محسن جلالپور
کمتر صنعتی در ایران به اندازه صنعت فولاد از سیاستگذاری و سوءمدیریت زخم خورده است. کدام صنعت را میتوان مثال زد که در سالهای گذشته به اندازه این صنعت از سیاستگذاریهای اشتباه و برنامهریزیهای نادرست لطمه دیده باشد؟ اگر مشکلات صنعت فولاد را یکییکی فهرست کنیم، در نهایت به این نتیجه میرسیم که بسیاری از چالشهایی که امروز مانع تحول در این صنعت شده و میشود، ناشی از خطاهای سیاستگذاری و سوءمدیریت و برنامهریزی در این صنعت بوده است؛ به گونهای که ناکامی صنعت فولاد ایران در دستیابی به جایگاه شایسته و اثر بخشی در رشد اقتصادی کشور، اقتصاددانان و استراتژیستهای این صنعت را به تعجب وا داشته است.
در سند چشم انداز بیست ساله کشور، برای تولید 55 میلیون تن فولاد برنامه ریزی شده، اما مشخص نیست این مقدار تولید برچه اساسی محاسبه و سیاستگذاری شده است. شگفت آنکه برای تولید 150 میلیون تن فولاد نیز مجوز صادر شده و هنوز کسی نمیداند مبنای این اعداد و ارقام چیست و از کجا آمده است. شگفتی به این دلیل به وجود آمده است که میان ظرفیتها و آنچه در این صنعت در حال حاضر جاری است، فاصله زیادی وجود دارد. ذخایر سنگ آهن ما واقعا قابلتوجه است. منابع انرژی زیادی داریم و در زمینه نیروی انسانی کم بضاعت نیستیم. از همه مهمتر اینکه در جنوب کشور به آبهای آزاد دسترسی داشته و در داخل کشور و کشورهای همسایه بازار مناسبی داریم. با همه اینها، صنعت فولاد ایران پیشران رشد نیست و جایگاه شایستهای، هم در اقتصاد کشور و هم در میان صنایع فولاد جهان ندارد. اکنون باید این پرسش را مطرح کرد که مشکلات موجود در صنعت فولاد ایران کدامها هستند و چه نتایجی به دنبال داشته اند؟ یکی از مشکلات اصلی صنعت فولاد، مداخلههای دولتی آن هم به ناکارآمدترین شکل ممکن است. نتیجه این مداخله غلط را باید در کم انگیزگی بخشخصوصی برای سرمایهگذاری در این صنعت جست وجو کرد. علاوه بر این، شاهد مداخله و اخلال نگرانکنندهای در فرآیندهای قیمتگذاری مواد اولیه و محصولات نهایی فولادی بوده و هستیم که به شکل نامناسبی، عدم تعادل در حلقههای زنجیره این صنعت را تشدید کردهاست.
چنین سیطرهای در نهایت منجر به حاکم شدن فضای غیررقابتی به خصوص در حلقههای ابتدایی زنجیره تولید فولاد مثل استخراج و فرآوری سنگ آهن شده است. نتیجه اینکه مکانیزم بازار در این صنعت به حاشیه رانده شده و تخصیص بهینه منابع نیز مختل شده است. از سیاستگذاری های غلط دولتی که بگذریم، باید از فشارهای سیاسی سالهای گذشته بر این صنعت نیز یاد کنیم که امروز مشکلات زیادی را به وجود آورده است. در مقاطع گذشته، به دلیل فشارهای سیاسی و بی توجهی به ظرفیتها، شاهد احداث کارخانههای زیادی در مناطق مختلف بودهایم که در حال حاضر به شکل مشکلات زیست محیطی و نبود زیرساختهای کافی نظیر نبود مواد اولیه، شبکه ریلی و دسترسی آسان به انرژی، مشکلات زیادی برای این صنعت به وجود آورده است.
از طرف دیگر محدودیتهای قابلتوجه در بنادر ما برای واردات مواد اولیه و صادرات محصول نهایی، صنعت فولاد را به یک صنعت پرریسک تبدیل کرده و در نهایت از انگیزه بخش خصوصی برای ورود به حلقههای مختلف زنجیره فولاد کاسته است.
علاوه بر همه این مشکلات، کاهش تقاضا برای خرید محصولات فولادی به دلیل رکود سالهای گذشته و در کنار آن، اثرگذاری برخی متغیرهای بیرونی مثل نوسان قیمتهای جهانی و افزایش عرضه جهانی محصولات، باعث تشدید فشار به تولیدکنندگان داخلی این صنعت شده است. در کنار این تصویرهای بعضا نگرانکننده، تحولات مهمی در مقیاس بازارهای جهانی در دو دوره متفاوت رخ داده که امروز دو سناریو را پیش روی فعالان این صنعت قرار داده است.
تحولاتی نظیر افزایش قیمتها در اوایل مارس 2016، سیاستهای جدید چین در ایجاد رونق و از طرف دیگر سیاستهای محیط زیستی این کشور در محدودیت بهرهبرداری از معادن زغالسنگ کک شو که منجر به افزایش قیمت کک در جهان و در نتیجه افزایش تقاضای سنگ آهن عیار بالا در جهان شد، باعث میشود انتظار سالی امیدوارکننده را در صنعت فولاد داشته باشیم.
بر اساس همین سناریوی خوشبینانه، بسیاری از پروژههای متوقف شده دوباره به راه افتادند و بخشی از ظرفیت کارخانههای بزرگ خصوصا در اروپای شرقی و چین به مدار تولید بازگشت. اما بر اساس سناریوی دوم که بدبینانه تر است، انتظار میرود به دلایل مختلف از جمله افزایش بدهیهای دولت چین، افزایش تولید به دلیل بالا رفتن سطح قیمتها، این آهنگ رشد در سه ماه آتی کند شود. به این ترتیب، احتمالا دوباره صنعت فولاد جهانی از شرایط ثبات خارج شده و به محدوده صنایع پرریسک در سرمایهگذاری نزدیک خواهد شد. وجود بیش از 2 میلیارد تن ظرفیت نصب شده در جهان و تولید بیش از یک میلیارد و ٦٠٣ میلیون تن در سال 2016 نشان میدهد که در بهترین حالت ممکن تولید درحدود ٨٠ درصد ظرفیتها بوده و این زنگ خطر جدی برای پروژههای پرریسک در این صنعت است.
به این ترتیب فرصتهایی نظیر همایش امروز «دنیای اقتصاد» علاوه بر آن که سیاستگذاران را در جریان مشکلات صنایع فولاد قرار میدهد، به فعالان این صنعت نیز امکان تبادل اطلاعات و فرصت همفکری بیشتر می دهد. این همایش فرصتی است مناسب برای بازبینی مسیر پیش روی این صنعت تا با درک درست از واقعیتهای موجود، برنامه توسعه در صورت نیاز تعدیل یا اصلاح شود، این همایش همانگونه که در سالهای گذشته به آن پرداخت باید بتواند پاسخ درستی برای این پرسش پیدا کند که آیا تولید 55 میلیون تن فولاد در سال، با ظرفیتها و امکانات کشور تناسب دارد یا خیر؟ پاسخ صحیح به این پرسش، نه تنها صنعت فولاد را از سر درگمی خارج میکند که تصویر درستی از آینده این صنعت را پیش روی فعالان اقتصادی و سیاستگذاران قرار میدهد.