صنعت نفت ایران «پیشران» توسعه است. با توجه به پتانسیلهایی که در داخل کشور داریم چه به لحاظ سختافزاری و چه به لحاظ نرمافزاری و همچنین نیازی که از بیرون به نفت و فرآوردههای نفتی ایران وجود دارد، طبیعی است که به صورت اتوماتیک فرصت برای سرمایهگذاری و توسعه صنعت نفت ایران فراهم شود. این بخش در ایران از مزیتهای عمدهای برخوردار است. نخستین مزیت صنعت نفت ایران، منابع و ذخایر عظیم نفت و گاز در کشور است. دومین مزیت به سرمایهها و منابع انسانی داخل ایران بازمیگردد. علاوه بر آن موقعیت ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی ایران هم در منطقه خاورمیانه و هم در آسیا جزو مزیتهای خاص صنعت نفت ایران است.
مزایایی که برشمرده شد، دست به دست هم دادهاست و فرصتهای سرمایهگذاری در ایران را چه برای داخلیها و چه برای خارجیها جذاب کردهاست. این روزها اگر نگاهی دقیق به اوضاع منطقه داشته باشید به خوبی درمییابید که سراسر منطقه «آشوب» است. تقریباً در جایی «ثبات سیاسی» و آرامش نمیبیند. به همین خاطر کشور ما و بسیاری از شرکتهای فعال و پیشرو در صنعت نفت در منطقه حجم سرمایهگذاریهای خود را کاهش دادهاند. اکنون اما برداشته شدن تحریمها فرصتی را خلق کرده که سرمایهگذاران به صنعت نفت ایران روی بیاورند و در این شرایط قطعاً قراردادهای خوبی به نفع کشور بسته خواهد شد. اما در این بین به «هنر مدیریتی» نیاز است.
هنر مدیریتی ما در دوران پساتحریم باید به گونهای باشد که پشتوانه توان داخلی شود. باید در این شرایط میتوانیم با قراردادهای joint venture (سرمایهگذاری مشترک) هم بازار و هم تکنولوژی پیشرفته خارجی را در اختیار خود داشته بگیریم. اما وقتی توان تولیدی ما افزایش پیدا کرد، بخشی از آن برای نیازهای داخلی خواهد بود، بخشی دیگر را باید صادر کنیم. ما ابتدا باید در نفت خام ظرفیتسازی کنیم و توان آن را افزایش دهیم و سپس به دنبال بازارهای خارجی جهانی باشیم.
اما نفت تمام ماجرا نیست. گاز بخش دیگری از حوزه انرژی است که ما باید در شرایط پساتحریم به آن توجه کنیم. ما در برخورداری از ذخایر گازی در میان کشورهای منطقه «بهترین» وضعیت را داریم. تمام کشورهای حوزه خلیجفارس هم علاقمند هستند و به هم به ذخایر گازی ما نیازمند هستند. اما در این بین برخی «ملاحظات سیاسی» باعث شده که این کشورها در جهت دستیابی به منابع ما اقدامی نکنند. در چنین شرایطی بهتر است ما مسائل سیاسی و روابط بینالمللیمان را با آنها به گونهای پیش ببریم که کشورهایی مانند امارات متحده عربی، کویت، هند، ترکیه، پاکستان و بسیاری از دیگر کشورهای منطقه به سمت ما حرکت کنند. در حقیقت ما باید برای بازاریابی گاز طبیعی موجود در کشورمان قدمهایی برداریم. اکنون برجام این فرصت را برای برداشتن قدمها و بازاریابی در این زمینه فراهم کردهاست.
در بین نفت و گاز، قصه صنعت پتروشیمی قدری متفاوت است. ما در صنعت پتروشیمی با وجود رقیبی مانند شرکت صنایع پتروشیمی سابک عربستان، شرایط متفاوتی را تجربه میکنیم. این شرکت هم به لحاظ فناوری و هم به لحاظ سرمایه نسبت به ما شرایط بسیار بهتری دارد. اما این به آن معنا نیست که ما باید خودمان را میدان خارج کنیم بلکه باید در قدم اول پروژههای ناتماممان را به فرجام برسانیم و سپس از محل فروش محصولات، هزینههای آن را پرداخت کنیم. این همان کاری است که در برنامههای سوم و چهارم توسعه نیز انجام دادیم. در طول آن برنامهها، ما وام گرفتیم و به کمک آن مجمتعهای پتروشیمی را ساختیم و سپس از محل تولیدات و محصولات پتروشیمی، وام را پرداخت کردیم. اکنون نیز باید در همین مسیر پیشین حرکت کنیم تا بتوانیم هم به دانش فنی لازم دست پیدا کنیم و هم بازار را در اختیار بگیریم. واقعیت این است که هرچند بازاری مانند بازار گاز تقریباً تضمینشده است اما بازار پتروشیمی به بازاریابی نیاز دارد تا بتواند به سمت بازارهای جدید حرکت کند.
اگر بتوانیم همه مواردی که گفته شد را به کمک مدیران توانمند و شایسته و در چهارچوب اقتصاد مقاومتی پیش ببریم و به نتیجه برسانیم در نهایت به تولید ثروت عمومی دست خواهیم یافت، ثروتی که «همه» مردم از آن بهرهمند شوند.