در دومین همایش ملی کسب‌وکارهای خانوادگی تاکید شد

بیشتر کسب‌وکارها در مرحلۀ انتقال نسلی هستند | سرمایه‌های اجتماعی و نهادی بازسازی و تقویت شوند

مقصود فراستخواه، جامعه‌شناس، گفت: توسعه، پیش از آنکه پروژه‌ای صرفا اقتصادی یا دولتی باشد، یک فرایند اجتماعی است و در جامعه‌ای مانند ایران، خانواده و خاندان، یکی از کلیدی‌ترین بازیگران این فرایند بوده‌ و می‌توانند باشند.
تاریخ: 26 آذر 1404
شناسه: 88602

دومین همایش ملی کسب‌وکارهای خانوادگی با شعار «خانواده‌های کارآفرین، پای کار ایران» در سالن همایش‌های اتاق اصفهان برگزار شد. حسن فروزان‌فرد، عضو هیئت‌مدیرۀ انجمن ترویج کسب‌وکارهای خانوادگی ، گفت: کسب و کارهایی که در سه دهۀ گذشتۀ آغاز کار کردند، در مرحلۀ انتقال نسلی هستند. اتاق‌های بازرگانی شایسته است بررسی کنند ببینند که چقدر از اعضایشان در جا به جایی نسلی هستند. زیرا اگر کمکشان نکند که انتقال نسلی صورت گیرد، آسیب می‌بینند و این آسیب به کسب و کارها یعنی آسیب به اتاق‌های بازرگانی. جالب است بدانید بیشترین پرداختی به اتاق‌ها از سوی همین کسب و کارهای در مرحلۀ انتقال نسلی است. پس برای بقای اتاق، کمک به این کسب و کارها ضروری است.

او ادامه داد: در اتاق ایران رویکرد این است که هم تحقیقات انجام شود و هم نمونه‌های خارجی بررسی شود. در حال مطالعاتی هستیم که حدود 400 مصاحبه با چهارصد صاحب کسب و کار خواهد بود. امیدواریم تا پایان سال به نتیجه برسد. روی اتاق‌های ریاض، دهلی و ... هم کار می‌کنیم و نتیجه را به دست اتاق‌های سایر استان‌ها هم خواهیم رساند. اتاق ایران باید نقش راهبری و هماهنگی اتاق‌های استانی را به سمت درست به عهده بگیرد.

خانواده، کلیدی ترین بازیگر توسعه در ایران

مقصود فراستخواه، جامعه‌شناس، با طرح این سوال که سهم سرمایه خانوادگی در توانمندی بخش خصوصی مولد ایران و آثار توسعه‌ای آن چیست؟، گفت: در روایت غالب، توسعه‌نیافتگی ایران اغلب با مفاهیمی چون استبداد تاریخی، سیطره دولت، مداخله شرع حکومتی، ضعف بورژوازی و وابستگی به مسیر توضیح داده می‌شود. این روایت، که ریشه‌هایی در نظریه‌های نهادگرایانه مانند آثار داگلاس نورث دارد، بر این تأکید می‌کند که نهادهای رسمی، قواعد بازی و ساختار قدرت، امکان شکل‌گیری کنشگران اقتصادی مستقل و مولد را محدود کرده‌اند. بی‌تردید این روایت بخش مهمی از واقعیت را توضیح می‌دهد، اما همه واقعیت را نه.

او افزود: در کنار این روایت، یک روایت دوم نیز وجود دارد؛ روایتی که کمتر شنیده شده است. این روایت می‌پرسد: اگر جامعه ایرانی فاقد هرگونه قابلیت نهادی و اجتماعی بوده، پس چگونه توانسته است در شرایط ناصلح، در تهاجمات پی‌درپی، در فروپاشی‌ها و بحران‌ها، دوام بیاورد و حتی حیات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی خود را بازتولید کند؟ پاسخ این پرسش ما را به نهادهایی می‌برد که گرم، اجتماعی و ریشه‌دار بوده‌اند؛ نه سرد و صرفا قراردادی. یکی از مهم‌ترین این نهادها، خانواده و خاندان است.

فراستخواه، ادامه داد: خاندان در تاریخ ایران، صرفا یک واحد زیستی یا خانوادگی به معنای محدود امروزی نبوده است. خاندان یک نهاد اجتماعی گرم بوده است؛ نهادی که سرمایه آن فقط مایملک و دارایی مادی نبود. سرمایه خانوادگی شامل زیست‌نامه، هویت، خاطره و داستان، روابط گرم، سرمایه عاطفی، سرمایه نمادین و شبکه‌ای از اعتماد، پیوند، مشارکت و ضمانت‌های اخلاقی و اجتماعی بوده است. این‌ها همان سرمایه‌های اجتماعی و ارتباطی‌اند که کنش اقتصادی را ممکن، پایدار و معنادار می‌کنند.

