محسن جلالپور
انتخابات ریاستجمهوری اخیر را شاید بتوان رقابتیترین انتخابات تاریخ جمهوری اسلامی دانست. رقابتی از آن جهت که برای اولین بار هیچ نشانهای از تفاهم برای تکرار دوره رئیسجمهور مستقر مشاهده نمیشد و نامزدها با تمام توان به عرصه رقابتها وارد شدند. شیوه برگزاری مناظرهها و آرایش سیاسی گروهها نشان از رقابتی جدی داشت نحوه بازی نامزدها هم حاکی از آن بود که کسی برای باخت نیامده است. در چنین فضایی، نامزدها به ریسمان شعارهای پوپولیستی و وعدههای تقسیم منابع هم دست یازیدند و تلاش کردند از طریق ایجاد شکاف میان فقیر و غنی و تشدید جنگ طبقاتی، تودههای مردم را با خود همراه کنند.
این رفتار تبلیغاتی احتمالا میتوانست همچون گذشته، طبقات فرودست را متقاعد به حمایت از نامزدهایی کند که با وعده تقسیم پول وارد بازی انتخابات شده بودند. اکنون که نتیجه، به گونهای دیگر رقم خورده و رویکرد مخالف این تاکتیک، برنده بازی شده است، از خود میپرسیم چرا وعده تقسیم پول نتوانست نقش موتور محرک را برای جلب رای تودهها بازی کند؟ وقتی به این پرسش بیندیشیم، قطعا گزارههای زیادی در ذهن نقش میبندد، اما جدیترین گزینه، افزایش آگاهی مردم و جان گرفتن دوباره جامعه مدنی است.
آگاهی مردم چگونه افزایش یافت؟
بدون شک یکی از مهمترین ابزارهای افزایش آگاهی مردم، تسهیل دسترسی مردم به اینترنت، افزایش تعداد گوشیهای هوشمند و علاقه روزافزون مردم برای حضور در شبکههای اجتماعی بوده است. به این آمارها توجه کنید:
* جایگاه ایران در زمینه قیمت تمامشده دسترسی به اینترنت، از رتبه ۱۰۹ در سال 1392 به رتبه 37 در سال 1395 رسیده است.
* تعداد گوشیهای هوشمند درایران از 2میلیون دستگاه در سال 1392، به بیش از 45 میلیون دستگاه گوشی فعال در سال 1395 افزایش یافته است.
* در حال حاضر بیش از ۱۵۰ میلیون سیمکارت تلفن همراه از طرف اپراتورهای موجود واگذار شده که نیمی از آنها فعال است.
* نزدیک به ۲۲ میلیون ایرانی از اینترنت موبایل و ۹ میلیون خانواده از اینترنت ADSL استفاده میکنند.
* دولت اعلام کرده است که در حال حاضر 25 هزار روستا به اینترنت وصل شدهاند.
* ۲۰۰ شبکه اجتماعی داخلی و خارجی مورد استفاده کاربران ایرانی است که هر یک بالای ۱۰ هزار عضو دارند.
* برخی منابع، تعداد کاربران ایرانی تلگرام را حدود 30 میلیون نفر اعلام کردهاند. واتساپ هم بیش از 15 میلیون عضو ایرانی دارد و چیزی حدود 20 میلیون ایرانی در اینستاگرام فعالیت دارند.
با وجود این تعداد گوشی همراه هوشمند و این تعداد شبکه اجتماعی فعال در ایران و تعداد کاربران ایرانی فعال در این شبکهها، اطلاعات با سرعت بسیار زیادی تکثیر میشود و در مدت زمانی کوتاه در سراسر کشور به گردش درمیآید.
قابلیتهای شگفتآور تلفنهای هوشمند و شبکههای اجتماعی در گردش آزاد اطلاعات، تحولات گستردهای را در مناسبات میان مردم و حاکمیت بهوجود آورده است. دیگر هیچ سیاستمدار و دولتمردی حاشیه امن ندارد. در هر کوچه و برزنی، ممکن است یک نفر با گوشی هوشمند ایستاده باشد. هیچ صدایی نمیتواند برای همیشه مخفی بماند. یک اتفاق کوچک در مناطق دوردست، قابلیت ایجاد بحران در مرکز را دارد. هر تصمیمی در مرکز، میتواند حاشیهها را به تحرک وادارد. در نهایت اینکه، حکمرانی در حیطه آنتندهی گوشیهای هوشمند بسیار مشکل شده و با وجود این، مهندسی و برنامهریزی متمرکز برای جامعه اگر غیرممکن نباشد، بسیار مشکل است.
