بخش صادرات غیرنفتی در هر کشوری علاوه بر ایجاد ارزش افزوده، اشتغال را نیز دچار تحول خواهد کرد و این شاخص مهم اقتصادی را در مدار بهبود قرار میدهد. از سویدیگر صادرات غیرنفتی بالا، نه تنها درآمدهای ارزی را با افزایش روبهرو خواهد کرد بلکه این مهم، تاثیر مستقیمی در تامین نیازهای وارداتی در کشور دارد. همچنین برای دستیابی به افزایش سهم کشور در اقتصاد جهانی و کسب رشد و توسعه اقتصادی پایدار، جهش در بخش صادرات امری لازم و ضروری بهشمار میرود.
بسیاری از تحلیلگران اقتصادی براین باورند که تجارت خارجی تاثیر بسیار زیادی در روند رو به رشد و توسعه اقتصادی دارد، ضمن اینکه تجارت زیربنای اصلی تقسیم کار اجتماعی در هر جامعه است. در یک جمعبندی کلی باید عنوان کرد که در هر کشوری اگر بخواهید به توسعه اقتصادی دست یابید، ناگزیر باید مبادله دوجانبه داشته باشید. بنابراین برای اینکه جامعه بتواند از تقسیم کار گستردهتر و بالاتری برخوردار باشد باید مبادله بیشتری صورت گیرد. در تازهترین گزارشهای منتشر شده ثابت شده که رشد بهرهوری عوامل تولید، در مقایسه با افزایش انباشت سرمایه، اثر بیشتری بر تولید دارد که یکی از منابع افزایش بهرهوری تجارت است. تجارت باعث میشود تا بنگاههای داخلی در سطح گستردهیی به عوامل تولید با هزینه کمتر دست یابند.
همچنین رشد تجارت خارجی با رویکرد توسعه صادرات امکانات جدیدی را برای توسعه اقتصادی کشور، از طریق ارتقای سطح تخصصها و انتقال دانش و تکنولوژی فراهم کرده، امکانات ویژهیی را برای استفاده مطلوبتر و اقتصادیتر از منابع طبیعی در جهت توسعه اقتصادی کشور فراهم میکند و از همه مهمتر اینکه معضل محدود بودن بازارهای داخلی را مرتفع میسازد. حال سوال این است که با توجه به تاثیرگذار بودن تجارت دوجانبه در روند توسعه اقتصادی، آیا ایران به این بخش توجه قابل توجهی داشته یا نه؟ از دیدگاه من بخش صادرات غیرنفتی، سالیان سال است که در کشور مورد بیمهری قرار گرفته است. بیمهری به این شاخص تاثیرگذار حتی در بودجهریزی و چارچوب برنامههای توسعهیی کشور نیز به چشم میخورد و تمام دولتهایی که در این سالها بر سر کار آمدهاند، تعریفشان از صادرات غیرنفتی به بخشهای محدودی از اقتصاد باز میگردد.
در صادرات غیرنفتی جایگاهی برای بخشهای همچون صنایع دستی، فرش، چرم و... در نظر گرفته نشده و بیشتر نگاهها به سمت صنایع خودروساز و پتروشیمیها است. البته دولت یازدهم در بسیاری از بخشهای اقتصادی موفق عمل کرده اما باید مساله تورم و عدم هماهنگی ارزش پول ملی با مساله تورم و نگهداشتن ارزش پول ملی در جایگاهی که توهمی است را حل کند.
این چالشها به دلایل سیاسی شکل گرفته و همه دولتها گرفتارش بودند و هیچ ربطی به دولت فعلی ندارد اما باید یک بار برای همیشه حل شود. بسیاری از اقتصاددانان بارها عنوان کردهاند که به هیچ عنوان قیمت ارز در کشور واقعی نیست و در سال پیشرو دولت باید تدبیری برای این مساله بیندیشد. چراکه دور بودن نرخ ارز از قیمت واقعی میتواند ضرر و زیانهای بسیاری برای واردکنندگان و صادرکنندگان در پی داشته باشد.
در همین راستا نیز پیشنهادهای وجود دارد. براین باورم که دولت باید صادرات غیرنفتی وابسته به نفت را از صادارت غیرنفتی تفکیک کند. نیاز کشورهای دیگر به پتروشیمی برای تولیدات صنعتی و براساس خلاقیت را نباید به حساب شیرین کاری خودمان بگذاریم چراکه آنها برای تولید خلاق نیاز به مواد اولیه دارند.
در تازهترین آمارهای منتشر شده، اعلام میشود که صادرات کشور با افزایش روبهرو شده، اما باید توجه داشته باشیم که رسیدن به این حجم از صادرات به علت افزایش تولید و پتروشیمی است، نه تولیدات صنعتی ارزشمند.
برای داشتن صادرات غیرنفتی خوب، باید تمرکز از روی صنایع نفت و پتروشیمی برداشته شود چرا که در سالهای گذشته به دلیل بیتوجهی به برخی صنایع، بازار این کالاها از دست رفته بهشمار میرود.