جنگلها یکی از ارکان مهم برای توسعه پایدار و دستیابی به شاخصهای آن قلمداد میشوند. علاوه بر درختان، درختچهها، بوتهها، پوشش علفی زنده، پوشش مرده، حیوانات و میکروارگانیسمهای موجود در جنگل نیز جزئی از اکوسیستم فعال و پویای آن هستند. جنگلها، بهعنوان یکی از پیچیدهترین اکوسیستمهای طبیعی، اثرات بسیاری بر جوامع انسانی داشته و خواهند داشت؛ بهطوریکه تخریب آنها میتواند اثرات جبرانناپذیر در زندگی انسانها داشته باشد.
مهمترین اثرات جنگل از جنبه زیستمحیطی عبارتاند از:
۱) تولید اکسیژن مورد نیاز موجودات زنده.
۲) تعدیل و تنظیم درجه حرارت کره زمین.
۳) تغذیه سفره آبهای زیرزمینی.
۴) حفاظت از خاک و جلوگیری از فرسایش آن.
۵) جذب گازهای آلاینده محیطزیست.
۶) پناهگاه حیاتوحش.
علاوه بر این، جنگلها ارزش اقتصادی فراوانی دارند و در برخی کشورها منبع درآمدزایی بوده و اقتصاد آنها وابسته به جنگل است. ابعاد اقتصادی جنگل را میتوان در تولید چوب، بهعنوان ماده اصلی بسیاری از صنایع، سوخت، تولید محصولات فرعی جنگلی و گیاهان دارویی، توریسم و صنعت گردشگری خلاصه کرد.
به خاطر اهمیت زیستمحیطی و اقتصادی جنگل، همواره تمامی کشورهای جهان به حفاظت و احیای آن توجه ویژهای داشتهاند اما در چند دهه اخیر، عوامل متعددی ازجمله عوامل انسانی و طبیعی، جنگلها را تخریب کرده است؛ عوامل طبیعی، باد شدید، گرمای شدید، سیلابها، بارانهای شدید و یخبندانها هستند.
دخالت انسانها از جمله عوامل دیگری است که بر شدت تخریب جنگلها دامن زده است. عمدهترین فعالیتهای انسانی که به تخریب و کاهش پتانسیل اراضی و بیثباتی اکولوژیکی آنها منجر شده است، عبارتاند از: قطع پوشش گیاهی، بهرهبرداری بیش از پتانسیل منابع آبوخاک، چرای مداوم و بیش از ظرفیت، فعالیتهای کشاورزی و کاربرد نهادهها و فعالیتهای معدنی، صنعتی و توسعه شهری که به هر صورت باعث تخریب منابع آبوخاک و پوشش گیاهی میشود.
تخریب جنگلها مترادف با تهدید زیستمحیطی و اقتصادی است و در این میان بستر طبیعی مناسب برای جذب آلایندهها و خصوصاً گازهای گلخانهای از بین میرود. بر اساس آماری که فائو منتشر کرده است، در سال 2010 در حدود 12.7میلیون نفر در فعالیتهای مرتبط به جنگل مشغول کار بوده و در حدود 606 میلیارد دلار ارزشافزوده ناخالص بخش جنگل در سال 2011 بوده است.
اهمیت اقتصادی بخش جنگل از آمارهای ارائهشده مشهود است که اگر منافع زیستمحیطی، اجتماعی و فرهنگی آن را به این ارقام اضافه کنیم، با توجه به شرایط کنونی از جمله خشکسالی و تغییر اقلیم اهمیت توجه به بخش جنگل را بیش از گذشته دوچندان میسازد؛ اما در همین گزارش آمار نشان میدهد که در سال 1990، جهان چهار هزار و 128میلیون هکتار جنگل داشت و این رقم در سال 2015 به رقم سه هزار و 999میلیون هکتار کاهش یافته که در این مدت در حدود 129میلیون هکتار، جنگلزدایی شده است (حدود 3.1 درصد کاهش در طی دوره).
آمار نشان میدهد که در حدود 31.6 درصد از سطح زمین در سال 1990 و در سال 2015 در حدود 30.6 درصد از کاربری زمین را جنگل تشکیل میدهد. این میزان جنگلزدایی یا تبدیل جنگل به کاربریهای دیگر، مسئله مدیریت و نظارت بر آن را پیچیدهتر کرده است. (Global Forest Resources Assessment 2015,FAO).
ازاینرو حفظ، توسعه و صیانت از جنگل نیازمند رویکرد جدیدی است که متکی بر حضور مردم و مسئولیتپذیری است. در این میان مسئولیتپذیری بنگاههای اقتصادی توانسته است رویکرد مناسبی برای این منظور باشد. تجارب جهانی نشاندهنده موفقیت این رویکرد بوده است.
برای نمونه تشکیلات اجاره ماشین بنیاد آربور دی (Arbor Day) یکمیلیون درخت در سراسر ایالاتمتحده، کانادا و اروپا در سال 2015 کاشته است. این تشکیلات 10 سال متوالی است مسئولیت اجتماعی خود را ایفا میکند و در دوره 2006 تا 2056 متعهد شده است 50 میلیون درخت بکارد؛ یعنی یکمیلیون دلار در هر سال برای کاشت یکمیلیون درخت هزینه میکنند. توجه به ایجاد انگیزه لازم برای مسئولیتپذیری بنگاههای اقتصادی برای توسعه و حمایت از جنگل رویکردی است که میتواند در مفهوم حکمرانی خوب، کمک مؤثری به توسعه پایدار هر کشوری بکند.