«گذشته را فراموش نمیکنیم؛ اما میبخشیم»؛ این را سفیر ویتنام در ایران، درباره آمریکا میگوید. او به جنگ ٢٠ساله آمریکا و ویتنام اشاره میکند که از سال ١٩٥٥ تا ١٩٧٧ ادامه داشت. اوج و شدت این جنگ در سال ١٩٦٥ بود؛ در این سال بیش از ١٨ هزار نظامی آمریکایی به این کشور اعزام شده بودند. بمباران ویتنام شمالی، جنگ در ویتنام جنوبی و کشتهشدن دستهدسته ویتکنگها از صحنههای ماندگار جنگ در این کشور است؛ اما حالا «نگوین هونگتک»، میگوید جنگ تمام شده است. دیگر ویتنام کشوری جنگزده نیست، در جنگ هم درجا نزده است. آنها از سال ١٩٩٥ روابط عادی و مناسبات تجاری خود را با آمریکا شروع کردهاند. هونگتک قبلا روزنامهنگار بوده؛ پنج سال در مجله «امور بینالملل» وزارت خارجه ویتنام کار کرده است. قبل از آنکه بهعنوان سفیر به ایران بیاید، به مدت سهسالونیم از سال ٢٠٠٧ تا نیمه سال ٢٠١٠، کنسول ویتنام در شهر واشنگتن بود؛ او هفت سال است بهعنوان سفیر ویتنام در تهران است. هونگتک از تأثیر برجام در گسترش روابط ایران با ویتنام میگوید؛ او میداند ویتنام در «نگاه به شرق» برای ایران، جایگاه ویژهای دارد و هانوی دروازه ورود ایران به همکاری با کشورهای «آ.سه.آن» و شرق آسیاست.
با تصویب سند موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) روابط ایران با بسیاری از کشورها گسترش یافته است. مناسبات اقتصادی ایران با ویتنام به چه سمت و سویی رفته و چه تغییری را در مقایسه با زمان پیش از برجام شاهد هستیم؟
تا پیش از امضای این توافق، تحریمهایی وجود داشت و انجام دادوستد با ایران برای ما بسیار دشوار بود؛ اما شرایط پس از امضای برجام بهتر شد؛ ویتنامیها و ایرانیها با سهولت بیشتری میتوانند با یکدیگر به دادوستد بپردازند. باوجوداین، ما هنوز با دشواریهای متعددی روبهرو هستیم. مسئله اصلی این است که انجام معاملات آسان نیست؛ زیرا آمریکا اجازه استفاده از دلار و نظام مالی خود را نمیدهد و بسیاری از بانکها تمایلی برای کارکردن با ایران ندارند. همین مسئله درباره بانکهای ویتنامی هم صادق است و ازهمینرو مسئله انجام معاملات هنوز حل نشده و دادوستد همچنان دشوار است. البته برخی این محدودیتها را دور میزنند و با ایران معامله میکنند؛ اما ارزش این معاملات محدود است. چندی پیش هیئتی از ویتنام به ایران آمد. هدف آنها فروش کالاهای تولید ویتنام به ایران بود. این هیئت برنامههای متعددی برای گسترش روابط اقتصادی با ایران داشت. به باور من، با وجود برخی دشواریها، فعالان اقتصادی تلاش میکنند ضمن غلبه بر این دشواریها روابط اقتصادی میان ایران و ویتنام را گسترش بخشند.
در سفر رئیسجمهور ویتنام به ایران، سفر آقای روحانی به ویتنام و سفر هیئت تجاری از اتاق ایران به این کشور، قولهایی در زمینه برطرف کردن مسائل و مشکلات در بخشهای فاینانس، بانکداری و بیمه داده شد. فرایند عمل به این وعدهها اکنون در چه مرحلهای قرار دارد؟
شما بهدرستی به سه رخداد مهم اشاره کردید: سفر رئیسجمهور ویتنام به ایران، سفر رئیسجمهور ایران به ویتنام و سفر رئیس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران در رأس یک هیئت تجاری بزرگ به ویتنام. مایل هستم رخداد مهم دیگری را هم به این فهرست اضافه کنم و آن، جلسه کمیسیون مشترک اقتصادی ایران و ویتنام در ماه جولای (تیر- مرداد) است. سفر رؤسای جمهور دو کشور به کشور مقابل نشاندهنده تعهد مقامات عالیرتبه برای گسترش روابط دوجانبه است. سفر هیئتهای تجاری از ایران به ویتنام و بالعکس نتیجه ملموس اقدامات کمیسیون مشترک اقتصادی بوده است. ما امیدواریم این مسئله زمینه را برای رشد سریع روابط اقتصادی میان ایران و ویتنام فراهم کند.
