محمود نویدی، مدیرعامل شهر فرودگاهی امامخمینی،
میگوید نگاه به فرودگاه در کشور نگاهی لوکس است و بسیاری از مسئولان باور ندارند میتوان از آن استفاده تجاری کرد. حالا او در تلاش است این نگاه را تغییر دهد. محمود نویدی، مدیرعامل شهر فرودگاهی امامخمینی، در مقابل پرسشی که درباره حضور برخی موانع سر راه سرمایهگذاری در این فرودگاه از او پرسیده میشود، نمیخواهد مستقیم حرف بزند. به تلویح سخن میگوید. میگوید نگاه سیستمیای که در آنجا وجود دارد، تصمیمگیری را برای او که مدیرعامل این فرودگاه است، سخت کرده. یکجا در مقابل اصرار بر نامبردن از کسانی که مشکل ایجاد میکنند، میگوید: «نمیخواهم اسم ببرم. بگویم چون سازمان بازرسی نظارت میکند، کار من گیر است؟ ما با سازمان بازرسی مشکلی نداریم. سیستم ماست که من را با سازمان بازرسی درگیر کرده. سیستم من است که من را بیاعتبار و مدیر را یک آدم بیکاره و دستِسوم کرده است». به اعتقاد او بعد از اتفاقات چند سال اخیر و اختلاسها و دزدیهای انجامشده، مدیر جرئت تصمیمگیریاش را از دست داده. الان هرکس در کشور در کار اجرائی است، میتواند در مظان اتهام باشد. نویدی منکر سفارشها و پیغام و پسغامها نمیشود اما آفت اصلی را ناهمخوانبودن سیستم ما با توسعه میداند و میگوید هرچند در بخشهای مختلف زیرمجموعهاش به خاطر همین مسائل به مشکلاتی برخورده، اما قبل از همه اینها این سیستم است که دست مدیران را بسته است. او مایل نیست مشکلش را با مجلس در میان بگذارد. میگوید: «به آنها نگفتهایم و منتظریم «وقت»آن برسد». فعلا در این دو سال صبر کرده و حتی سر ماجرای پارکینگ فرودگاه که یکی از افراد آن را در اختیار گرفته بود و بهسختی آن را پس گرفتند، هم میگوید: «سال گذشته تصمیم داشتیم بخشی از پارکینگ را به مزایده بگذاریم که نتوانستیم» و وقتی علت را از او جویا میشوم، میگوید: «(در ماجرای پارکینگ) آنقدر به ما فشار آوردند که به همان نفر قبلی واگذار کردیم... دیدیم اگر بخواهیم وارد این پروسه شویم ممکن است دردسر زیادی برایمان ایجاد شود و مجبور شدیم عبور کنیم.»
آنطور که مطلع شدیم، برای سرمایهگذاری در شهر فرودگاهی موانعی ایجاد شده که سبب شده است، هنوز این پروژه با گذشت ٣٠ سال، جای زیادی برای کار داشته باشد. آخرین مشکلی که دراینزمینه داشتید، چه بوده و چطور قرار است جلوی این اتفاق گرفته شود؟
به نظر بنده، کسی در داخل کشور مخالف توسعه نیست؛ اگرچه ممکن است در خارج از کشور، بهویژه همسایگان ما از توسعه ما ناراحت شوند و حتی کارهایی انجام دهند که این اتفاق نیفتد. طبیعی است؛ چون ظرفیتی که ما ایجاد میکنیم، میتواند بازار آنها را بههم بریزد. ممکن است در داخل کسانی با روشهای ما مخالف باشند؛ اما با توسعه مخالف نیستند. دلیل اصلی اینکه سرمایهگذاری خارجی به اینجا نیامده، این است که تابهحال نگاه ما به فرودگاه، نگاه اقتصادی و تجاری نبوده. نگاه ما به فرودگاه این بوده که دولت پولی را برای تعداد اندکی افراد لوکس که میخواهند به خارج سفر کنند، هزینه میکند. باید این نگاه را عوض کنیم. مثلا میگوییم از این فرودگاه، هم کسیکه میخواهد به اروپا برود استفاده میکند و هم کسی که به نجف میرود. اینطور نیست که عدهای خاص از آن استفاده کنند. ما نگاهمان تجاری است. ما فرودگاه را به عنوان جایی میبینیم که میتواند برایمان درآمد کسب کند. فرودگاه میتواند مانند منابع تجدیدپذیر باشد و هیچگاه تمام نشود و همیشه بتوانیم از آن محل درآمد داشته باشیم. باید هر مسافر را به عنوان کسی دید که چطور میتوان از او درآمدزایی کرد. باید نگاهمان را تجاری کنیم نه به عنوان خدمات یا مسئولیتی که به گردن دولت است؛ به موضوع نگاه کنیم بنابراین من که مسئول فرودگاه هستم، دنبال این هستم که چطور سرمایه جذب کنم تا هم من سود بیشتری کسب کنم و هم توسعه بیشتری اتفاق بیفتد. پس اولین کار بعد از تغییر نگاه، این است که قوانین و مقرراتی را که متوجه این سرمایهگذاری است، عوض کنیم. در هند درباره یک ترمینال، دور یک میز تصمیم میگیرند؛ مثلا ١٠ نفر هستند که هرکس مبلغی را ماهانه پیشنهاد میکند و هرکس که مبلغ بیشتری را پیشنهاد دهد، ترمینال را به او تحویل میدهند.
