روسای جمهور ایران، ترکیه و روسیه جمعه 16 شهریور در نشست تهران درباره سوریه توافق کردند تا دلار از مبادلات تجاری میان 3 کشور حذف شود. این توافق بهانهای شد تا به گفتوگو با اسدالله عسگراولادی رئیس اتاق ایران و چین بپردازیم. او که پیش از این سالها رئیس اتاق ایران و روسیه نیز بوده است، در نشستهای مختلف بخش خصوصی و همچنین گفتوگو با رسانهها بر ضرورت حذف دلار از مبادلات تجاری ایران و روسیه و فراتر از آن، حذف دلار در مبادلات اقتصادی در سطح کشورهای منطقه تأکید کرده است. عسگراولادی معتقد است استفاده از ارزهای ملی ریسک خاصی ندارد و فقط کافی است تا پیمان پولی دوجانبه با تمام کشورهای طرف تجاری بهدرستی اجرا شود و با به کار بردن ارزهای ملی در مبادلات این ارزها نیز کاربرد پیدا کرده و معتبر خواهند شد. او میگوید: لازمه اینکار این است که بانکهای مرکزی سه کشور زیرساختهای استفاده از پول ملی را در منطقه تدارک ببینند.
***
به عقیده صاحبنظران برگزاری نشست روز جمعه، نقطه عطفی در تاریخ روابط اقتصادی و سیاسی سه کشور ایران، ترکیه و روسیه و بهطورکلی منطقه به شمار میرود، نظر شما چیست؟
شکی در اهمیت سیاسی این نشست در شرایط کنونی نیست. تلاش ۳ کشور ایران، ترکیه و روسیه در نابودی داعش و بازگرداندن وحدت به سوریه انکار نشدنی است. این کشور در حال حاضر با کمک ایران، ترکیه و روسیه در حال به دست آوردن دوباره تمامیت ارضی خود است و سپس وارد مرحله بازسازی میشود. بنابراین معتقدم نشست مذکور به نوعی نمایش قدرت در سطح منطقه بود که صرفنظر از مسائل سیاسی ازنظر اقتصادی هم حائز اهمیت است.
بالاخره هر سه کشور ایران، ترکیه و روسیه درگیر سیاستهای یکجانبهگرایی آمریکا و تحریمهایی هستند که این کشور علیه آنها اعمال کرده است و آنها باید دنبال راهکارهایی باشند که بتوانند از این فشارها رهایی یابند. اقتصاد ایران، ترکیه و روسیه ارتباط تنگاتنگی با دلار و استفاده از آن در مبادلات تجاری دارد؛ اما به این معنی نیست که دلار از مبادلات اقتصادی حذف شدنی نیست. اما باید سیاستهای اجرایی این توافق هم بهدرستی اتخاذ شود.
نفت در دنیا به دلار فروخته میشود؛ درآمد حاصل از فروش نفت بر اساس دلار تنظیمشده، زیرا نرخ نفت اوپک برحسب دلار است. این موضوع قابلحل است که همان موقع که نفت را به فروش میرسانیم تا ۴۰ روز بعد که قرار است پول حاصل از فروش نفت را دریافت کنیم، این مبلغ را به یوان، پوند یا یورو دریافت کنیم.
برخی معتقدند یکی از چالشهای استفاده از این نوع پیمانهای پولی، نوسانات شدید ارزهای محلی است که ریسک توافق را بالا میبرد. نظر شما چیست؟
استفاده از ارزهای ملی ریسک خاصی ندارد و فقط کافی است تا پیمان پولی دوجانبه با تمام کشورهای طرف تجاری بهدرستی اجرا شود و با به کار بردن ارزهای ملی در مبادلات این ارزها نیز کاربرد پیدا کرده و معتبر خواهند شد. لازمه اینکار این است که بانکهای مرکزی سه کشور زیرساختهای استفاده از پول ملی را در منطقه تدارک ببینند.
بنابراین میتوانیم این توافق را با دیگر کشورها در منطقه اجرا کنیم و دلار را از مبادلات تجاری ایران با کشورهای همسایه حذف کنیم؟
علاوه بر ترکیه و روسیه، ما با عراق، آذربایجان، ترکمنستان، افغانستان، امارات و هندوستان در رابطه هستیم که همه اینها با دلار با ما مبادلات سنگینی دارند. اینکه بخواهیم در میان کشورهای منطقه عمان و امارات را به حذف دلار و جایگزین کردن پول ملی در مبادلات تشویق کنیم، عملاً کار سختی است. چون آنها مطمئناً زیر بار نخواهند رفت؛ اما حذف دلار از مبادلات اقتصادی ترکمنستان، افغانستان، عراق و آذربایجان ممکن است. باز هم تاکید می کنم درصورتیکه زیرساختهای تبادلات مالی تجاری از سوی بانکهای مرکزی کشورها فراهم شود.
