روسیه رقیب ما در بازار انرژی اروپا بوده است؛ غلامحسین حسنتاش، کارشناسارشد حوزه نفت و انرژی به «اتاق ایران آنلاین» میگوید: سوآپ گاز روسیه از ایران نهتنها فرصتی برای ایران نیست، بلکه در درازمدت به تهدیدی علیه ایران بدل خواهد شد. حسنتاش معتقد است: روسیه برای حفظ انحصار خود در بازار گاز اروپا، سعی میکرد امکان نفوذ در این بازار، برای ما فراهم نشود و ایران را به سمت شرق سوق میداد. حالا با توجه به محدود شدن حضور روسیه در غرب، به شرق روی آورده و ممکن است در شرق هم فرصتهای بالقوه ما را محدود کند.
حسنتاش معتقد است که صادرات گاز ایران به اروپا با چند مانع روبروست: ایران گاز بیشتری برای صادرات به اروپا ندارد و تعادل گازی کشور از این پس سالبهسال منفیتر خواهد شد؛ روسیه و آمریکا نیز در این مسیر مانعتراشی میکنند و ایران در حوزه سوآپ مشکلات زیادی دارد.
****
شرکت ملی نفت ایران و شرکت گاز پروم روسیه تفاهمنامهای امضا کردهاند که یکبند آن به واردات و سوآپ گاز روسیه مربوط است. ایران میخواهد روزانه ۵۵ میلیون مترمکعب گاز از روسیه وارد کند. واقعیت این موضوع چیست؟
همانطور که میدانید به دنبال حمله روسیه به اکراین و بحران در روابط روسیه و اروپا صادرات گاز روسیه به اروپا بسیار کاهش یافته است. درست است که این برای اروپا یک بحران است؛ اما میتواند برای روسیه هم یک بحران باشد. به این معنا که سهم درآمد صادرات گاز به اروپا در اقتصاد روسیه قابلتوجه است و کاهش این درآمد در بلندمدت میتواند برای روسیه هم مشکلساز باشد خصوصاً که روسیه درگیر هزینههای سنگین جنگی نیز هست بنابراین درست است که مسئله گاز اهرم فشار روسیه بر اروپاست؛ اما در بلندمدت میتواند اهرم فشار اروپا بر روسیه هم باشد با این حساب روسیه ازیکطرف دنبال این است که به هر صورت که شده برای گاز مازاد خود مشتری پیدا کند و از آن درآمد ایجاد کند. اما از سوی دیگر به نظر من این احتمال هم وجود دارد که روسیه بخواهد با امضای تفاهمنامههای مختلف با کشورهای مختلف وانمود کند که مشکل صادرات گازش حل شده است تا بتواند در مقابل اروپا دست برتر را داشته باشد و فعال برخورد کند.
به نظر شما با توجه به شرایط تحریم ایران، چقدر این قرارداد عملیاتی است؟ امضای قرارداد سوآپ گاز و سوآپ فرآورده و انتقال تکنولوژی به چقدر زمان و سرمایه نیاز دارد؟
اولاً باید توجه داشت که روابط اقتصادی و تجاری ایران و روسیه خصوصاً درزمینهٔ انرژی سابقه خوبی ندارد. در گذشته نیز توافقنامههای زیادی منعقد شده که کمتر تبدیل به قرارداد شده و روسیه به تعهدات خود پایبند نبوده است. در مورد تکنولوژی روسیه چندان نمیتواند تأمینکننده فناوریهای موردنیاز ما باشد و در این زمینه هم تجربیات گذشته موفق نیست. من به خاطر دارم که در دوره ریاستجمهوری محمود احمدینژاد هم در این زمینه زیاد تلاش شد و سفیر وقت ایران در روسیه هم در این رابطه خیلی مشتاق و فعال بود و دفتر فناوریهای ریاستجمهوری هم بسیار فعال بود و اگر ذهنم درست یاری کند شاید حتی دفتر نمایندگی هم در روسیه برقرار کرد؛ اما حاصل چندانی نداشت.