پاسخم را نمیدهید؟ الان چرا مزایده یا مناقصهها به تعویق افتاده یا برگزار نمیشود؟
چون شرکت دولتی تابع یکسری قوانین و مقررات است که هیچکدام از این امکانات را به شما نمیدهد. چون دولتی هستیم نمیتوانیم بهسادگی مزایده برگزار کنیم؛ اگر چنین کنیم، گروههای مختلف نظارتی هستند که مانع ایجاد میکنند.
مثلا چه میکنند؟
ما از شرکتی برای مطالعات دعوت کردیم. گفتند به فرض در حوزه خلیجفارس بالاترین مقام بگوید قراردادی بسته شود، چنین میشود؛ اما اگر بخواهم اینجا قراردادی ببندم، باید مناقصه برگزار کنم که یک سال طول میکشد. باید چند نفر را با هم مقایسه کنم، بحث داخلی و خارجی را بسنجم، افرادی را از سازمانهای مختلف در جلسات دعوت کنم که شاهد باشند چه میکنیم؛ آخر هم که میخواهم تصمیم بگیرم، «انقلت»ها و ترسهایی ایجاد میشود که نکند این تصمیم فردا به جایی دیگر بربخورد. مدیر جرئت تصمیمگیریاش را از دست داده. الان هرکس در کشور در کار اجرائی است، میتواند در مظان اتهام باشد. قبول دارم در کشور اشکالاتی پیش آمده مثل بحث آتشسوزی ساختمان پلاسکو که ممکن است خیلی از مدیران را متهم کند؛ اما واقعا اگر اینطور نگاه کنیم، دیگر هیچ مدیری تصمیم نمیگیرد؛ چون ممکن است محل سؤال باشد. اصولا توسعه با مجموعههای اینشکلی سازگار نیست. هیچوقت توسعه با گروه انجام نشده و یک نفر مسئول توسعه است.
شما خیلی کلی صحبت میکنید. لطفا به صورت مصداقی بگویید کجا به مشکل برخوردهاید؟
الان برای انتخاب مشاور، ٩ ماه طول کشید که این کار را انجام دهم. درحالیکه ١٠ سال قبل شما به عنوان مجری میگفتید فلان مشاور را قبول دارم و قرارداد میبستید.
یعنی فرضا ١٠ سال قبل آنهایی که اکنون مشکل ایجاد میکنند این قدرت را نداشتند؟
بله.
این صحبتهای شما یعنی درحالحاضر گروههای خاص موانعی ایجاد میکنند؟
خیر، سیستم اینطور شده. مثلا سازمان بازرسی و دیوان محاسبات، سازمانهای نظارتی هستند. اینها قبلا هم بودند؛ اما کاری که الان انجام میدهند، با ١٠ سال قبل خیلی تفاوت کرده است.
چون در کشور اتفاقاتی مانند اختلاس افتاده که فکر میکنند سرمایهگذاری خارجی در یک طرح توسعهای باعث آن بوده است. اصلا ربطی ندارد. محل اختلاسها جای دیگری است. همه میدانند اختلاس سههزارمیلیاردی از طریق یک مجری توسعه فرودگاه اتفاق نیفتاده است. روشهای همه اینها مشابه بوده؛ همه اختلاسها در تعامل با بانک رخ داده است؛ اما به خاطر آن قضیه، برای مدیران توسعه محدودیت ایجاد کردهاند.
البته نظارت متفاوت است.
