عکس:محمد علی مهدی
مشارکت اجتماعی به عنوان مشارکت فعال افراد و گروهها در امور اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شناخته میشود. در این قبیل مشارکتها، افراد به صورت آزادانه و به عنوان یک عنصر فعال و مؤثر در جامعه نقشآفرینی میکنند. بنابراین، منافع جمعی بر منافع فردی اولویت پیدا میکند. در بستر اقتصادی، هدف غایی فعالیت تشکلها، گسترش و تقویت شبکهسازی، کاهش هزینه مبادله، ایجاد ارتباطات مؤثر، جلوگیری از موازیکاریها، افزایش اعتماد، توانمندسازی افراد، انعکاس صدای واحد بخش خصوصی به دولت و تحقق توسعه پایدار در جامعه است. در جوامعی که بسترهای مشارکتی بنیه قویتری دارند و دولتها و مردم به تقویت و ترویج فرهنگ مشارکت اجتماعی پرداختهاند، سرمایه اجتماعی و بهرهوری اقتصادی بیشتری دارند و توانستهاند مسیر توسعه پایدار را همراه با تعادل اجتماعی بهتری طی کنند. از این رو، تقویت فرهنگ تشکلگرایی و مشارکت اجتماعی باید به یکی از بایستههای ما تبدیل شود.
تشکلها، پلتفرم ضروری برای تبادل ایده و توسعه استراتژیهای تقویتکننده رشد صنایع
مشارکتهای جمعی چه در قالب تشکلهای اقتصادی باشند، چه به شکل سازمانهای مردمنهاد، بر اساس نیاز شکل گرفتهاند. بنابراین، همافزایی در حل مسائل و مرتفع کردن نیازهای موجود در کنار تلاش برای به حداقل رساندن مسئله تعارض منافع از کلیدیترین مؤلفههای فعالیتهای تشکلی است. به مدد مشارکتهای جمعی، امکان همکاری و همزیستی بین افراد و گروهها افزایش پیدا میکند که این توانایی برای جلوگیری از بروز تعارضات یا مدیریت آنها ضروری است و از طرف دیگر، بستر لازم را برای ارتقاء آموزش و تقویت فرهنگ نوآوری ایجاد میکند. تشکلها از این امکان برخوردارند تا با تبادل ایدهها فرصتهای توسعه استانداردهای فناوری و ارتقاء قابلیتهای نوآورانه را در بخشهای مختلف اقتصاد فراهم کنند و محرک رشد در طیف گستردهای از فعالیتهای بخش خصوصی و اتاقها باشند.
«تعهد» به هدف واحد و «انسجام و هماهنگی» دو مؤلفه کلیدی موفقیت تشکلها
لازمه به ثمر رسیدن فعالیتهای تشکلی، تقویت سرمایه اجتماعی بین گروهها و افراد است. تشکلها به شرط وجود سرمایه اجتماعی مناسب، میتوانند در تعامل شفاف و هدفمند با یکدیگر به تبادل اطلاعات بپردازند، به اجماع برسند، اقدام کنند و در نهایت اهداف مشترک را محقق سازند و این وظیفه اتاقها است که این ظرفیت را تقویت و زمینههای شکلگیری آن را در سطح اتاقها گسترش داده و تسهیل کنند. اهمیت فرآیندسازی جهت تعقیب اهداف جمعی مشترک و انجام اقدامات منسجم و سیستماتیک برای تحقق این اهداف چه در زمینه کسبوکار، چه در سایر زمینهها اغلب نادیده گرفته میشود. این در حالی است که یکی از دلایل توفیق و رشد سریع کشورهای شرق آسیا از جنبه نهادی، به برخورداری ذاتی این کشورها از فرهنگ مشارکت جمعی و سرمایه اجتماعی موجود در این جوامع جهت سیستمسازی و تشکلسازی بازمیگردد و ما باید تلاش کنیم با ترویج تعهد به اهداف جمعی و حفظ انسجام و هماهنگی بین فعالان اقتصادی در قالب تشکلها در راستای افزایش سطح مشارکتپذیری و تقویت فرهنگ تشکلگرایی و سیستمپذیری در کشور قدم برداریم.
دولت باید انگیزه فعالیتهای تشکلی را تقویت کند
آنچه در حوزه تشکلها امروز مورد نیاز است برخورداری از یک استراتژی بلندمدت و هدایتگر برای دانشافزایی و توانمندسازی تشکلهای عضو اتاق است. چنین استراتژی مستلزم تقویت فرآیندهای تشکل گرایی و سیستمسازی در سطح جامعه از سوی دولتها است. بر اساس ماده (5) قانون بهبود مستمر محیط کسبوکار، اتاق مکلف به ساماندهی، ایجاد و ثبت تشکلهای اقتصادی فعال در آن دسته از فعالیتهای اقتصادی فاقد تشکل فعال است. مطالبه اتاق از دولت در این زمینه بسترسازی برای فعالیتهای تشکلی و انگیزهبخشی به تشکلها است. تقویت فرهنگ تشکلگرایی از طریق به رسمیت شناختن تشکلهای اقتصادی، سرمایهگذاری در گفتگوی مؤثر با تشکلهای عضو اتاق و توجه به نظرات این گروه از فعالان اقتصادی میتواند با آزادسازی بخش عظیمی از ظرفیت نخبگانی جامعه، مسیر توسعه منطقهای و رشد اقتصادی کشور را هموار کند.
زمان، کوتاه و فرصتی برای آزمون و خطا نیست
تجارب تاریخی ما با آنکه مؤید اهمیت فعالیتهای مشارکتی و جمعی است، اما در مقایسه با جوامع دیگر کاستیهایی را در فرهنگ تشکلگرایی نشان میدهد و این یکی از ضعفهای تاریخی ما است که باید در صدد جبران آن در کوتاهترین زمان ممکن باشیم. در سطح کسبوکار، تقویت تشکلهای منسجم و تابع قوانین، به نوبه خود تمرینی برای سیستمپذیری و استفاده حداکثرسازی از دانش و تجربه موجود بین فعالان اقتصادی است که میتواند ظرفیتسازی در بخش خصوصی را تعمیق ببخشد. نمونههای متعددی از تجارب موفق تشکلهای اقتصادی در دنیا وجود دارد که حاکی از نقش مؤثر تشکلها در اجرای سیاستهای صنعتی و تعقیب اهداف اقتصادی کشورها است. به طور نمونه، در ترکیه تشکل تولیدکنندگان پوشاک نقش قابل توجهی در اقتصاد این کشور بازی میکند؛ یا حتی در کشورهای دیگری مثل بنگلادش، موارد متعددی وجود دارد که نشان میدهد تشکلهای کسبوکار در قامت گروههای صنعتی اثربخش ظاهر شدهاند و منافع صنعت خود را همسو با منافع ملی تعقیب کردهاند. در عرصه تجارت بینالمللی نیز نقش تشکلها در دنیا حائز اهمیت است. کمک به اعضاء در ایجاد ارتباط با شرکای خارجی و ارائه پشتیبانی در ورود به بازارهای بینالمللی یکی از کارکردهای مؤثر تشکلها در همه جای دنیا است و ما باید از این ظرفیتهای بالقوه بیشتر استفاده کنیم و در دوره ریاست جدید اتاق ایران به دنبال بهرهبرداری از این ظرفیتهای تشکلی در اتاق هستیم.