عدم توازن بین دستمزد زنان و مردان مسئلهای نیست که منحصر به یک یا چند کشور خاص باشد؛ بهرغم تصویب قوانین جدید و پیشرفتهایی که در زمینه حمایت از حقوق اقتصادی زنان در دنیا رخ داده است، هنوز هم در جای جای دنیا بین دستمزد مردان و زنان شکاف قابلتوجهی دیده میشود.
بر اساس آمارهای مجمع جهانی اقتصاد، متوسط دستمزد زنان در جهان 54 درصد دستمزد مردان است و سرعت کاهش فاصله درآمدی زنان با مردان به حدی است که 202 سال طول میکشد که شکاف دستمزد بین زنان و مردان کاملاً پر شود.
اما آیا این شکاف قابلتوجه تنها ناشی از تبعیض آشکار بین زنان و مردان است؟ به گفته پروفسور «لورا تایسون» اقتصاددان آمریکایی و استاد ممتاز دانشکده کسبوکار «هاس» در دانشگاه کالیفرنیا در برکلی، مجموعه پیچیدهای از عوامل محدودکننده باعث شده است که زنان شانس کمتری برای کسب درآمد برابر با مردان داشته باشند. این اقتصاددان آمریکایی از عامل «فرزندآوری» بهعنوان یکی از مهمترین عوامل ایجاد شکاف دستمزدی بین زنان و مردان نام میبرد زیرا زنان اغلب پس از صاحب فرزند شدن بخشی از درآمد خود را از دست میدهند در حالی که دستمزد مردان بعد از پدر شدن معمولاً افزایش مییابد.
پروفسور تایسون در مصاحبه با پایگاه اینترنتی مجمع جهانی اقتصاد عواملی که منجر به ایجاد شکاف بین دستمزد زنان و مردان میشود را تشریح کرده است:
نابرابری دستمزد زنان و مردان ناشی از عوامل متعددی است. تا همین چند سال قبل تفاوت محسوسی بین سطح تحصیلات مردان و زنان وجود داشت و نباید فراموش کرد که تحصیلات جزو عوامل تأثیرگذار در سطح درآمد است. البته در دو دهه اخیر جهان شاهد پیشرفت چشمگیری در زمینه حذف شکاف تحصیلی بین زنان و مردان بوده است و به همین دلیل است که در حال حاضر شکاف تحصیلی نقش کمرنگتری (در قیاس با دهههای قبل) در نابرابری دستمزد زنان و مردان ایفا میکند. کاهش نابرابری دستمزد بین زنان و مردان بهویژه در بین نیروی کار جوان که اختلاف تحصیلی کمتری با یکدیگر دارند، محسوستر است. بنابراین بهتر است برای یافتن علل شکاف دستمزد بین زنان و مردان، عوامل دیگری را بررسی کنیم.
زنان و مردان شغلهای متفاوتی را انتخاب میکنند
مشاغل متفاوت همواره دستمزدهای متفاوتی دارند؛ مثلاً در اقصی نقاط جهان درآمد معلمان معمولاً کمتر از درآمد مهندسان است. اما چرا زنان و مردان شغلهایی متفاوت با یکدیگر انتخاب میکنند؟ آیا زنان الگو و سرمشقی برای انتخاب مشاغل پردرآمدتر ندارند؟ آیا برای انتخاب این شغلها با مانعی مواجهند؟ پاسخ هر دو سؤال آخر مثبت است. از طرفی حتی در شغلهای پردرآمدتر نیز زنان در رتبههای پایینتر آن شغل به کار گرفته میشوند و در مقایسه با مردان شانس کمتری برای تصدی عناوین مدیریتی دارند.