او اظهار کرد: اگر به تاریخ اصناف و پیشه‌ها در ایران نگاه کنیم، می‌بینیم که علی‌رغم محدودیت‌های سیاسی، اشکال متنوعی از سازمان‌یابی حرفه‌ای و صنفی وجود داشته است. پژوهش‌های تاریخی، از دوره ساسانی تا قرون میانه اسلامی، شواهدی از وجود اصناف، پیشه‌وران، عیاران و اهل فتوت به دست می‌دهند. این تشکل‌ها همیشه به اندازه گیلدهای اروپایی خودگردان و مستقل نبوده‌اند، اما کاملا هم فاقد هنجار، اخلاق حرفه‌ای و نظم درونی نبوده‌اند.

این جامعه شناس، گفت: فتوت‌نامه‌ها، آیین‌های تشرف صنفی و روایت‌هایی که از بازارها در سفرنامه‌هایی مانند ناصر خسرو و ابن بطوطه آمده، نشان می‌دهد که بازار ایرانی صرفا محل مبادله اقتصادی نبوده است. بازار یک فضای اجتماعی، اخلاقی و ارتباطی بوده؛ جایی که حرفه، هویت، دیانت، جوانمردی و معیشت به هم گره می‌خورده‌اند. حتی جریان‌هایی مانند ملامتیه، که بر کار و حرفه داشتن تأکید می‌کردند، نوعی زهد فعال و دنیوی را ترویج می‌دادند؛ چیزی شبیه به آنچه بعدها در اخلاق پروتستانی در غرب مشاهده شد، هرچند فرصت نهادی رشد مشابه نیافت.

او افزود: اما آنچه می‌خواهم برجسته کنم، نقش پیوند اصناف و فعالیت‌های اقتصادی با نهاد خاندان است. بسیاری از این کنش‌های اقتصادی در بستر خانواده‌ها شکل می‌گرفتند. خانواده‌ها حامل حافظه، اعتبار، مهارت، سرمایه و شبکه‌های اعتماد بودند. تاجر، پیشه‌ور یا صنعتگر، تنها به نام فردی خود متکی نبود، بلکه به نشان و اعتبار خاندانی‌اش تکیه می‌کرد.

فراستخواه ادامه داد: این الگو را اگر در مقیاس تاریخی وسیع‌تری ببینیم، نقش خاندان‌های ایرانی در حفظ تداوم نهادی و اجتماعی ایران آشکارتر می‌شود. ایران در طول تاریخ خود بارها در معرض تهاجم خارجی قرار گرفته است: از آشوریان و اسکندر تا اعراب و مغولان و بحران‌های دوران معاصر. در بسیاری از این مقاطع، این خاندان‌ها بودند که با نوعی عقلانیت سازگارانه و خلاق، امکان ادامه زندگی، اداره امور و بازسازی را فراهم کردند.

او بیان کرد: خاندان‌های دهقانان، حکیمان خسروانی، و نجبای ایرانی، در تولید، تجارت، دانش، سیاست و اداره کشور نقش‌آفرین بودند. خاندان‌هایی مانند نوبخت، برمکی، بلعمی، سهل، جوینی و بعدها خاندان‌هایی چون امین‌الضرب، فراهانی و فروغی، در مرز میان دولت و جامعه، نقش واسط ایفا کردند. آنها نهاد وزارت، دیوان‌سالاری، حمایت از علم و فرهنگ و حتی سرمایه‌گذاری‌های مولد را پیش بردند.

فراستخواه اظهار کرد: برای نمونه، خاندان جوینی در دوره مغول، با وجود شرایط بسیار سخت، توانستند زیرساخت‌ها را حفظ کنند، کاریزها و نهرها را سامان دهند، از دانشمندان و هنرمندان حمایت کنند و بار مالیاتی را از دوش تولیدکنندگان بردارند. این کنش‌ها صرفا اعمال فردی نبود؛ برآمده از سرمایه‌های خاندانی، شبکه‌های اعتماد و نوعی تعهد به ثبات و صلح اجتماعی بود.

او گفت: در دوره‌های متأخرتر نیز، با نزدیک شدن به عصر مشروطه، شاهد ظهور خانواده‌های تجاری و صنعتی هستیم که حامل نوعی تخیل کسب‌وکاری بودند. افرادی مانند محمدحسن خان امین‌الضرب، نه فقط تاجر، بلکه کنشگر مرزی میان سنت و مدرنیته بودند؛ آشنا با دانش و فنون جدید، و علاقه‌مند به سرمایه‌گذاری مولد در صنایعی چون راه‌آهن و تولید صنعتی.