اتفاق بسیار مثبتی که در کمیسیون مشترک اقتصادی افتاد، پیشنهاد برگزاری جلسات ششماهه بود که براساسآن، مقامات دو کشور در سطح معاونان وزیر هر شش ماه یک بار با هدف بررسی روابط دوجانبه با یکدیگر ملاقات خواهند کرد. گاه اتفاق میافتد که پس از پایان جلسات، شرکتکنندگان تصمیمات جلسات را فراموش میکنند و کاری انجام نمیشود؛ اما با وجود این سازوکار و برگزاری جلسات به صورت هر شش ماه یک بار، ما ملزم به بررسی کارهای انجامشده در شش ماه گذشته خواهیم شد. این سازوکاری برای رصد روابط دوجانبه است و من امیدوارم این سازوکار به تقویت روابط کمک کند.
آیا این کمیسیون درحالحاضر نیز فعال است؟
بله. اما فعالیت این کمیسیون به زمان برگزاری جلسات محدود میشود و در بازه زمانی بین برگزاری جلسات کمیسیون عملا وجود ندارد. اهمیت سازوکار ملاقات میان معاونان وزرا نیز به همین علت است؛ زیرا معاونان وزرا در جریان همین ملاقات روند توسعه همکاریها را رصد میکنند.
دلیل فعالیتنداشتن کمیسیون در فاصله میان برگزاری جلسات چیست؟ آیا مشکلی از جانب طرف ایرانی وجود دارد؟
خیر، این مسئله به ایران و ویتنام محدود نمیشود؛ بلکه بین ایران و سایر کشورها و همچنین بین ویتنام و سایر کشورها هم این مسئله وجود دارد. وظیفه این کمیسیون صرفا نظارت بر وضعیت روابط در زمان تشکیل جلسات است؛ بنابراین کمیسیون صرفا در زمان تشکیل جلسات فعالیت دارد و خارج از جلسات، سازوکاری برای فعالیت کمیسیون در نظر گرفته نشده است. نحوه کار به این صورت است که کمیسیون تشکیل جلسه میدهد و تصمیماتی اتخاذ میکند. پسازآن، وزارتخانهها و نهادهای ذیربط در دو کشور این تصمیمات را به موعد اجرا میگذارند؛ اما در فاصله جلسات کمیسیونی وجود ندارد.
در این جلسات به چند حوزه مانند کشاورزی، تولید کفش، پتروشیمی و... اشاره شده بود. قرار بود در این حوزهها سرمایهگذاری و همکاری صورت گیرد. آیا در این زمینه توافقی به مرحله عملیاتی رسیده است یا خیر؟
در جریان سفر رئیسجمهور ویتنام به ایران، قرار شد حجم مبادلات تجاری میان دو کشور به دو میلیارد دلار برسد. آمار مختلفی درباره حجم فعلی روابط تجاری میان دو کشور وجود دارد؛ اما ارزش تقریبی این مبادلات درحالحاضر حدود ٢٠٠ میلیون دلار است؛ بنابراین ما باید در چند سال آینده حجم مبادلات تجاری میان دو کشور را حدود ١٠ برابر افزایش دهیم. ممکن است این هدفگذاری از نگاه برخیها غیرواقعبینانه باشد؛ اما به نظر من با توجه به ظرفیتهای بالقوه دو کشور امکان رسیدن به این هدف یعنی رساندن حجم مبادلات تجاری دوجانبه به دو میلیارد دلار وجود دارد. ایران میتواند محصولات پتروشیمی، کشاورزی و صنعتی به ویتنام صادر کند و ویتنام نیز میتواند محصولاتی مانند کفش، محصولات نساجی، تجهیزات الکترونیک و محصولات کشاورزی به ایران صادر کند؛ بنابراین رقم دو میلیارد دلار رقمی است که میتوان به آن دست یافت.
