سیاستهای اقتصادی برای از بین بردن فقر در تمام دنیا تجربه شده است و نیازی نیست ما از ابتدا آنها را اختراع کنیم. باید از تجربه کشورهای موفق در این زمینه استفاده کنیم و ببینیم آنها برای از بین بردن فقر، افزایش ثروت و درآمد ملی و رفاه جامعه خود چه اقداماتی انجام دادهاند و ما همان سیاستها را اجرا کنیم.
بهطور مثال میتوانیم از مدل اقتصادی کرهجنوبی استفاده کنیم. وضعیت اقتصادی آنها مشابه وضعیت اقتصادی ما بود و در حال حاضر درآمد سرانه آن کشور بدون داشتن منابع نفتی و معدنی چهار تا پنج برابر از ما بیشتر است. آنها از منابع موجود در دنیا بهترین استفاده را کردند. یعنی راه ورود پول و سرمایههایی را که در دنیا وجود داشت باز و به کشور خود وارد کردند. آنها شروع به تولید کالاهایی کردند که در دنیا خریدار دارد. برای مثال شرکت سامسونگ در کرهجنوبی بزرگترین فروشنده تلویزیون در دنیاست و از نظر فروش گوشی تلفن همراه با شرکتهای بزرگی مانند اپل در کشورهای غربی رقابت میکند. اینها مواردی هستند که در افزایش ثروث ملی تجربه شده و میتوان از ایدههای آنها استفاده کرد.
در کشور ما پول به اندازه کافی برای افزایش تولید وجود ندارد و سیاستهای اقتصادی باید طوری باشد که بتوانیم راه ورود سرمایههای خارجی را به کشور باز کنیم که آن هم از طریق شفافیت اقتصادی صورت میگیرد. بازار ارز، بهره بانکی، بازار پول، بازار کالا مانند نرخ تعرفه و... باید با شفافیت مشخص شوند و در شرایط آزادی کامل فعالیت داشته باشند. افزایش یارانهها که توسط برخی کاندیداها مطرح شده در صورتی در از بین بردن فقر مؤثر است که هدفمند، با مدت زمان مشخص و به گروههای کمدرآمد اختصاص پیدا کند، اما اگر یارانهها را به همه افراد جامعه به یک میزان پرداخت کنند هیچاثری در از بین بردن فقر نخواهد داشت.
از دیگر سو، اینکه منابع یارانه قرار است از کجا تأمین شود هم بحثی قابل تأمل است. اگر منابع تأمین یارانه بانک مرکزی، منابع بانکها و نقدینگیهای آنها باشد میتوان گفت با این کار باعث پخش پول در جامعه میشوند که افزایش تورم را در پی خواهد داشت. افزایش تورم تأثیر افزایش یارانهها را از بین خواهد برد. اگر یارانههایی که در حال حاضر پخش میشود در اختیار گروههای مشخصی قرار گیرد، یعنی افرادی که تحت پوشش بهزیستی یا کمیته امداد هستند و مقدار آن را برای یک مدت معین افزایش دهند میتواند در از بین رفتن فقر مؤثر باشد. برای این امر هم باید شروطی در نظر گرفته شود، به این صورت که باید یارانه هر خانوادهای که از گروههای کمدرآمد جدا میشود و درآمدی دائم و مستمر پیدا میکند، قطع شود. منابع پرداخت یارانهها باید از یک محل مشخص باشد و در این صورت ما شاهد مؤثر بودن پرداخت یارانهها خواهیم بود، اما اگر این یارانهها را از سرمایههای شرکتهای بزرگی مانند توانیر، پالایش و پخش تأمین کنند و قیمتهای آنها را سرکوب کنند، شاهد هیچ تأثیری در این زمینه نخواهیم بود.