فراستخواه افزود: نکته مهم این است که این کنشگران اقتصادی، عمدتا در دامان خانواده رشد کردند. خانواده، بستر یادگیری، انتقال تجربه، شکل‌گیری اعتماد و تحمل ریسک بود. حتی در آستانه مشروطه، شکل‌گیری نهادهایی مانند مجلس وکلای تجار، ریشه در همین شبکه‌های خانوادگی و صنفی داشت. در نخستین مجلس، بخش قابل توجهی از نمایندگان، نمایندگان اصناف و گروه‌های حرفه‌ای بودند.

او تاکید کرد: از این منظر، می‌توان گفت که کنش اقتصادی در ایران، بیشتر از آنکه صرفا ابزاری و قراردادی باشد، ماهیتی ارتباطی و اجتماعی داشته است. به زبان جامعه‌شناختی، جامعه ایرانی بیشتر به سوی «جماعت» یا Gemeinschaft متمایل بوده تا Gesellschaft؛ بیشتر گرم، عاطفی و مبتنی بر پیوندهای چهره‌به‌چهره، تا سرد و کاملا رسمی. این ویژگی هم محدودیت‌هایی داشته و هم ظرفیت‌هایی.

فراستخواه گفت: مسأله امروز ما این نیست که به گذشته بازگردیم یا آن را رمانتیک کنیم. مسأله این است که این سرمایه‌های نهادی و اجتماعی را بشناسیم و آگاهانه بازسازی و تقویت کنیم. تجربه ملت‌هایی که توانسته‌اند از وابستگی به مسیر عبور کنند، نشان می‌دهد که توسعه زمانی ممکن می‌شود که جامعه بتواند از سرمایه‌های تاریخی خود یاد بگیرد، اما اسیر آنها نماند.

او ادامه داد: قابلیت‌های حرفه‌ای، خلاقیت کنشگران، سازمان‌یابی، تشکل‌ها، نوآوری و یادگیری، همگی متغیرهایی هستند که می‌توان بر آنها اثر گذاشت. در این میان، توجه دوباره به سرمایه‌های خانوادگی و نقش آنها در تقویت بخش خصوصی ملیِ مولد و باکیفیت، اهمیت ویژه‌ای دارد. اگر خانواده را نه صرفا یک واحد مصرفی، بلکه یک نهاد اجتماعی مولد ببینیم؛ اگر سیاست‌گذاری‌ها به جای تضعیف اعتماد و ابتکار، این سرمایه‌ها را تقویت کنند؛ و اگر بخش خصوصی را در پیوند با اخلاق، مسئولیت اجتماعی و ریشه‌های فرهنگی‌اش بفهمیم، آنگاه می‌توان افق تازه‌ای برای توسعه در ایران گشود.

فراستخواه تاکید کرد: توسعه، پیش از آنکه پروژه‌ای صرفا اقتصادی یا دولتی باشد، یک فرایند اجتماعی است. و در جامعه‌ای مانند ایران، خانواده و خاندان، یکی از کلیدی‌ترین بازیگران این فرایند بوده‌اند و می‌توانند همچنان باشند؛ به شرط آنکه آنها را ببینیم، بشناسیم و هوشمندانه توانمندشان کنیم.

صدور بیانیه پایانی

اختتامیۀ این همایش همراه با صدور بیانیه‌ای بود که به امضای جمعی از حاضرین و سخنرانان همایش رسید. در این بیانیه آمده است: در تاریخ ایران، نهاد خانواده و سرمایۀ خانوادگی به مثابه یک سرمایه نمادین انسانی، اجتماعی و فرهنگی درتولید ثروت بوده و مهم‌ترین سهم را در آبادانی، سربلندی و توسعۀ ایران داشته است. بنابراین، حمایت از خانواده یک مسئولیت ملی و حاکمیتی است.

در ادامه این بیانیه آمده است: غفلت چند دهه‌ای از نقش خانواده‌های کارآفرین در سیاست‌گذاری، آموزش، قانون‌گذاری و روایت توسعه، بر خلاف این جایگاه تاریخی، به سکتۀ توسعۀ ملی، و فرسایش سرمایۀ اجتماعی و اعتماد عمومی انجامیده است. جبران این وضعیت نیازمند تغییر ذهنیت عمومی و قطب‌نمای سیاست توسعه در سطح حکمرانی و روندهای اجتماعی و فرهنگی است.

این بیانیه تاکید کرده است: خانواده‌های کارآفرین، که پای کار ایران بوده‌اند، هستند و خواهند بود، کنشگران اصلی توسعه ایران‌‌اند. درعین حال، ارتقای انسجام درونی، بلوغ حکمرانی، گفت‌وگوی بین‌نسلی و حرفه‌ای‌سازی شرط اثرگذاری اجتماعی آنان است.