چه موانعی در راه تحقق این هدف وجود دارد؟
سؤال بسیار خوبی است. دو مانع عمده در مسیر تحقق این هدف وجود دارد. مانع نخست، مسئله دشواری انجام معاملات است؛ مثلا من با یکی از فعالان اقتصادی ویتنامی صحبت کردم که قصد صادرات به ایران را داشت. از سوی دیگر این فرد میخواهد در بازار آمریکا هم حضور داشته باشد. اگر او بخواهد سهام خود را در بازار آمریکا بفروشد، باید عملکرد کاملا شفافی داشته باشد و اگر فعالیت او در ایران شفافیت کاملی نداشته باشد، درباره ادامه فعالیتش در آمریکا دچار مشکل خواهد شد. این نمونه نشان میدهد که بدون یافتن راهحلی برای حل مسئله شفافیت، دادوستد تا چه میزان دشوار است.
فاصله جغرافیایی میان دو کشور مانع دوم در راه تحقق این هدف است. ما درباره گذشته یکدیگر اطلاعاتی داریم؛ اما درباره شرایط کنونی یکدیگر چنین اطلاعاتی در اختیار نداریم. ما تاریخ یکدیگر را میدانیم؛ اما مثلا برخی در ویتنام تصور میکنند که در ایران جنگ در جریان است و برخی ایرانیها هم همین تصور را درباره ویتنام دارند. ازاینرو به باور من وظیفه سفارتخانههای دو کشور آن است که در شناخت بهتر کشور مقابل به شهروندان کمک کنند. هرچه ما شناخت بیشتری از یکدیگر داشته باشیم، بهتر میتوانیم با یکدیگر به دادوستد بپردازیم.
وظیفه سفرا کمک به رفع همین تلقیات نادرستی است که تا حدی نیز معلول عملکرد خود ما اصحاب رسانه هستند. چه اقداماتی از سوی سفارت ویتنام در ایران برای اصلاح سوءتفاهمات ناشی از نبود شناخت درست صورت گرفته است؟
وظیفه من معرفی ویتنام و مردم آن به ایرانیهاست. من در راستای تحقق این هدف کارهای زیادی انجام دادهام. زمانی که به ایران آمدم، یک نمایشگاه عکس برگزار کردم. پس از آن گروههای مختلف موسیقی را از ویتنام به ایران دعوت کردم. یک گروه عروسکگردانی و یک گروه موسیقی سنتی را از ویتنام به ایران دعوت کردیم. این گروهها در تهران و سایر شهرهای ایران ازجمله اصفهان، شیراز، یزد، کرمان و مازندران به اجرای برنامه پرداختند. بهتازگی هم گروه عروسکگردانی را به ایران آوردیم و حدود دو هزار نفر در یزد به تماشای برنامههای این گروه آمدند. ما همچنین در برج میلاد نیز دو بار به اجرای برنامه پرداختیم و هزاران نفر به تماشای این برنامهها پرداختند. همین اقدامات سبب میشود تا مردم شناخت بهتری از ویتنام داشته باشند. به نظر من همین جلسه مصاحبه هم به تقویت شناخت مردم ایران از ویتنام کمک میکند. همچنین در بهار سال پیش، گروهی از ایران برای ساختن فیلمی با عنوان «بهشت دور نیست» به ویتنام آمدند. ما سال گذشته این فیلم را ١٠ بار برای ایرانیها نمایش دادیم و امسال هم تاکنون هفت یا هشت بار آن را نمایش دادهایم و تا آخر سال هم یکی، دو بار دیگر آن را نمایش خواهیم داد. این فیلم نیز در کمک به آشنایی هرچه بیشتر مردم ایران با ویتنام، مناظر طبیعی و مردمان این سرزمین تأثیرگذار بوده است.
این فعالیتها تا چه میزان بر سرمایهگذاریهای متقابل میان دو کشور تأثیرگذار هستند؟
علت تمرکز من بر مسئله گردشگری این است که توسعه گردشگری در ایران آسانتر است؛ مثلا اطلاع دارم که ایرانیها زیاد به سفر میروند و مثلا عده زیادی به تایلند که کشور همسایه ماست، سفر میکنند؛ اما شما میتوانید به جای تایلند به ویتنام سفر کنید و وقتی ویتنام را بشناسید، میبینید که میتوانید با این کشور مراودات اقتصادی داشته باشید. به نظر من بهتر است کار را با یک حوزه ساده شروع کنیم و فعالیت در حوزه گردشگری آسان است. پس از آن میتوانیم دامنه روابط اقتصادی خود را به سایر حوزهها نیز گسترش دهیم. همچنین میخواهم در همینجا از ایرانیها بخواهم که برای دادوستد به ویتنام بروند. همچنین از ویتنامیها هم دعوت میکنم که برای کسبوکار به ایران بیایند.
