رادیو مجازی اتاق ایران ۲ دی 1403

محمد مروج در گفتگوی تفصیلی با پایگاه خبری اتاق ایران پاسخ می‌دهد

چرا ایران در تولید پوشاک زنانه ضعف دارد؟

به گفته محمد مروج، رئیس انجمن صنایع نساجی، در تولید لباس زنانه مساله مد و رنگ مطرح است و این دو مقوله در تولید داخل به شدت کنترل می‌شود؛ بنابراین کسی که بخواهد بر اساس مد روز لباس بخرد ممکن است کالای مورد نظر خود را بین پوشاک ملی پیدا نکند.

14 مهر 1395 - 13:17
کد خبر : 4474
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام واتس اپ
لینک
به گفته محمد مروج، رئیس انجمن صنایع نساجی، در تولید لباس زنانه مساله مد و رنگ مطرح است و این دو مقوله در تولید داخل به شدت کنترل می‌شود؛ بنابراین کسی که بخواهد بر اساس مد روز لباس بخرد ممکن است کالای مورد نظر خود را بین پوشاک ملی پیدا نکند.

محمد مروج، رئیس انجمن صنایع نساجی

 براساس اعلام دفتر مطالعات آماری و راهبردی انجمن صنایع نساجی مطابق با آمار گمرک جمهوری اسلامی  ایران طی سال 1394، کل صادرات صنایع نساجی کشور با احتساب رنگ، ماشین آلات و فرش دستباف بالغ بر 935.7 میلیون دلار بوده که در مقایسه با سال 93 افت 8 درصدی داشته است. صادرات محصولات صنایع نساجی بدون احتساب رنگ، ماشین‌آلات و فرش دستباف طی سال 94 برابر با  615.9 میلیون دلار بوده که در مقایسه با سال 93 افت 7درصدی داشته است.

در سال 94 واردات انواع الیاف بالغ بر 325.2 میلیون دلار بوده که در مقایسه با واردات سایر محصولات نساجی در رتبه نخست قرار گرفته است. پس از آن واردات پارچه به ارزش 295 میلیون دلار در رتبه بعدی قرار دارد. واردات پارچه نسبت به مدت مشابه سال گذشته افت 19 درصدی داشته است. واردات نخ به ارزش 268 میلیون دلار پس از الیاف و پارچه بیشترین واردات را در میان محصولات نساجی داشته است. اما مقدار  آن نسبت به سال 93  افت 18 درصدی داشته است.

 محمد مروج، رئیس انجمن صنایع نساجی به گفتگو با «پایگاه خبری اتاق ایران» نشسته است و از وضعیت این صنعت در سال جاری می‌گوید.

 وضعیت فعلی صنعت نساجی و مشکلات این صنعت چیست؟

مشکل‌های صنعت نساجی خیلی بیشتر از بقیه رشته‌های صنایع نیست و رکودی که در حال حاضر بر همه اقتصاد حاکم است، تأثیر منفی خود را روی صنعت نساجی نیز گذاشته است. در حال حاضر این صنعت با حدود 35 تا 40 درصد ظرفیت مشغول به فعالیت است.  9 هزار و 818 واحد نساجی پروانه بهره‌برداری از وزارت صنایع دارند و تقریباً 90 درصد آن صنایع کوچک و متوسط است که کمتر از 100 نفر کارگر دارد. 10 درصد مابقی، واحدهای بزرگ با جمعیت 3000 نفر و بیشتر هستند که اغلب در مشهد و یزد واقع شده‌اند.

مشکل صنعت نساجی، تامین مواد اولیه مانند پنبه است. تولید پنبه در سال 1353 در ایران 237 هزار تن بوده و این عدد در حال حاضر به حدود 35 تا 40 هزار تن رسیده است؛ بنابراین ما مجبوریم پنبه اضافه مورد نیاز را از کشور ازبکستان وارد کنیم. ازبکستان نیز به‌تدریج پنبه‌های خود را به نخ تبدیل می‌کند و این مساله مشکل‌ساز می‌شود. ضمن اینکه ازبکستان سیستم بانکی منظمی ندارد و باید پول را از طریق صرافی به آنجا فرستاد و این یعنی تمام خرید خود را باید با ارز آزاد انجام دهیم و نه ارز مبادله‌ای.

علت اصلی کاهش تولید پنبه در داخل کشور چیست؟

یکی از دلایل عمده کاهش پنبه، کوچک شدن زمین‌هاست. سالیان گذشته زمین‌های بزرگی وجود داشته که تولید‌کننده‌ها چندین هزار هکتار پنبه در آن می‌کاشتند، اما در سال‌های اخیر این واحد زمین‌ها تقسیم شده و هر زمین پس از فوت صاحبش مجدد کوچک‌تر می‌شود. ضمن اینکه برنامه‌ریزی دقیقی برای تولید پنبه وجود ندارد و به‌ناچار هرکس چیزی در زمین می‌کارد. به نظر می‌رسد این مساله برای وزارت کشاورزی نیز چندان مهم نیست.

