صنعتیشدن در دنیای امروز الزامات متعددی دارد که متغیرهای اقتصاد کلان، متغیرهای اقتصادی در سطح قیمتها، نحوه مقرراتگذاری بازارها، حکمرانی سیاسی و روابط بینالملل و بسیاری از حوزههای مشابه را دربرمیگیرد. صنعتی شدن موفق فقط زمانی حاصل میشود که برآیند این متغیرها منجر به این شود که بنگاههای اقتصادی کشور بتوانند کالایی «بازارپذیر» برای بازارهای جهانی ارائه کنند.
اصطلاح بازارپذیر را از گفتههای سخنرانان محترم همایش چالشهای صنعتی شدن ایران وام گرفتهام و آن را کمی بسط دادهام. مطالعات ارائهشده در این همایش بسیاری از زوایای تلاش ایران برای صنعتی شدن و علل کامیابی و ناکامی ایران در این مسیر را بازنمودهاند. یک نکته کلیدی در میان یافتههای این تحقیق این است که «بنگاه صنعتی باید با بازارها مواجه باشد، نه با دولتها». این نکتهای است که من در این نوشته از زاویهای دیگر به آن میپردازم.
کالاهای صنعتی در بازارهای دنیای امروز فقط محصول فیزیکی نیستند. از دید مشتری، کالاها مجموعهای پیچیده از حجم عظیمی مدارک استاندارد هستند که تمامی جزئیات فنی ساخت کالای تولیدشده را نشان میدهد. ویژگیهای تکتک مواد اولیهای که در هر قسمت استفاده میشود، نحوه ساخت هر بخش، نحوه آزمودن عملکرد هر بخش و دستگاههای استفادهشده در هر بخش، ویژگیهای ماشینهایی که در ساخت هر بخش استفاده میشود و بسیاری موارد دیگر باید با اسناد استاندارد و به زبان شناختهشده برای مشتریان فراهم شود. به این بیفزایید استانداردهای محیطزیستی و انرژی و آلودگی و نیز ملاحظات اجتماعی مانند استاندارد محیط کار و ترکیب و شرایط کارکنان را که هر روز به الزاماتی تبدیل میشوند که بدون رعایت آنها و بهخصوص بدون اثبات کردن رعایت آنها به مشتریان، تولید محصول بازارپذیر غیرممکن است. با نفوذ دنیای دیجیتال به تمام زوایای فعالیتهای اقتصادی، استانداردهای ثبت اطلاعات و حفظ آنها و خلاصهسازی و ارائه آنها هم تابع استانداردهای بینالمللی شده است.
در جستوجوی آشنایی با الزامات تولید صنعتی در ایالاتمتحده با تولیدکنندهای در یک بنگاه متوسط گفتوگو کردم تا با برخی از جزئیات فرآیند تولید کالا آشنا شوم. تولیدکننده علاوه بر تاکید بر نکات فوقالذکر، بهخصوص تاکید بسیار بر مستندسازی تمامی جزئیات به صورت حرفهای، عنوان میکرد که از تمامی مراحل تولید و تست محصول بهصورت حرفهای فیلمبرداری میشود تا اگر لازم شد، بتوان مدارک لازم برای اثبات صحت عملکرد فرآیند تولید را ارائه کرد. میگفت بسیار اتفاق افتاده است که مشتری بعد از مدت زیادی که از خرید محصول گذشته است، درخواست جزئیات بیشتری از یک ماده استفادهشده در تولید یا یک فرآیند خاص یا وسیله استفادهشده در تست بخشی از محصول را کرده است تا بتواند مدارک لازم برای محصولات خود را فراهم کند. توانایی ارائه مدارک و جزئیات فرآیند تولید و اثبات به مشتریان و مقرراتگذاران که تمامی فرآیند تولید محصول تابع قواعد است، شرط لازم بقا در بازار است. این توانایی تقاضای بازار است. هر کس نتواند آن را کسب کند جایی در بازار ندارد.
