بسیاری از سیاسیون و جناحهای سیاسی در برهههای مختلف و به فراخور شرایط زمانی از آیتالله هاشمی رفسنجانی بهعنوان تکیه و پناهگاه بهره جستهاند. درواقع برخی از افراد و جریانهای مختلف سیاسی بر اساس منافع خویش با مرحوم همصدا و در ارتباط بودند؛ اما ارتباط وی با فعالان بخش خصوصی و اقتصادی یک رابطۀ مستمر و متداوم و دوسویه بود بدان جهت که آیتالله نقش مهمی در تبیین و تفکیک جایگاه بخش خصوصی از تصدی دولت در دوران پس از انقلاب بهویژه در دهه هفتاد در ایران داشت. به تعبیری او مسئولیت حفاظت و نگهبانی از پیکر نحیف بخش خصوصی ایران را بر عهده داشت.
برخی افراد، مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی را یک روحانی نواندیش، انقلابی، مدیر و مدبر میدانند- که هست- ولی عنوان «آیتالله توسعه» را زیبندۀ او میدانم، چرا که در یک قرن اخیر اشخاص و افراد معدودی در هموار کردن مسیر توسعۀ کشور تأثیرگذار بوده و نقش محوری ایفا کردهاند. در این میان مرحوم هاشمی رفسنجانی توانسته بهعنوان یک روحانی نقش توسعهای نیز داشته باشد. درواقع قبل از انقلاب اسلامی چند برنامۀ توسعهای در ایران اجراشده بود، ولی با وقوع انقلاب و ورود ناخواسته کشورمان به جنگ تحمیلی اجرای بسیاری از برنامههای توسعهای متوقف شد و دفاع از خاک وطن اولویت اصلی کارگزاران نظام جمهوری اسلامی بود. پس از پایان جنگ تحمیلی آیتالله نقش مهمی در پایان یافتن و سامان دادن به امورات جنگ تحمیلی داشت و بهواقع تصمیم عقلانی و بهدور از احساس برای پایان جنگ گرفت و در پساجنگ دغدغۀ توسعه را از سر گرفت. او در همین راستا تدوین و تنظیم برنامۀ توسعهای را سرلوحه فعالیتهایش قرارداد و باهدف ایجاد تغییرات مثبت ساختار اجتماعی و اقتصادی و بازگشت به ریل توسعه در بسا جنگ، اولین برنامۀ توسعهای را پس از انقلاب به اجرا درآورد.
او در هنگامیکه زمام امورات اجرایی کشور را بر عهده داشت، برنامۀ تعدیل یا اصلاحات اقتصادی را باوجود مخالفت بخش مهمی از جریانات و گروههای سیاسی که بعضاً طرفدار برنامۀ عدالت اجتماعی بودند، به اجرا درآورد و همچنین در برنامه اصلاحات اقتصادی برای شکلگیری و احیای بخش خصوصی جایگاه ویژهای تعریف کرد تا تصدی و فرمانروایی دولت بر اقتصاد کشور کم شود.
ایمان و اعتقاد آیت الله بر توسعه و صنعتیسازی واحدهای تولیدی و اقتصادی باعث شد مهمترین زیرساختهای اقتصادی و صنعتی کشور در دوران پس از انقلاب در زمان ریاست جمهوری او ایجاد شود. اگرچه در این میان نقش بخش خصوصی چشمنواز نبود، اما پروژههای راهسازی، سدسازی، توسعۀ حملونقل، توسعۀ فرودگاهها، نیروگاهها و بسیاری از صنایع بزرگ ایران با کمک شبه خصوصیها و فعالان بخش خصوصی ایجاد و تکمیل شد.
با تمامی انتقادهایی که میتوان به بعضی از مدیران دولت آقای رفسنجانی و برخی افراد دارای منصب و مقام در دولت روحانی داشت، اما طیفی از مدیران که رهبری مهمی از بخشهای صنعتی، کشاورزی و معدنی و تبیین سیاستهای اقتصادی کشور را بر عهده داشتند و تکنوکرات نامیده میشوند، در دولت او و تحت تعالیم آیتالله تربیت یافتند. درواقع تکنوکراسی و سیاستگذاری اقتصادی که در دهۀ 40 آغاز و در جریان انقلاب و جنگ متوقفشده بود، در دهۀ 70 دوباره به همت آیتالله احیا شد.
هاشمی رفسنجانی تنها نماد یک شخصیت برجسته انقلابی و سیاسی نیست که با فقدانش اینچنین بخش مهمی از افکار عمومی و فعالان بخش خصوصی را به خود متوجه ساخته است، بلکه او نمادی از پروسه توسعه بود. البته که زنجیر فرآیند توسعه در ایران در برهههای مختلف ازهمگسسته است؛ با این حال آیتالله تلاش فراوانی بر هموارسازی مسیر توسعه داشت. در یک جمله می توان گفت که رفسنجانی مرد زمستانهای سفتوسخت و روزهای بحران بود که نبوغ و خلاقیت مدیریتیاش را در ناهمواریها و سنگلاخها به رخ میکشید.