یکی از اهدافم این بود که اینجا جایی باشد که هر دانشجویی پس از فارغالتحصیلی، مایل به کارکردن در اینجا باشد. خیلی برایم مهم بود. برایناساس تیمی متشکل از پنج نفر تشکیل دادم که دو نفر آن از آمریکا آمده بودند و سه نفرشان فارغالتحصیلان دانشگاه تهران، شهید بهشتی و جای دیگری بود و هر پنج نفر به زبان انگلیسی مسلط بودند. اکنون بعد از شش ماه، دو نفر از آمریکاییها برگشتند و از سه نفر ایرانی، یک نفر میخواهد به استرالیا برود و دو نفر دیگر میگویند چون چارهای نداریم ماندهایم. چون سیستمی که در اینجا کار میکند، به آنها از هر نظر سخت گرفته است. نمیخواهم بگویم فقط نهاد و ارگان چون نظارت میکنند و چون منافعشان به خطر میافتد، دچار چنین مشکلاتی میشویم، بلکه سیستم ما با سیستم توسعه همخوانی ندارد.
مثالی برای شما میزنم. درحالحاضر وزارت راه بحث پدافند هوایی را به شکل کاملا شفاف مطرح کرده که ما سهم نمیدهیم، این پول مال ماست، قائممقام با ما صحبت میکند و میگوید این پول را نمیدهیم. بهطور مشخص چه گروه و بخشهایی مانع انجام مزایدهها شدهاند و قراردادهای داخلی یا خارجی را تعطیل میکنند؟
برای قراردادهای خارجی در کشورمان تضامینی را که مورد قبول آنها باشد، نداریم. یعنی هنوز در کشورمان این تضمین وجود ندارد که بتوانیم به فردی خارجی بدهیم. چون آنقدر موانع قانونی داریم که این اتفاق نمیافتد.
این پاسخ پرسش مشخص من نیست.
نمیخواهم اسم ببرم. بگویم چون سازمان بازرسی نظارت میکند، کار من گیر است؟ ما با سازمان بازرسی مشکلی نداریم. سیستم ماست که مرا با سازمان بازرسی درگیر کرده. سیستم من است که من را بیاعتبار کرده و مدیر را یک آدم بیکاره و دستِسوم کرده است.
بحث نظارت را کنار بگذاریم. یکسری بحثشان نظارت نیست و صرفا به خاطر منافع و حضورشان در اقتصاد است که مشکل ایجاد میکنند.
واقعیت این است که هنوز با آنها خیلی طرف نشدهایم.
یعنی هیچ مزایدهای نبوده که در آنها مشکل ایجاد کنند؟
خیر واقعا نبوده. اینطور نبوده که کسی بخواهد برنده شود؛ کسی بیاید و بگوید من بهتر از آنها هستم. ممکن است پیش بیاید اما تابهحال اینطور نشده. قطار سریعالسیر را که قرار است از تهران به اصفهان برود و از زیر ترمینال ما میگذرد، سپاه انجام میدهد. پیمانکار ما هم نیست، پیمانکار وزارت راه است.
مشکلی که درباره پارکینگ داشتید، چه بود؟
پارکینگ داستان مفصلی دارد. پارکینگی داشتیم که پیمانکاران مختلف از آن بهرهبرداری میکردند. یک روز به این فکر کردیم این پارکینگ که همه از آن ناراضی هستند، چقدر درآمد دارد که ما از این آقا پول میگیریم. گفتیم میخواهیم برای این پارکینگ شناسایی درآمد کنیم که در ماه مشخص شود چقدر درآمد دارد و بعد اصلاحاتش را انجام دهیم که مسافران ناراحت نباشند و کار را مکانیزه کنیم. از روزی که تصمیم به تحویلگرفتن پارکینگ از پیمانکار گرفتیم تا روزی که آن را تحویل گرفتیم، تقریبا سه ماه طول کشید. در این سه ماه خیلیها با ما تماس گرفتند که این کار را نکنید.
چرا؟
نمیدانم؛ شاید دوستان یا شرکایشان بودند. ربطی به نهاد خاصی نداشت. آدمی بود که اینجا درآمدی داشت... .
من که فردی معمولی هستم، میتوانم این پارکینگ را بگیرم؟
خیر.
پس فرقی هست. قطعا این فرد، فردی عادی نیست.
قطعا پیمانکار بوده.
پس پیمانکار عادی نیست.
اینکه در واگذاریها ممکن است چیدمان یا سلکشنهایی انجام شده باشد؛ منکر این قضیه نمیشوم، چون اگر عادی بود که طرف همان روز میرفت.
پس وابستگی را قبول دارید.