راه کسب این توانایی تمرین آن در بازارهای دنیاست. بنگاه صنعتی ایرانی، برای تولید کالای بازارپذیر باید با بازارها مواجه باشد. باید از دیگران یاد بگیرد و به دیگران یاد بدهد. باید بخشی از فعالیتهایش را به دیگر تولیدکنندگان کالا و خدمات محول کند و بخشی از فعالیتهای دیگر تولیدکنندگان را بر عهده بگیرد. برای این کار باید با بنگاههای دیگر بدهبستان مستمر داشته باشد. این فعالیت باید آنقدر وسیع و عمیق باشد که زبان مشترک تولید در دنیای امروز را فراگیرد و بهآسانی با دیگران با آن زبان ارتباط برقرار کند. آنچه قطعی است این است که دولت نمیتواند این تواناییها را به بنگاههای کشور بدهد. بنگاهها باید آن را در تعامل با رقبا فرا بگیرند.
ناکامیهایی که ایران در ورود به بازارهای همسایگان داشته است، نشان میدهد که دور بودن از بازارهای جهانی تا چه حد میتواند مضر باشد. به یاد داریم که در گذشتهای نهچندان دور وقتی بین عربستان و قطر اختلاف پیش آمد و عربستان از ورود کالا به قطر جلوگیری کرد، بسیاری، از فرصت طلایی تسخیر بازارهای قطر سخن گفتند که به واسطه فاصله نزدیک به ایران گویی برای تولیدکنندههای ایرانی ذخیره شده بود؛ غافل از اینکه برنده این بازارهای خالی تولیدکنندههایی بودند که زبان مشتری را میدانستند و میتوانستند با او به زبان تولید جهانی سخن بگویند. از دست رفتن بازارها به واسطه کیفیت پایین کالاهای ایرانی نبوده است، بلکه ندانستن زبان تولید و تجارت جهانی است.
توجه به این نکته از این نظر مهم است که بسیاری از مخالفتها با روابط استاندارد با بازارهای جهانی بر این تصور اشتباه استوار است که میتوان کالایی را تولید کرد و آن را به مشتری نشان داد و به او اثبات کرد که این کالا ارزشش را دارد و از این طریق به پیشرفت صنعتی رسید. اینکه بتوان کالایی حتی با کیفیت بالا تولید کرد و با ادعای کیفیت بازارها را تسخیر کرد، از نشناختن بازارهای دنیای امروز ناشی میشود. حتی خلاصه کردن تولید صنعتی در تولید بیشتر کالا با تزریق انواع وامها و یارانههای انرژی یا اجبار کارخانههای ورشکسته به ادامه تولید، اشتباه در فهم مساله است.
هر روزه کشورهای بیشتری به جمع کشورهایی میپیوندند که فقط محصولات دارای استاندارد جهانی را میپذیرند. بسیاری از همسایگان ایران که مشتریان سنتی برخی از محصولات صنعتی ایرانی بودهاند، به الزامات بازارهای جهانی نزدیکتر میشوند و بنابراین بازارشان را بر محصولات ایرانی میبندند. همزمان افراد موثر در عرصه تصمیمگیری اقتصاد ایران، نهتنها در رفع موانع فعالیت بنگاههای ایرانی تعلل میکنند، بلکه به انواع بهانه بر آنها میافزایند. اگر این تعللها و بهانهها ادامه یابد، ممکن است شاهد شرایطی باشیم که اقتصاد و صنعت ایران از نیروی انسانی خلاق و سرمایههای انسانی و فیزیکی خالی شود و فاصله ما با علم روز دنیا آنقدر زیاد شود که بازگشت به شرایط عادی، اگر نه غیرممکن، حداقل محتاج پرداخت هزینههای بسیار زیادی باشد.
مشکلات و راههای صنعتی شدن بر مبنای شرایط ایران و تجربه دیگران تا حد زیادی شناختهشده است. باید تا دیر نشده است، اقدام کرد.