساز را در این کشورها شروع کنند، لذا این امکان وجود دارد که سال ۲۰۱۷ علیرغم روی کارآمدن ترامپ و تغییراتی که ممکن است در سیاست خارجی امریکا اعمال کند، به رونق اقتصادی هم بینجامد کما اینکه قراردادهایی مثل فروش هواپیماهای بویینگ و ایرباس هم مخالفتهای آنچنانی در محافل سیاسی جدید امریکا ایجاد نکرده است و این بدان معناست که قضیه را پذیرا شدهاند و نشان میدهد که مجبورند با دنیا تعامل کنند تا اقتصاد امریکا رونق گرفته و تجارت این کشور با خارج تداوم داشته باشد.
برنامه یانکیها برای دور زدن چشم بادامیها
وی اظهار داشت: ممکن است در سیاست خارجی امریکا نقاط بحرانی وجود داشته باشد مثلا در سطح بین الملل چین قدرتی است که ۱۲ هزار میلیارد دلار و امریکا ۱۸ هزار میلیارد دلار تولید ناخالص ملی دارد بنابراین پیش بینی میشود که ۲۰ سال آینده چین قدرت اول دنیا از نظر تولید ناخالص ملی باشد که امریکا را تهدید میکند به همین دلیل آمریکاییها بدنبال آنند که قراردادهای دو جانبه ببندند، در این راستا با هند رابطه خوبی برقرار کرده و کمکهای هستهای میکنند، با فیلیپین ژاپن و تایوان قرارداد دارند، زیرا میخواهد چین را محصور و و هژمونی این کشور را تحت کنترل درآورد.
زرگر اظهار داشت: آنچه مسلم است با توجه به هزینههای هنگفت جنگی صورت نمیگیرد و به نظر نمیرسد که امریکا خودش را درگیر کند اما ممکن است برخی نکات بحرانی در رابطه با ایران داشته باشند و بخواهد از دخالت ایران در امور خاورمانیانه جلوگیری کند و جایی برای امریکا واسرائیل به عنوان بازیگر اصلی باقی بگذارد لذا با توجه به اینکه ترامپ نظر موافقی با روسیه دارد ممکن است دو ابرقدرت سعی کنند که خاورمیانه را آرام کنند و نظرشان این است که این منطقه را به عنوان جایی برای تجارتشان تعریف کنند تا کمک حال اقتصادشان باشد و توافق میکنند که منافعشان را در منطقه تقسیم کنند لذا در مجموع اینگونه نیست که ترامپ ۱۸۰ درجه سیاست خارجی امریکا را تغییر دهد و خواهان جنگ و بحران باشد.
وی یادآور شد: در کل میتوان گفت که اتفاقا روی کار آمدن ترامپ به نفع ایران است چون در این کشور شکافی ایجاد شده و به وعدههای خودش باید پاسخ دهد و برای پاسخگویی نیز باید تاجر خوبی باشد و منافع کشورش را در خارج از امریکا هم تامین کند لذا به همان خصیصه تجارت خودش تاکید دارد و با دنیا تعامل خواهد داشت بنابراین از نیمه دوم ۲۰۱۷ سرمایه گذاری در بخش انرژی رونق میگیرد و ممکن است قیمت نفت به بالای ۶۰ دلار برسد.