نمیخواهم بگویم به نهاد یا گروههای خاصی اما یکسری افراد را در جاهای مختلف داشت. اگر موضوع کوچکی را خیلی بزرگ کنیم، مثل هواپیما میشود. الان یک هواپیما خریدهایم که برایمان داستانی شده است.
بههرحال با شفافسازی، مشکلات حل میشود.
فرض کنید همین الان در یک ترمینال عدهای خریدوفروش میکنند. مطمئنم اگر به یکسری از اینها دست بزنم، صدها نفر با من تماس میگیرند. چون منافعی دارند. بنده تصمیم دارم امسال سیستم تاکسیها را عوض کنم. به دو دلیل؛ یکی اینکه از تاکسیهای قدیمی دیگر استفاده نکنیم. تاکسی سال ٨٣ داریم که اصلا راه نمیرود، کولر و بخاری بماند. بخشنامه کردیم که تاکسیها باید عوض شود. ضمنا تاکسیها باید در صف بایستند و مسافر را سوار کنند نه اینکه یقه مسافر را بگیرند و به زور به میدان شوش ببرند. خیلی از اینها جلوی مجلس تظاهرات کردهاند و از دفتر رئیس مجلس تا به حال سه بار تماس گرفتهاند که این کار را نکنید؛ اینها آبروی ما را میبرند. میگویم پس چه زمانی باید اصلاح کنیم؟ یکعده هم منافعی دارند. کارمند اینجاست و بعدازظهر مسافر غیرقانونی میبرد. مطمئنا با چالش مواجه خواهیم شد؛ شاید حتی علیه ما تظاهرات یا دعوا به راه بیندازند. ولی باید این کار را انجام دهیم. سال گذشته هم تصمیم داشتیم بخشی از پارکینگ را به مزایده بگذاریم که نتوانستیم.
چرا؟
آنقدر به ما فشار آوردند که به همان نفر قبلی واگذار کردیم. نمیگویم از دستگاه خاصی بودند، از افرادی بودند که در سیستم حضور داشتند یا از این طرف و آن طرف میآمدند. دیدیم اگر بخواهیم وارد این پروسه شویم، ممکن است دردسر زیادی برایمان ایجاد شود و مجبور شدیم عبور کنیم. اگر مشکل سیستم حل نشود، این موارد تکرارشدنی است. من اگر آدم سالمی باشم، وقتی مناقصه برگزار میکنم، اگر طبق قوانین و مقررات باشد و بتوانم آزاد باشم، برنده خواهم شد. بستگی به عرضه من دارد که درست رعایتش کنم. مثلا برای سرمایهگذاری در ترمینال سلام، سه، چهار نفر در مناقصه شرکت کردند. شرایط بنیاد مستضعفان از آقای انصاری بهتر بود. آقای انصاری (بانک آینده) میگفت من میخواهم ٤٠ سال از فرودگاه بهرهبرداری کنم! سه تقاضا برای ورود به ترمینال سلام وجود داشت؛ یکی از این متقاضیان بنیاد مستضعفان بود و دو درخواست از سوی شرکتهای بخش خصوصی مطرح شد اما شرایط بنیاد مستضعفان از دو شرکت دیگر بهتر بود. درحالحاضر بنیاد مستضعفان با سرمایهگذاری ٥٠٠میلیاردتومانی وارد پروژه شده و قرار است یکساله آن را تحویل دهد.
نهاد یا گروه دیگری جز بنیاد مستضعفان برای حضور در شهر فرودگاهی امام، طالب سرمایهگذاری هستند؟
پیمانکار مترو سپاه است که البته پیمانکار ما هم نیست.
چه نهادهای دیگری هستند؟
نهادهایی که داریم، سازمان بازرسی و دیوان محاسبات مستقر هستند و کار نرمالشان را انجام میدهند.
منظورم فعالیت نظارتی نیست. برای سرمایهگذاری در بخش توسعه چه نهادهایی حاضر هستند؟
الان انبارهای عمومی متعلق به صندوق بازنشستگی و زیرمجموعه شرکت آتیه صباست. همینطور بنیاد شهید.
بنیاد شهید در کجاست؟
هم در ترمینال و هم بخشی در بیرون ترمینال مغازه دارد. ما همیشه مشکل رفتار را با نهادهای عمومی داریم چون سخت و سنگین هستند و از بیرون ساپورت میشوند. اما اینطور نیست که همه کارهای ما را مختل کنند. با بخش خصوصی راحتتر میتوان برخورد کرد تا بخشهای عمومی.
بنیاد شهید کدام ترمینال و کجا را در اختیار دارد؟
در ترمینالهایی که فریشاپها را در دست دارند که بعد از گیت است و به صورت ماهانه اجاره پرداخت میکند.