منظور دقیق شما از زیرساختها چیست؟
اینکه امروز توافق کنیم که دلار از مبادلات تجاری حذف و فردا عملی شود، ممکن است گفتنش راحت باشد، اما عملاً ۳ الی ۴ ماه زمان خواهد برد. اینکه بخواهیم قراردادهای دوجانبه بین روسیه و ترکیه بر اساس واحد پول ملی آنها ببندیم، اول از همه در گروی توافقی است که بانک مرکزی 3 کشور خواهند کرد. زمانی که دولتها در منطقه تصمیم میگیرند دلار را از مبادلات تجاری خود حذف کنند، باید به این سؤال پاسخ دهند که از این به بعد قرار است مبادلات چگونه صورت بگیرد. این «چگونه» انجام شدن خیلی مهم است. ما همینالان هم با افغانستان یا روسیه مبادله تهاتری داریم. طبیعتاً در این بده و بستانها وقتی مابهالتفاوتی برای پرداخت نباشد، مشکلی پیش نخواهد آمد؛ اما وقتی به فرض در این شیوه مبادله طرفین مکلف به پرداخت مابهالتفاوت هستند، این مابهالتفاوت قرار است بر چه مبنایی و بر اساس کدام واحد پولی محاسبه شود؟ از طرفی زمان پرداخت این مابهالتفاوت قرار است در چه بازهای باشد؟ نحوه محاسبه هر 6 ماه است؟ 3 ماه است؟ میدانید منظورم این است که ضوابط باید مشخص باشد و شفاف.
منظور این است که پول سومی مبنای محاسبه باشد؟
بله یا پول خود کشور مبدأ در ایران قابلتبدیل شود و تفاضل نرخ ارزها در کشور طبق مبنایی که بانک مرکزی اساس توافق خود قرار میدهد، محاسبه شود؛ اما مورد دیگری که حتماً باید موردتوجه باشد مشخص کردن اقلام کالاهایی است که در مبادلات اقتصادی بین کشورها صادر یا وارد میکنیم. به عبارتی قرار است که تهاتر کالاها با کشورهای منطقه شامل همه اقلام شود یا نه برخی فقط مشمول این توافق میشوند؟ در حال حاضر ممنوعیت واردات در برخی اقلام داریم. در کشورهای دیگر هم مثل روسیه همینطور است؛ بنابراین اینکه اقلام کالاها برای تهاتر مشخص باشد ضروری است.
برخی فعالان اقتصادی معتقدند جای چین در مثلث ارزی ایران، ترکیه و روسیه خالی است، نظر شما بهعنوان رئیس اتاق ایران و چین چیست؟ این کار شدنی است؟
نمیتوان شرایط چین را با 3 کشور ایران و ترکیه و روسیه یکی دانست. به بیانی چین اصلاً این کشورها را قبول ندارد. بزرگترین طرف تجاری ما چین است. تراز تجاری ایران و چین بیش از 41 میلیارد دلار و به نفع ایران مثبت است. بر همین اساس شرایط مذاکره با چین در این وضعیت متفاوت از ترکیه و روسیه است. در مذاکراتی هم که بین روسای بازرگانی دو کشور چین و ایران انجام شده چین مایل به حذف دلار از مبادلات اقتصادی است، اما تأکید دارد تا جایگزین آن نه ریال بلکه یوان باشد. ادعای چینیها هم این است که ارزش ریال پایین است و بهصرفه نیست که بخواهد مبادلات بین دو کشور بر اساس ریال انجام شود.
تحقق این امر به نفع اقتصاد کشور خواهد بود و میتوان امیدوار بود با مذاکره به نتیجه مطلوب برسیم؟
اینجا هم بحث همان زیرساختها پیش میآید و اینکه از اول مشخص شود در صورت مازاد صادراتی، تفاضل قیمت قرار است بر اساس یوان محاسبه و پرداخت شود؟ آنچه ما میخواهیم این است که دولت چین اجازه تبدیل یوان به پول ملی ژاپن یا کره را بدهد و این فرصت برای بازرگانان ایرانی فراهم شود تا بر اساس یوان از کشورهایی مثل ژاپن یا کره جنس وارد کنند. در این رابطه با موضوع آخر تا آنجایی که من اطلاع دارم دولت چین موافقت نکرده است و اصرار دارد تا اگر پول ملی خودش را در اختیار ما قرار میدهد، حتماً هم از چین کالا خریداری شود.