در مورد سواپ گاز و فرآورده هم به نظر من فرصتهای محدودی وجود دارد به لحاظ اینکه با توجه به تحریمهای هر دو کشور بازارهای هدف ما یکی است و بهنوعی رقیب هم هستیم. مشکل دیگر این است که مرز مشترک هم با روسیه نداریم و این هم کار را سخت میکند. سواپ یعنی اینکه گاز یا فرآورده را از جایی از روسها بگیریم و در جای دیگری تحویل دهیم به چه هدفی به هدف صرفهجویی در هزینه حمل، مثلاً فرض کنید کشور عراق گاز بیشتری از آنچه از ما خریداری میکند نیاز داشته باشد و برود با روسیه قرارداد خرید گاز ببندد و فرض کنید ما هم در شمال شرقی کشور گاز لازم داشته باشیم، آنگاه معنی سوآپ این است که چون ما منابع گازیمان به عراق نزدیکتر است و فاصله کمتری نسبت به رساندن گاز به شمال شرقی کشور دارد ما گاز را در جنوب غربی به عراق تحویل دهیم و در شمال شرقی از روسیه تحویل بگیریم که در هزینه حمل صرفهجویی شود. این فقط یک مثال است اما در همین مثال مشکل این است که ما در شمال شرقی مرز مشترک با روسیه نداریم و ترکمنستان و قزاقستان بین دو کشور قرار گرفتهاند که خود ترکمنستان نیز گاز مازاد صادراتی دارد. به همین صورت میتوان نشست و به نقشه نگاه کرد و فکر کرد که کجا میتوانیم سوآپی انجام دهیم که منطق و صرفه اقتصادی داشته باشد و چگونه. به نظر من واقعیت این است که فرصتهای بسیار محدودی در این رابطه وجود دارد.
در صورت موفقیت کشورمان در امضای قرارداد واردات سالانه 20 میلیارد مترمکعب گاز از روسیه، اولویتهای استفاده از آنچه خواهد بود؟
پیرو پاسخهای قبلی اول باید مشخص شود که این گاز چگونه و از چه مسیری قرار است از روسیه به ایران برسد. بعضیها در این رابطه برداشتهای اشتباهی دارند مثلاً عنوان میکنند که قبل از انقلاب ما گازمان به شوروی میرفته و حالا از همان خط لوله میتوانیم استفاده کنیم و توجه نمیکنند که آن موقع جمهوری آذربایجان جزو شوروی بود و درواقع گاز ما به آذربایجان میرفت نه روسیه، چرا چون منابع گازی شوروی که عمدتاً در شمال روسیه و سیبری بود با آذربایجان فاصله بسیار زیادی داشت و انتقال گاز در این مسافت اقتصادی نبود و لذا شوروی آمده بود و با اعمال فشارهایی، گاز ارزانتری را برای آذربایجان از ایران خریداری کرده بود که ابتدای انقلاب به خاطر قیمت خیلی پایین متوقف شد. بنابراین مسئله اول نحوه انتقال است. حالا اگر به فرض این مسئله حل شود برای کشوری که روزانه بهطور متوسط 800 تا 900 میلیون مترمکعب گاز مصرف میکند و متأسفانه در زمستان هم کمبود دارد 55 میلیون مترمکعب در روز (20 میلیارد مترمکعب در سال) عدد خیلی بالایی نیست ما فعلاً دو مقصد صادراتی فعال داریم میتوانیم مقداری را به ترکیه اضافه کنیم و مقداری را به عراق و در فصول سرد مقداری را صرف جبران تعهداتمان به این دو کشور کنیم البته در مورد ترکیه باید توجه کنیم که روسیه مستقیماً به ترکیه گاز صادر میکند و احتمالاً اگر لازم باشد خودش میتواند مقدار آن را افزایش دهد. من مشکل میبینم که این کار قابل تحقق باشد.