آیا آماری از شمار گردشگرانی که از ویتنام به ایران میآیند یا گردشگرانی که از ایران به ویتنام میروند، وجود دارد؟
آمار تقریبی گردشگرانی که از ایران به ویتنام میروند، حدود سه هزار نفر در سال و شمار گردشگرانی که از ویتنام به ایران میآیند، حدود یکسوم این مقدار یعنی حدود هزار نفر است. ما بهتازگی اقدامات زیادی را درباره آژانسهای مسافرتی انجام دادهایم. ممکن است تا نوروز آینده شاهد آغاز پروازهای چارتر از مبدأ ایران به مقصد ویتنام باشیم. با آغاز این پروازها شمار گردشگران بهشدت افزایش خواهد یافت.
آیا آماری از شمار شرکتهای ایرانی فعال در ویتنام و شرکتهای ویتنامی فعال در ایران وجود دارد؟
شمار این شرکتها در هر دو کشور چندان زیاد نیست. ما در گذشته یک پروژه عظیم در حوزه نفت داشتیم، اما این مربوط به گذشته است. تنها یک شرکت ویتنامی در ایران فعالیت میکند. درحالحاضر نیز شماری از فعالان اقتصادی از ویتنام به ایران آمدهاند. آنها روز گذشته تصمیمات بسیاری گرفتند.
این شرکتها که متعلق به بخش خصوصی ویتنام نیز هستند، تصمیم گرفتهاند در ایران دفاتری ایجاد کنند. ازهمینرو تصور میکنم روابط اقتصادی میان دو کشور در سال جاری، سال آینده و حتی سال پس از آن نیز گسترش خواهد یافت. به باور من ما در سال جاری شاهد تغییر کیفی در عرصه روابط اقتصادی میان دو کشور خواهیم بود.
یکی از مسائل مورد بررسی در جریان دیدارهای هیئتهای اقتصادی دو طرف از کشور مقابل، مسئله صدور ویزاهای تجاری برای فعالان اقتصادی ایران در ویتنام و رفع موانع و مشکلات موجود در این زمینه بوده است. خود جناب سفیر هم در این زمینه قولهایی داده بودند. رسیدگی به این موضوع در چه مرحلهای قرار دارد؟
زمانی که شما در ویتنام کسبوکار داشته باشید، مشکلی برای اخذ ویزای تجاری نخواهید داشت.
در بحث مربوط به مسائل بانکی و فاینانس، به محدودیتهایی اشاره کردید که ممکن است از سوی آمریکا در انجام این قبیل فعالیتها ایجاد شود. شاید بتوان از همین نقطه بحث را به مسائل سیاسی پیوند زد. مناسبات آمریکا و ویتنام برای مدتزمانی طولانی چندان حسنه نبوده است. روابط بانکی میان آمریکا و ویتنام در مقطع کنونی تا چه میزان است و آیا این روابط میتوانند بر مناسبات بانکی میان ویتنام و ایران نیز تأثیرگذار باشند؟
پرسش بسیار خوبی را مطرح کردید. اعمال فشار از سوی آمریکاییها فقط محدود به ویتنام نیست و همه کشورها را شامل میشود. بهعنوان نمونه، آمریکا میتواند به یک بانک ویتنامی طرف معامله با ایران اعلام کند که ما نسبت به ایران سوءظن داریم. سوءظن هم چیزی نیست که بتوان میزان دقیق آن را اندازهگیری کرد. مثلا آنها میگویند فلان بانک با فلان سازمان ممنوعه ارتباط دارد. در این صورت قضیه کاملا روشن است. اما زمانی که از سوءظن صحبت میکنند، اندازهگیری این مفهوم بسیار دشوار است و هرکس میتواند سوءظن داشته باشد. این شیوه کار آنهاست که البته استفاده از آن فقط به ویتنام هم محدود نیست. در چنین شرایطی بانکهای ما تحت تأثیر این مسائل قرار میگیرند و اگر با یک سازمان مورد سوءظن معامله داشته باشند، برایشان مشکل ایجاد میشود و ممکن است از سوی آمریکا جریمه شوند.