به سوالی اصلی برگردیم.
چرا وعده تقسیم پول نتوانست نقش موتور محرک را برای جلب رای تودهها بازی کند؟
فکر کنم پاسخ این است: اکثریت جامعه ما پس از تجربه تلخ پوپولیسم، به عقلانیت روی خوش نشان داده است.
مردم آموختهاند که اعتماد به سیاستهای عقلگرایانه ضمن اینکه امنیت روانی جامعه را تضمین میکند، در درازمدت برای آنها منفعت بیشتری دارد. مردم ما به تجربه دریافتهاند که سیاستهای توزیعی و بازتوزیعی در اقتصاد جواب نمیدهد. پیش از این، سیاستمداری داشتیم که با وعده توزیع منابع به میدان آمد. پیروز هم شد و هشت سال کشور را با این تفکر اداره کرد اما نتیجه چه شد؟ مردم امروز خوب میدانند راه کاهش فقر، تقسیم کیک نیست. تجربههای مشابهی هم در زمینه عوامگرایی در سیاستگذاری در جهان امروز وجود دارد که اخبار، تصاویر، اطلاعات و تحلیلهای پیرامون آنها، به مدد گسترش ابزارهای اطلاعرسانی و فراگیری شبکههای اجتماعی در معرض دید مردم ما نیز قرار میگیرد. در طول رقابتهای انتخاباتی، هر روز تصاویری از وضعیت اقتصاد کشور ونزوئلا دستبهدست میشد. کشوری که به واسطه عوامگرایی در سیاستگذاری، امروز جزو آشفتهترین کشورهای جهان است.
اکنون به این پرسش پاسخ میدهیم که کدام نهادها کار روشنگری در برابر پوپولیسم را برعهده دارند و اینکه چگونه عقلانیت در جامعه تکثیر میشود؟
خوشبختانه جامعه مدنی در ایران قوی و دیرپا است. نهادهایی مثل مطبوعات و تشکلهای بخش خصوصی و انجمنها و سمنهای اجتماعی، در سالهای گذشته نقش موثری در مبارزه با عوامگرایی در سیاستگذاری ایفا کردهاند. با وجود محدودیتهای سیاسی سالهای گذشته، جامعه مدنی ایران، کوچکترین حرکت دولتها را زیر نظر داشته و همواره در برابر خطاهای سیاستگذاری موضع گرفته است. بخش عمدهای از تولیدات فکری و محتوایی این نهادها بهطور مشخص در هفتههای گذشته در جامعه تکثیر شد و بسیار روشنگر و اثرگذار بود.
در این زمینه باید از تلاش اتاقهای بازرگانی، مرکز پژوهشهای مجلس، موسسه عالی پژوهش در مدیریت و برنامهریزی و دیگر نهادهای فعال جامعه مدنی یاد کنیم که بهطور مشخص در زمینه عواقب شوم پوپولیسم و عوامگرایی در سیاستگذاری و عواقب نگرانکننده پولپاشی و تقسیم پول روشنگری کردند و خوراک مناسبی برای شبکههای اجتماعی فراهم آوردند. بدون شک تولیدات فکری این نهادها در جامعه تکثیر شد و آقای روحانی نیز با برشمردن عواقب سیاسی و اجتماعی سیاستهای پوپولیستی، موفق شد مردم را متقاعد به ادامه راه خود کند.
در کنار آن باید از تلاشهای دولت یازدهم بهخاطر پافشاری بر گسترش اینترنت و تاکید بر اهمیت شبکههای اجتماعی و شکستن انحصار اطلاعرسانی تقدیر کنیم. بهواسطه این تلاشها، امروز هر ایرانی در دست خود یک رسانه دارد. رسانهای که یکسویه نیست و قابلیت ارسال و دریافت همزمان اطلاعات را دارد. رئیسجمهور روحانی آن گونه که در سخنرانیهای اخیر خود بارها به زبان آورد، با مقاومت در برابر محدود کردن اینترنت و فیلترینگ شبکههای اجتماعی، انحصار اطلاعات را در ایران شکست و با پیروزی در انتخابات، بهرهاش را برد.