 به نظر می‌رسد ورود کالای قاچاق، صنایع داخلی و به‌خصوص صنعت نساجی را با مشکل مواجه کرده است. این مساله چه تاثیری روی صنعت نساجی داشته است؟

 مشکل دیگر صنعت نساجی قاچاق است؛ مخصوصا قاچاق پوشاک که چندسال اخیر شدت گرفته است. با وجود این‌که اهتمام مسئولین برای مبارزه با قاچاق بیشتر شده است، بسیاری از کالاهای قاچاق‌ها از کانال‌های رسمی به کشور وارد می‌شوند؛ مثلا در سال 2014 گمرک ایران گفته است حدود شش میلیون دلار کالای نساجی از ترکیه وارد شده است. اما در سایت گمرک ترکیه گفته شده 700 میلیون دلار کالا به سمت گمرک ایران فرستاده شده است. این نشان می‌دهد که مابه‌التفاوت آمار اعلام شده، وارد کشور شده است.

وزارت صنایع در حال تلاش است که چند شهر پوشاک ایجاد کند. عمدتاً تولید پوشاک‌ در واحدهای کوچک است، در حالیکه اگر پوشاک در واحدهای بزرگ تولید شود احتمالا می‌تواند با قاچاق ترکیه و چین رقابت کند.

یکی از محل‌هایی که قاچاق از آنجا وارد می‌شود مناطق آزاد است. منطقه آزاد در کشور ایجاد شد که مکانی برای تولید و صادرات باشد؛ اما در حال حاضر مرکز قاچاق کالاهای وارداتی شده است.

 برخی از فعالان بخش خصوصی معتقدند تولید باکیفیت کالای ایرانی می‌تواند راهی برای مبارزه با قاچاق باشد؛ چرا که مردم به خرید تولید ایرانی ترغیب خواهند شد. نظر شما در این‌باره چیست؟

ایران یکی از بهترین تولیدکنندگان کالای کودک است و صادرات زیادی دارد؛ حتی تولیدکنندگان داخلی در کشوری مانند لندن فروشگاه دارند. در نتیجه کالاهای ایرانی باکیفیت هستند. تنها مشکل ما تولید لباس زنانه است. چرا که در لباس زنانه مساله مد و رنگ مطرح است و این دو مقوله در تولید داخل به شدت کنترل می‌شود؛ در حالیکه کنترلی بر کالاهای قاچاق نیست. بنابراین کسی که بخواهد بر اساس مد روز لباس بخرد ممکن است کالای مورد نظر خود را بین تولید ایرانی پیدا نکند و به تولید ترکیه و چین روی آورد.

آیا برندسازی ایرانی می‌تواند تاثیری بر خرید بیشتر پوشاک ایرانی داشته باشد؟

تعدادی از تولیدی‌ها برندسازی را آغاز کرده‌اند. یکی از مشکلات تولیدکنندگان پوشاک این است که آنها را مجبور می‌کنند به جاده 120 کیلومتر منتقل شوند، در صورتیکه تولید پوشاک هیچ آلودگی و سر‌و‌صدا ندارد. در نتیجه این‌واحدها زیرپله‌ای و کوچک می‌شوند و واحدهای کوچک محدودیت هزینه کردن دارند و نمی‌توانند هزینه طراحی و بازاریابی را پرداخت کند. وقتی نمی‌گذارند این واحدها در تهران بمانند،‌ یا باید خارج از تهران بروند تا بزرگ باشند و یا در تهران کوچک بمانند. واحدهای دور از تهران برای تأمین مواد اولیه مشکل پیدا می‌کنند چرا که بیشتر مواد اولیه در بازار تهران قابل دسترسی است.

مشکل اصلی صنعت نساجی تولید است یا تقاضا؟

مشکل اصلی در بخش تقاضاست. صادرات صنعت نساجی حتی بیشتر از برخی رشته‌های صنعتی دیگر مثل خودرو است. بین یک میلیارد تا یک میلیارد و 200 میلیون دلار صادرات نساجی در سال داریم. یکی از مشتریان خوب ما عربستان سعودی بود و در حال حاضر آسیای میانه است. از این مقدار صادرات، 50 درصد آن فرش ماشینی است که به کشورهای مختلف مثل کانادا و آمریکا و چین صادر می‌شود. اما صادرات پوشاک بسیار کمتر از صادرات فرش است.

برای تحریک بخش تقاضا چه راه حلی پیشنهاد می‌دهید؟

به نظر من اگر تسهیلات 16 هزار میلیارد تومانی به واحدهای تولید کوچک و متوسط داده شود، اتفاق خاصی نمی‌افتد؛ چرا که این پول باید به دست مصرف‌کننده برسد. مثلاً برای خرید خودرو به مردم مصرف‌کننده وام داده شد تا 100 هزار واحد خودرو فروخته شود. کمبود تقاضاست که کمبود نقدینگی را بوجود آورده است. چرا که اگر محصولات تولید شده خریده می‌شد، واحدهای تولیدی به نقدینگی دست می‌یافتند. اما در شرایطی که محصولات تولید شده مشتری ندارد، چگونه می‌توان نقدینگی را تأمین کرد؟ وقتی خریداری وجود ندارد، وقتی وام به تولید کننده داده شود یا باید این وام را جای دیگر هزینه کند و یا کالا تولید کرده و انبار را پر تر کند.

در همین رابطه