پرسش من هم دقیقا مربوط به همین نکته است. زمانی که کشورهای اروپایی با استناد به فشارهای اعمالشده از سوی آمریکا از انجام مبادلات اقتصادی با ایران سر باز میزنند، ما این نکته را درک میکنیم که مناسبات اقتصادی گستردهای میان اروپا و آمریکا وجود دارد و ایران نمیتواند جای آمریکا را در این مناسبات بگیرد و کشورهای اروپایی نیز چنین ریسکی نمیکنند. پرسش من این است که مگر مناسبات اقتصادی ویتنام با آمریکا در چه سطحی قرار دارد که ایران نمیتواند جایگزین مناسبی برای آمریکا در حوزه روابط با ویتنام شود؟
آمریکا یکی از بزرگترین شرکای تجاری ما است. آمریکا یک شریک تجاری بزرگ تقریبا برای همه است. بههمیندلیل همگان از تأثیر تحریمهای آمریکا بیم دارند. همین ترس در میان اروپاییها، چینیها، ژاپنیها و ویتنامیها وجود دارد. اما میخواهم بر نکته دیگری تأکید کنم. چنانکه میدانید شرکتهای اروپایی زیادی برای فعالیت در ایران ابراز تمایل کردهاند. آنها این نکته را درک کردهاند که ایران ظرفیتهای بالقوهای دارد. همین شرکتها هم با آمریکا دادوستد دارند، اما این به آن معنا نیست که به ایران بهعنوان یک بازار بالقوه نگاه نکنند. به همین دلیل هم اروپاییها برجام را امضا کردند و باوجود تمایل ترامپ به خروج از این توافق، آنها دنبال حفظ آن هستند. این به آن معناست که آنها به ایران بهعنوان یک شریک بالقوه نگاه میکنند. البته این یک تلقی دوسویه است. اگر اروپاییها تا این حد به آمریکا وابسته بودند و باور به وجود هیچ ظرفیت بالقوهای در اینجا نداشتند، سندی را با شما امضا نمیکردند. اما امضای برجام به آن معناست که آنها ایران را دارای ظرفیتهای بالقوهای میبینند.
با توجه به تقابل تاریخی میان ویتنام و آمریکا در دوران جنگ ویتنام، آنها چگونه توانستند این تجربه تلخ تاریخی را به فراموشی بسپارند و چنین رابطه گستردهای را با آمریکا برقرار کنند و آمریکا به یکی از شرکای اصلی آنها تبدیل شود؟
ما ویتنامیها به این نتیجه رسیدیم که در جنگ متحمل خسارتهای فراوانی شدهایم. شهروندان ما جانشان را از دست دادند. ما اموالمان را از دست دادیم. ما در این جنگ خیلی چیزها را از دست دادیم. اما ما ویتنامیها تصمیم گرفتیم اسیر جنگ نشویم. اگر اسیر جنگ بشویم و تنها به گذشته فکر کنیم، نمیتوانیم حرکت روبهجلو داشته باشیم. بنابراین ما گذشته را فراموش نمیکنیم، اما آنچه را در گذشته رخ داده میبخشیم. بر مبنای همین طرز فکر است که ما با آمریکا روابط عادی داریم و با این کشور در تمامی زمینهها همکاری میکنیم.
در جریان جنگ ویتنام که آمریکا شاید معادل بودجه یک سال خود را صرف آن کرد، بیش از دو میلیون نفر کشته شدند؛ بسیاری از مردم نیز به نیزارها پناه بردند. چگونه میتوان این کینه را بهخاطر مسائل اقتصادی فراموش کرد؟
چنانکه قبلا گفتم و باز هم تأکید میکنم، ما چیزی را فراموش نکردهایم. ما همهچیز را به خاطر داریم. ما میبخشیم اما فراموش نمیکنیم.
