برگشت رونق به اقتصاد ایران و عبور از رشدهای اندک و پرنوسان یک ضرورت اجتنابناپذیر است که اگر محقق نشود شرایط آتی بسیار سخت و نفسگیر خواهد شد.
دولت و بخش خصوصی باید همه نیروی مادی، مهارتی و فکری و اقتصادی خود را به کار گیرند تا از این گردنه پرپیچ و خم عبور کنیم و به روزهای آرام برسیم. دستیابی به رونق اقتصادی و رسیدن به رشد 8درصدی در سالهای آتی بدون تحریک تقاضا برای تولیدات ایرانی ناممکن و تصور رشد بدون افزایش تقاضا تصوری غلط است. تحریک تقاضا میتواند سرچشمه داخلی داشته باشد که برخی سیاستهای دولت در سال 1394 در این مسیر انجام شد.
تحریک تقاضا اما سویه مهمتری نیز دارد که هنوز بهطور کامل درباره آن کاری صورت نگرفته است و آن توسعه صادرات است. در حال حاضر کیفیت و ترکیب کالاهای صادراتی ایران بهگونهای نیست که بتوان پایداری رشد آن را با اطمینان پذیرفت. یکی از دلایل این ناپایداری رشد صادرات غیرنفتی البته سیاستهای ارزی است که باید درباره آن در جای دیگری نوشته شود، اما یک دلیل رشد ناچیز و ناپایدار صادرات غیرنفتی - جز چند کالای قدیمی و چند کالای وابسته به نفت و گاز – فقدان سیاستهای تشویق صادرکنندگان است. علاوه بر این راهبرد توسعه صادرات نیز که در سال 1390 و در شرایط خاصی تنظیم شده بود نیاز به بازنگری دارد. شورای گفتوگوی دولت و بخش خصوصی با توجه به دو مورد آخر و با هدف استراتژیک «تحریک تقاضا» در خارج از مرزها بود که یکی از مفاد اقتصاد مقاومتی را که «برونگرایی» بود در کانون توجه قرار داد.
بهنظر میرسد اکنون که ضرورت تحریک تقاضا با رشد پایدار صادرات مورد توجه دولت نیز قرارگرفته باید گفتوگو درباره جزییات و سازوکارهای آن نیز با توافق هر دو نهاد خصوصی و دولتی و با محوریت خصوصیها تهیه و تنظیم شود.
این رخداد بزرگ میتواند و باید در کوتاهمدت از تصور و ذهنیتها دور و لباس واقعیت بپوشد تا سوی اصلی تحریک تقاضا نیز رخ دهد و به سمت رونق برویم.