چقدر اجاره پرداخت میکند؟
باید از بازرگانی بپرسم. اجاره مترمربعی میدهد. متری حدود ٨٠٠، ٩٠٠ هزار تومان.
آیا ورودی از جانب مجلس داشتهایم یا خیر.
بله، در پشتیبانی خیلی خوب بودهاند. ممکن است یک نفر نزد نماینده مجلس برود و به خاطر گرفتاری توصیه کند که با ما تماس بگیرند، ولی واقعا مجلس بهویژه امسال خیلی خوب از ما پشتیبانی کردند، اما هیچ مانعی از سوی نمایندگان مجلس نداشتیم.
آیا نمایندگان راهکاری برای جلوگیری از ممانعت گروههای دیگر برای توسعه فرودگاه ارائه دادهاند؟
ما هیچوقت مطرح نکردهایم اما اگر برخی از قوانین برای ورود سرمایهگذار خارجی اصلاح و صندوق ضمانت هم تصویب و اجرا شود، بزرگترین امتیازی است که میتوانیم به بخش خصوصی خرد بدهیم و از منابعش در شهر فرودگاه استفاده کنیم. چرا کسانی خیلی قلدر هستند؟ چون بخش خصوصی ما کوچک است و نمیتوانیم افراد کوچک را با هم جمع کنیم. اگر کوچکها را با هم جمع کنیم، منابع زیادی جمع خواهد شد. حالا آنها میتوانند به دنبال کار بزرگی مثل نفت و گاز بروند اما در فرودگاه خیلی میتوانیم از ظرفیت داخلی استفاده کنیم.
اگر به مجلس این مشکل را بگویید، میتوانند همکاری کنند.
حتما میتوانند.
خب چرا نگفتید؟
بالاخره هر چیزی وقتی دارد.
وقتش چه زمانی است؟
وقتی یک مانع خیلی سخت بود، از همه کمک میگیریم.
یعنی هنوز به جای سخت نرسیدهاید؟
در دو سال گذشته خیلی اذیت شدم ولی این موانع آنطور نیست که به مجلس متوسل شویم. بخشی همین روند کاری بوده، تغییراتی که داشتهایم. آقا عزیز که فرمانده سپاه است تا آقای عبداللهی که در قرارگاه است، همه از دوستان من هستند. تعامل خیلی مهم است. وقتی از گیت رد میشوم، انتظار ندارم پلیس من را ندید بگیرد. کارتم را میاندازم و آنها هم با من محترمانه برخورد میکنند. وقتی از گیت سپاه رد میشوم، میگویم باید وظیفهشان را انجام دهند. بعضی وقتها توقعاتمان را با هم قاتی میکنیم و به همین خاطر گیر میکنیم.
و سؤال آخر که البته کمی دور از موضوع اصلی است؛ همه ایرلاینهای مطرح در فرودگاههای بزرگ جهان، فرودگاه اختصاصی دارند. مثلا ایرانایر در فرودگاه امام باید فرودگاه اختصاصی داشته باشد. آیا تفاهمنامهای داشتهاید که یک جای خاص برای ایرلاین اصلی کشور در فرودگاه امام داشته باشید؟
زمانی که فرودگاه امام در حال راهاندازی بود، ایرانایر خیلی سرمایهگذاری کرد که البته شاید هم دستوری بوده. الان بخش زیادی از چیزهایی که در فرودگاه داریم، با ایرانایر توسعه پیدا کرده؛ مثل کارگو، کترینگ و... ایرلاینهای بزرگتر، امکانات بیشتری از ما استفاده میکنند. معمولا ایرلاینها به نسبت درخواستی که دارند، از ما خدمات و دفتر دریافت میکنند. بعضیهایشان مثل ایرانایر بدحساب هستند و بعضی خوشحساب مثل ایرلاینهای خارجی.
منظورم فرودگاه اصلی است که بخش مشخصی برای ایرانایر داشته باشند.
فعلا این امکان را نداریم. اکنون ترمینال سه در فرودگاه اصلی امارات متحده عربی مربوط به هواپیمایی امارات است. ایرلاین باید خودش سرمایهگذاری کند. یکی از پکیجهایی که در حال آمادهسازی هستیم، بخش توسعه است. این آمادگی را داریم که بخشی از توسعه را به ایرلاین بسپاریم که خودش توسعه دهد و اختصاصی استفاده کند.
در طرح فعلی نیست؟
خیر ولی در طرح پنجسالهمان هست.