همانطور که در صحبتهای خود هم اشاره کردید، هر تبادل ارزی که صورت میگیرد با هدف کاهش اثر تحریمها و دورزدن آنهاست. در خصوص توافق ارزی اخیر هم میتوانیم همین ادعا را داشته باشیم؟
معتقدم تحریمهای آمریکا اثری بر اقتصاد کشور ندارد. تنها تأثیری یا به عبارتی مشکلی که با خروج آمریکا از برجام و اعمال تحریمها علیه کشور به وجود خواهد بحث فروش نفت است که این هم در صورتی بحران یا مشکل تلقی میشود که اروپاییها به تبعیت از آمریکا از خرید نفت ایران خودداری کنند. ایران با 80 میلیون جمعیت باید روزی 2 میلیون بشکه نفت بفروشد. در حال حاضر هند و چین خریدار نصف این مقدار هستند و میماند مابقی. تمام تلاش و مذاکره هم در طول این مدت درباره همین 1 میلیون بشکه است که اگر اروپاییها برخلاف آمریکاییها پشت ایران و خریدار نفت کشور باشند، میتوانیم ادعا کنیم که تحریمهای آمریکا را دور زدهایم. پسازاین فقط تحریمهای بانکی میماند که به نظر من بانکهای اروپایی میتوانند جایگزین آنها شوند. بسیاری از بانکها در اروپا با آمریکا کار نمیکنند و باید با این بانکها کارکنیم.
به نظر شما اتحادیه اروپا به وعده خود مبنی بر حفظ برجام عمل کرده است؟
تا الآن که عمل کرده است اما همهچیز بستگی به تاریخ 4 نوامبردارد که ببینیم تصمیم نهایی آنها در اعمال تحریمهای بانکی و نفتی چیست تا اگر این تصمیم منفی بود آن وقت به فکر سیاستهای جدید باشیم.
بسیاری مشکلات امروز اقتصاد کشور را نه متاثر از فشار خارجی بلکه متاثر از ناکارآمدی داخلی میدانند. فعالیت بخش بزرگی از تولید کشور و بخش خصوصی تحت تاثیر نوسانات ارزی طی ماههای اخیر مختل شده است. ارزیابی شما را از وضعیت اقتصادی کشور و سیاستهای ارزی دولت چیست؟
از همان ابتدا هم که دولت تصمیم به اجرای سیاستهای ارزی جدید گرفت، اعلام کردیم که عدد 4200 تومان اصلا مطلوب نیست. 4200 تومان یک معنی بیشتر ندارد و آن هم یعنی مصادره اموال مردم. هیچ شرکتی که با این نرخ کالا وارد میکند، قطعا با همان 4200 تومان کالا یا خدمت به مردم ارایه نخواهد کرد. متاسفانه در روند اجرا هم دیدیدم که دولت هیچ نظارتی نکرد و به نظر هم نمیرسد ارز 4200 تومانی ماندگار باشد.
از طرفی برخی تصمیمات کارشناسی نشده هم وضعیت فعلی بازار و نوسانات آن را تشدید میکند. از دیروز شنیدم که مجدد پرداخت ارز مسافرتی در شعب مختلف بانکها از سر گرفته شده است. خب این سیاست جدید دوباره نرخ جدیدی را به بازار ارز تحمیل میکند و باید از این به بعد شاهد آشفتگی در فرودگاهها باشیم. چطور میخواهیم برای هر مسافری که مقاصد مختلفی دارد، یک نرخ ارز تخصیص دهیم؟ مطمئنا این سیاست هم دوام نخواهد داشت و فردا مجدد برای جبران این تصمیم، یک سیاست دیگر اتخاذ میشود.
در حال حاضر 4 نرخ در بازار ارزی کشور وجود دارد که صرف نظر از نرخ آزاد، پیشنهاد ما این است که مبنای ارز یک رقم باشد. در ابن حالت بازار ارز یا باید با ارز 4200 تومانی فعالیت کند یا نرخ 8000 تومان مبنا قرار گیرد.
به نظر شما بستههای حمایتی دولت که در چند روز اخیر از طرف سازمان برنامه و بودجه جزئیات آن اعلام شده، میتواند وضعیت فعلی را سامان دهد؟
من بعید میدانیم. با این حال باید اجازه بدهیم که اجرا شود و روند نظارت دولت را پیگیری کنیم. چون نظارت دولت در روند اجرایی شدن این بستههای حمایتی بیش از هر موضوع دیگری اهمیت دارد.