بحران کمآبی یکی از چالشهای جدی در کلانشهر تهران است که به دلیل رشد بیرویه جمعیت، مصرف بالا، تغییرات اقلیمی و ضعف در زیرساختهای آبی به بحرانی ملی بدل شده است. در این میان، برخی پیشنهادها مبنی بر کاهش جمعیت تهران یا حتی تخلیه بخشی از این کلانشهر با هدف کاهش فشار بر منابع آبی، مورد توجه قرار گرفته است.
هرچند نگاه بهینهسازی مصرف و توزیع جمعیت قابل تأمل است؛ اما تئوری تخلیه تهران بهعنوان راهحل بحران آب، یک اشتباه استراتژیک محسوب میشود که میتواند پیامدهای منفی جدی در سطح ملی و بینالمللی داشته باشد.
تهران فقط یک شهر بزرگ نیست؛ بلکه نماد حاکمیت، تمرکز سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور است. هرگونه تضعیف عملکرد، کاهش جمعیت اجباری یا سیگنال عقبنشینی از این شهر، از منظر امنیت ملی و پرستیژ بینالمللی، بهمثابه شکست در مدیریت راهبردی پایتخت تلقی میشود.
در شرایطی که بسیاری از کشورهای توسعهیافته در حال تقویت زیرساختهای پایتخت خود برای مقابله با چالشهای زیستمحیطی هستند، تفکر تخلیه پایتخت بهجای اصلاح ساختار مدیریت آب، نهتنها محافظهکارانه، بلکه آسیبزا و ناامیدکننده است.
راهکار درست، مدیریت هوشمند منابع آب، سرمایهگذاری در فناوریهای تصفیه و بازچرخانی، فرهنگسازی مصرف و توسعه زیرساختهای انتقال و ذخیرهسازی آب است. همچنین لازم است تعادل میان توزیع جمعیت و خدمات در سطح ملی برقرار شود، بدون آنکه اساس و اقتدار پایتخت دچار خدشه شود.
تهران باید بماند و با عقلانیت، علم و مدیریت صحیح، مشکلاتش حل شود؛ نه اینکه صورت مسئله پاک شود. پایداری پایتخت، پایداری ایران است.