در نشستهای دوجانبه مقامات ایران و هند همواره بر اهمیت روابط تاریخی دو کشور تأکید میشود. به نظر من نمیتوان از این مزیت چشمپوشی کرد زیرا فارغ از مسائل مرتبط با سیاست خارجی، این ارتباطات فرهنگی و تاریخی باعث پیشرفت روابط دو کشور شده است.
نزدیکی دو تمدن ایران و هند، پایه و اساسی است برای شکلگیری یک رابطه چندبعدی و بلندمدت بین دو کشور. از ورود زبان سانسکریت در دوره ودایی و سبک هندی در اواخر قرون وسطی به شعر فارسی گرفته تا همکاریهای دوجانبه در دوران معاصر، تعاملات دو کشور موجب شکلگیری یک فرهنگ هندو-ایرانی شده که همه ما حق داریم به آن افتخار کنیم. از آنجا که هند و ایران همواره مراودات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی عمیقی با یکدیگر داشتهاند، روابط نوین دو کشور نیز به دستاوردهای بزرگی منجر شده است. روابط این دو ملت سرشار از دوستی، همدلی، اعتماد و احترام به فرهنگ، سنتها و علایق یکدیگر است.
حال چگونه ایران و هند میتوانند از آن بهعنوان نمادگرایی در روابط دوجانبه یاد کرد، فراتر بروند؟ من فکر میکنم پاسخ این سؤال را میتوان تا حدی در دیدگاههای ایران در مورد مسائل جهانی و منطقهای یافت. در شرایط کنونی ایران و هند زمینه مساعدی برای توسعه روابط خود بر اساس منافع مشترک، بهویژه در افغانستان، دارند.
جمهوری اسلامی ایران قویاً بر این باور است که حفظ دستاوردهای توافقنامه بُن در مورد افغانستان، حمایت از استمرار فرآیندهای دموکراتیک، تقویت ساختار و نظم سیاسی کنونی و تسهیل فرآیند صلح در یک چهارچوب تحت کنترل و هدایت خود افغانستانیها میتواند به تضمین ثبات و امنیت منطقه کمک کند.
برای دستیابی به این اهداف، ایران و هند و نیز سایر کشورها باید در راستای بهبود توانمندیهای دولت افغانستان، بهویژه در حوزههای امنیتی و مبارزه با تروریسم و مواد مخدر، همکاری نزدیکی با یکدیگر داشته باشند.
از سوی دیگر امروز شرق آسیا و هند بزرگترین واردکنندگان نفت از منطقه خاورمیانه هستند و ایران نیز در چهارچوب سیاست «نگاه به شرق» که رهبر انقلاب اسلامی بارها رعایت آن را به دولت توصیه کردهاند، هند را در اولویت روابط خارجی خود قرار داده است. با قاطعیت میتوان گفت که در درون ایران اجماع مناسبی برای تقویت و استحکام بخشیدن به روابط با دهلینو وجود دارد. از دیدگاه ما، ظهور هند بهعنوان یک ابرقدرت اقتصادی گام مثبتی در مسیر چندجانبهگرایی خواهد بود.
برای تأکید بر اهمیت دو کشور برای یکدیگر، مسائل سیاسی و استراتژیک متعددی را میتوان ذکر کرد. هند بهعنوان یکی از بزرگترین اقتصادهای جهان میتواند در رشد اقتصاد ایران ایفای نقش کند. یکی از مهمترین نقاط قوتی که در روابط دوجانبه ایران و هند دیده میشود، نزدیکی جغرافیایی این دو کشور است که میتواند فرصتهای زیادی را بهویژه در حوزه روابط اقتصادی و تجاری، پیش روی دو طرف قرار دهد. علاوه بر این، هند و ایران منافع مشترک بالقوهای در منطقه دارند و اگر روابط اقتصادی خود را تقویت کنند، ابعاد استراتژیک روابط دوجانبه نیز از پی آن خواهد آمد.
بندر چابهار بهعنوان دروازه ورود به افغانستان، آسیای میانه، قفقاز، روسیه و اروپا، جایگاهی استراتژیک و ویژه دارد. نباید فراموش کرد که بندر چابهار یک منطقه آزاد اقتصادی است و با توجه به نیاز روزافزون هند به انرژی، این بندر میتواند به بزرگترین مجتمع صنعتی منطقه، بهویژه در حوزههایی پاییندستی و بالادستی نفت و گاز، تبدیل شود.
کریدور بینالمللی شمال-جنوب (INSTC) یکی دیگر از محورهای همکاری بین دو کشور است. این پروژه ارتباطی ریلی و جادهای اگر بهدرستی اجرا شود، میتواند تحول بزرگی را در منطقه پدید بیاورد.
بهرغم این واقعیت که انرژی و خطوط مواصلاتی همچنان مبنای روابط اقتصادی ایران و هند خواهند بود، باید گفت فرصتهای متعددی نیز در بخشهای غیرنفتی، سرمایهگذاری مستقیم و یا راهاندازی کسبوکار مشترک (جوینت ونچر) با هدف بهرهگیری از بازار بزرگ منطقه، برای دو کشور وجود دارد. ایران و هند به محرکهای و عوامل انگیزهبخش تازهای در حوزههای مختلفی از قبیل بیوتکنولوژی، فناوری اطلاعات، خودروسازی و ... نیاز دارند.
در حال حاضر ایران و هند باید بر موانعی مانند بوروکراسی و دخالت کشورهای ثالث غلبه کنند. البته در جریان سفر نخستوزیر نارندا مودی به تهران و رئیسجمهور حسن روحانی به دهلینو در سالهای 2016 و 2018 چندین یادداشت تفاهم در این زمینه بین دو کشور به امضا رسیده است. اکنون باید این نیات خوب به عمل تبدیل شوند.