وقتی صحبت از «عوامل مؤثر در توسعه اقتصادی» کشورها به میان میآید، عوامل متعددی چون حضور شرکتهای چندملیتی، توسعه زیرساختها و یا دسترسی به فناوریهای روز دنیا بلافاصله در اذهان نقش میبندند؛ عواملی که اگرچه کاملاً تأثیرگذار هستند اما هیچیک را نمیتوان ریشهای و حیاتی به شمار آورد.
به عقیده کارشناسان مجمع جهانی اقتصاد، امروزه هیچ عاملی بهاندازه «آموزش و مهارتهای نیروی انسانی» (به عبارتی تقویت سرمایه انسانی) یک کشور نمیتواند به رشد و توسعه اقتصاد آن کشور کمک کند. حتی به جرأت میتوان گفت عامل «سرمایه انسانی» تنها عامل مستقل مؤثر در توسعه اقتصادی کشورهاست و دیگر عوامل همه به آن وابستهاند.
اگر سیاستگذاران کشورها به این درک برسند که نیروی انسانی ماهر و تعلیمدیده هر کشور درواقع سرمایه انسانی آن کشور هستند، هزینههای بعضاً گزاف صرف شده در حوزه آموزشوپرورش همگانی و آموزش فنی و حرفهای را نیز به چشم یک سرمایهگذاری بلندمدت خواهند دید.
مجمع جهانی اقتصاد در تازهترین گزارش خود در مورد وضعیت سرمایه انسانی در کشورهای مختلف جهان تأکید کرده است که باوجود پیشرفت روزافزون فناوری، همچنان بخش قابلتوجهی از ذخیره سرمایه انسانی جهان بلااستفاده مانده است، بهطوریکه در حال حاضر تنها 62 درصد از این سرمایه مورد بهرهبرداری کامل قرار گرفته است.
در گزارش مجمع جهانی اقتصاد، ایران با کسب 54.97 امتیاز از 100 امتیاز ممکن، رتبه نازل 104 را از لحاظ شاخص سرمایه انسانی در بین 130 کشور موردبررسی به خود اختصاص داده است. ایران در این رتبهبندی حتی در قیاس با کشورهای کمدرآمدتری مانند تاجیکستان، فیلیپین، غنا و کامرون امتیاز کمتری کسب کرده و طبیعتاً جایگاهی نازلتر از آنها را به دست آورده است. در مقایسه با کشورهای خاورمیانه نیز ایران از بین 12 کشور موردبررسی، در رتبه 11 قرار گرفته است.
مجمع جهانی اقتصاد برای برآورد شاخص سرمایه انسانی از 4 زیرشاخص متمایز استفاده کرده است:
زیرشاخص ظرفیت (Capacity) که سطح کنونی تحصیلات گروههای سنی مختلف را شامل میشود و امتیاز ایران در این زیرشاخص 66.78 بوده است.
زیرشاخص استقرار نیروی کار (Deployment) که بهکارگیری و انباشت مهارتهای کارکنان در محیط کار را مدنظر قرار میدهد؛ امتیاز ایران در این زیرشاخص 40.50 بوده است.
زیرشاخص توسعه (Development) که به کمیت و کیفیت برنامههای در حال اجرا بهمنظور گسترش آموزشهای عمومی و مهارتی برای محصلان و جمعیت «در سن کار» مربوط میشود؛ امتیاز ایران در این زیرشاخص 67.03 بوده است.
زیرشاخص چگونگی استفاده از مهارتهای تخصصی (اصطلاحاً Know-How) که با وسعت و عمق استفاده از مهارتهای تخصصی در محیط کار ارتباط دارد؛ امتیاز ایران در این زیرشاخص 45.58 بوده است.
در همان نگاه اول میتوان از نمودار فوق چنین استنباط کرد که از لحاظ دارا بودن نیروی انسانی تحصیلکرده در سطحی نزدیک به متوسط قرار دارد و روند کنونی آموزش در ایران نیز بهرغم مشکلات غیرقابلانکارش میتواند در آینده جایگاه کشور درزمینهٔ سرمایه انسانی را بهبود بخشید. در مقابل، استفاده مناسب از ظرفیتهای نیروی کار (ازلحاظ کمی و کیفی) امری است که بهشدت مغفول مانده و در صورت ادامه این روند شاید بهبود مستمر اشتغال و بهرهوری در بخشهای مختلف اقتصاد ایران به یک آرزوی دستنیافتنی بدل شود؛ کما اینکه جایگاه بسیار نازل ایران در این دو زیرشاخص، خود بهمنزله هشداری جدی برای اقتصاد کشور است.
بر اساس گزارش مجمع جهانی اقتصاد حدود 57.1 میلیون نفر از جمعیت 80.3 میلیون نفری ایران در سن کار قرار دارند؛ نرخ مشارکت نیروی کار 38.2 درصد و نرخ بیکاری 11.1 درصد است. از طرفی 34.4 درصد از جمعیت جوان کشور نه شاغل هستند و نه مشغول تحصیل یا گذراندن دورههای مهارتی (فنی و حرفهای). همچنین سرانه تولید ناخالص داخلی بر مبنای قدرت خرید 16010 دلار و تولید ناخالص داخلی به ازای هر نفر نیروی کار (بر مبنای قدرت خرید) نیز 57086 دلار برآورد شده است.
بنا بر گزارش اخیر مجمع جهانی اقتصاد، کشورهای نروژ، فنلاند و سوئیس در سال 2017 ازلحاظ شاخص سرمایه انسانی، جایگاه اول تا سوم جهان به خود اختصاص دادهاند و کشورهای آمریکا، دانمارک، آلمان، نیوزیلند، سوئد، اسلوونی و اتریش به ترتیب در رتبههای بعدی قرار گرفتهاند.
این واقعیت که حتی پیشرفتهترین کشورهای جهان نیز نتوانستهاند نمرهای حتی بالاتر از 80 را کسب کنند به خوبی نشان میدهد که از نظر مجمع جهانی اقتصاد، جهان هنوز هم راه درازی تا بهرهگیری کامل از سرمایه انسانی خود در پیش دارد.