علاوه بر این، سطح درآمد در صنایع و بخشهای اقتصادی مختلف با یکدیگر یکسان نیست و این اختلاف نیز در شکاف دستمزد بین زنان و مردان نقش دارد. مردان اغلب شانس بیشتری برای استخدام در بخش تولید که سطح درآمد آن بالاتر است، دارند و زنان نیز معمولاً بیش از مردان در بخش آموزش که درآمد آن بسیار کمتر از بخش تولید است، استخدام میشوند.
از این رو یکی از راههای کاهش اختلاف دستمزد بین زنان و مردان این است که تلاش شود تا تبعیض های جنسیتی کنونی برای استخدام در صنایع و بخشهای مختلف اقتصادی کاهش یابد.
زنان معمولاً بیش از مردان به کارهای پارهوقت اشتغال دارند
کار پارهوقت در مقایسه با کار تماموقت حتی با فرض یکسان بودن شغل، صنعت و بخش اقتصادی مربوطه، همواره از لحاظ میزان دستمزد، مزایا و پوششهای بیمهای در جایگاه پایینتری قرار میگیرد. بر اساس آمارهای سازمان بینالمللی کار (وابسته به سازمان ملل متحد) 57 درصد از کل کارکنان پارهوقت در جهان را زنان تشکیل میدهند و دستمزد یک ساعت کار پارهوقت بهطور متوسط 10 درصد پایینتر از دستمزد یک ساعت کار تماموقت از نوع مشابه است.
هزینهای که زنان بابت مادر شدن میپردازند
بر اساس آمارهای سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) یک رابطه منفی بین تعداد فرزندان یک زن و درآمد وی وجود دارد؛ زنان در ازای هر فرزند بهطور متوسط 7 درصد از درآمدشان را از دست میدهند. از سوی دیگر شواهد تجربی نشان میدهد که درآمد مردان با افزایش تعداد فرزندان آنها افزایش مییابد.
وقتی درآمد مردان و زنان با تحصیلات و شغل مشابه را در ابتدای ورود آنها به بازار کار مقایسه میکنیم، حداقل در اقتصادهای پیشرفته و صنعتی میبینیم که شکاف درآمدی بین زنان و مردان کاهش یافته است؛ تحصیلات مشابه، کار مشابه و درآمد مشابه.
اما 5 سال یا 10 سال بعد، به دنیا آمدن بچهها وضعیت را تغییر میدهد و شکاف دستمزدها نمایان میشود. در حالی که در ابتدای ورود زن و مرد به بازار کار تقریباً هیچ اختلاف محسوسی بین درآمد آنها وجود ندارد، با گذشت زمان یک شکاف قابلتوجه و در حال رشد بین سطح درآمدی آنها پدید میآید.
بسیاری از زنان پس از بچهدار شدن تصمیم میگیرند که قید مشاغل تماموقت و ارتقای شغلی را بزنند و به کارهای پارهوقت روی بیاورند تا وقت بیشتری را صرف نگهداری از فرزندان خود –بهویژه زمانی که آنها سن کمتری دارند- کنند. حتی وقتی آنها پس از بزرگتر شدن فرزندانشان به مشاغل تماموقت بازمیگردند، اغلب مجبور میشوند دستمزد کمتری را (در مقایسه با حالتی که اصلاً شغل تماموقت خود را ترک نمیکردند) بپذیرند.
از طرفی انجام کارهای خانه و بزرگ کردن فرزندان مستلزم صرف زمان و انرژی قابلتوجهی است و در حال حاضر در سراسر جهان، بخش عمده این کارها که دستمزدی هم بابتشان پرداخت نمیشود را زنان بر عهده دارند.
البته فارغ از عواملی مانند تفاوت در سطح تحصیلات، صنعت یا بخش اقتصادی محل اشتغال، تماموقت یا پارهوقت بودن کارها، مسائل مرتبط با بچهدار شدن و ... هنوز هم در برخی موارد تبعیض و رویکردهای کلیشهای باعث میشود که دستمزد منصفانه و فرصتهای کافی برای ارتقای شغلی در اختیار زنان قرار نگیرد.