ویتنام عضو آ.سه.آن است؛ از طرفی با توجه به نقش ایران بهعنوان گذرگاهی برای کشورهای عضو اکو، کشورهای آسیای میانه و با توجه به تمرکز ایران بر بندر چابهار و طرح احیای جاده ابریشم، تا چه میزان میتوان بر این ظرفیتهای ترانزیتی سرمایهگذاری کرد؟
یکی از اهداف ما از توسعه روابط با ایران استفاده از این کشور بهعنوان یک پل ارتباطی با کشورهای عضو اکو و کشورهای همسایه ایران مانند عراق، افغانستان، پاکستان و تاجیکستان است. از سوی دیگر ویتنام نیز میتواند بهعنوان یک پل ارتباطی برای گسترش روابط ایران با سایر کشورهای عضو آ.سه.آن ایفای نقش کند.
من بهعنوان سفیر ویتنام در ایران همین نکته را برای فعالان اقتصادی ایرانی بازگو کردهام و برای آنها توضیح دادهام که شما علاوه بر معامله با ویتنام، با سایر کشورهای عضو آ.سه.آن و فراتر از آن نیز میتوانید مراودات تجاری داشته باشید. در سال گذشته، موافقتنامه همکاری ترانسپاسیفیک (TPP) به امضا رسید که در مقایسه با آ.سه.آن حوزه گستردهتری را در برمیگیرد. بنابراین داشتن مراودات تجاری با ویتنام بهمعنای داشتن روابط تجاری با کشورهای متعددی در آن بخش از جهان خواهد بود. بنابراین، این استدلال، هم درباره ایران و هم درباره ویتنام مصداق دارد. به نظر من ایده تیپیپی را همچنان میتوان اجرا کرد. آمریکا در این توافق حضور ندارد؛ بنابراین فکر میکنم تجارت با ویتنام بهمعنای تجارت با کشورهای آسیای شرقی و کشورهای عضو آ.سه.آن و کشورهای عضو تیپیپی بدون حضور آمریکا خواهد بود.
آیا قدرت تأثیرگذاری اقتصادی آمریکا ممکن است بر اتخاذ چنین تصمیمی از سوی ویتنام تأثیر داشته باشد؟
موافقتنامه تیپیپی میان ١٢ کشور به امضا رسیده که با خروج آمریکا از آن این تعداد به ١١ کشور کاهش یافته است. اکنون این ١١ کشور میتوانند با یکدیگر گفتوگو کنند که آیا میتوانند اجرای این موافقتنامه را بهپیش ببرند یا خیر. بسیاری از کشورها مانند ژاپن، استرالیا و نیوزیلند خواستار اجرائیشدن این توافق هستند. اما تنها مسئله در اینجا این است که با خروج آمریکا از این موافقتنامه، مجددا باید درباره همهچیز از ابتدا مذاکره صورت گیرد. مثلا ما با ورود به این موافقتنامه امتیازاتی را دادهایم تا بتوانیم وارد بازار آمریکا شویم. اما حال که بازار آمریکا از شمول این موافقتنامه خارجشده است، ما باید در امتیازاتی که دادهایم، تجدیدنظر کنیم.
ویتنام یکی از اقتصادهای نوظهور به شمار میرود که یک برنامه توسعه نیز تا سال ٢٠٢٠ تدوین کرده است. ایران تا چه میزان میتواند از تجربه ویتنام در این زمینه در تدوین برنامههای توسعه خود استفاده کند؟
به بیان خیلی ساده، ما یک بازار ٩٤ میلیون نفری داریم. به نظر من بهتر است شما بر خرید اقلام موردنیازتان از ویتنام و فروش اقلام موردنیاز به ویتنام متمرکز شوید. بنابراین بهتر است بهجای تمرکز بر مدل برنامه توسعه ٢٠٢٠ ویتنام بر تجارت و سرمایهگذاری دوجانبه تمرکز داشته باشیم.
ایران را چگونه دیدهاید؟
پیش از اینکه به اینجا بیایم چیزی بهجز همان مطالب قدیمی درباره ایران قدیم، مثلا قصههای هزارویکشب درباره ایران نمیدانستم. اما وقتی به اینجا آمدم، خیلی چیزها دیدم. من بهجاهای زیادی در ایران سفر کردم؛ همهجا از خارجیها استقبال میشود. رفتار مردم این کشور بسیار دوستانه است. بنابراین فکر میکنم نهتنها من، بلکه بیشتر کسانی که به ایران میآیند این کشور را دوست دارند.