به خاطر تحریم روسیه توسط کشورهای اروپایی، روسیه با سالانه ۷۵ تا ۹۵ میلیارد مترمکعب گاز مازاد گاز روبروست و برخی این را فرصتی برای ایران میدانند؛ در صورت سوآپ گاز روسیه، شرایط گاز ایران چه خواهد شد؟
من خصوصاً در بلندمدت این را بیشتر تهدید میبینم. روسیه قبلاً در غرب رقیب ما بود که برای حفظ انحصار خود در بازار گاز اروپا سعی میکرد امکان نفوذ در این بازار برای ما فراهم نشود و به نظرم ما را به سمت شرق سوق میداد. حالا با توجه به محدود شدن در غرب، به شرق روی آورده و ممکن است در شرق هم فرصتهای بالقوه ما را محدود کند. بعضیها این را فرصتی برای ورود ما به بازار گاز اروپا میدانند و به سه مانع توجه ندارند اول اینکه اصولاً ما گاز بیشتری برای صادرات به اروپا نداریم و بالانس گاز ما از این پس سالبهسال منفیتر خواهد شد و دوم مانعتراشی خود روسیه و ایالاتمتحده است که او هم با صادرات گاز ما به اروپا مخالف است. در مورد سواپ هم قبلاً توضیح دادم.
به نظر شما چه منطقی برای انتقال مسافتی بیش از دو هزار کیلومتر برای گاز روسیه از قزاقستان به ازبکستان و ترکمنستان و ایران جهت تحویل به ترکیه وجود دارد.
من منطقی برای آن نمیبینم؛ مسافت مستقیم روسیه برای صادرات به ترکیه بسیار نزدیکتر است البته از بستر دریای سیاه که در مورد احداث خط لوله جدیدی از بستر دریای سیاه هم توافق کردهاند؛ که موسوم به خط لوله جریان ترکی یا ترکاستریم هست و این خط لوله دوم بعد از بلواستریم یا جریان آبی خواهد بود که هماکنون فعال است. ضمناً به یک نکته مهم هم کمتر توجه میشود و آن این است که آیا روسیه میخواهد تا ابد با غرب و اروپا در ستیز باشد. نباید فرض کرد که روسیه تمام آینده و برنامههای خود را بر این اساس تنظیم کرده است.به نظر من روسیه ممکن است در یک شرایطی که احساس کند موضع فعال و دست برتر دارد با اروپاییها به تفاهم برسد. البته اروپا در مورد گاز و انرژی دیگر هرگز اعتماد گذشته را به روسیه نخواهد داشت و سیاستهای کاهش وابستگی خود به روسیه را به جد دنبال خواهد کرد. در هر حال نباید فرض کرد که روسیه تمام آینده خود را بر اساس تداوم تخاصم باغرب و اروپا طراحی کرده است مگر اینکه در این رابطه اطمینان کامل حاصل کنیم وگرنه روسیه فقط ممکن است دنبال دست برتر برای مذکرات و توافق باشد.
برخی معتقدند ظرفیت نهایی خط لوله انتقال گاز ایران به ترکیه کمی بیش از ۱۰ میلیارد مترمکعب در سال است. چقدر این ظرفیت خالی است و آیا برای اجرایی شدن عملیات سوآپ، به احداث خطوط لوله جدید از جنوب ایران تا مرز ترکیه و مناطق جنوب شرق نیاز است؟ این خط لوله به چقدر سرمایه نیاز دارد؟
من اطلاع خیلی دقیق در این مورد ندارم اما بعید میدانم ظرفیت نهایی مسیر فعلی بیش از 11 تا 12 میلیارد مترمکعب در سال باشد و طبعاً به فرض اینکه ما به هر صورت بتوانیم صادرات به ترکیه را زیاد کنیم که به نظر من نمیتوانیم، حتماً باید خط لوله و تأسیسات جدید احداث شود که هزینه سنگینی خواهد داشت.
آیا ایران به دنبال این است که گاز روسیه میتواند جایگزین مصرف گازوئیل و مازوت کند؟
ما در حال حاضر حدود 75 در صد کل سبد انرژیمان از گاز تامین میشود و حداکثر جایگزینی ممکن را انجام دادهایم و با زیرساختهای فعلی به نظر من امکان جایگزینی بیشتر وجود ندارد.
آیا ترکیه میتواند به مسیر ترانزیت جدید گاز به اروپا تبدیل شود و ایران چه باید بکند؟
ترکیه این پتانسیل را داشته و دارد؛ اما ترکیه از دیرباز بیشتر علاقهمند بوده که به یک هاب گازی تبدیل شود یعنی گاز را از روسیه، ایران و از هر جایی که میتواند خریداری کند و به یک صادرکننده مستقل به اروپا تبدیل شود که البته تاکنون موفق نبوده است.