یکی از مسائلی که پس از کودتای نافرجام ترکیه در حوزه انرژی، ذهن را به خود مشغول میکند، ماجرای صادرات گاز ایران به اروپا از طریق خط لوله است. ترکیه از ماههای اول پس از پیروزی انقلاب که گاز ایران تحریم شد و ایران از خط لوله موسوم به ناباکو که گاز طبیعی منطقه آسیای میانه و قفقاز را به غربیترین کشورهای قاره اروپا حمل میکرد، کنار گذاشته شد، تمایل داشت نقش کریدور صادرات گاز منطقه آسیای میانه و قفقاز را که در آن گاز طبیعی ایران هم عرضه میشود، ایفا کند. اکنون هم که اردوغان تمام همّوغم خود را برای استحکام موقعیت خود پس از این کودتا به کار گرفته است، این بیم میرود که تلاش ترکیه برای حفظ این موقعیت استراتژیک خود و منع ایران از صادرات مستقیم گاز به اروپا بیشتر شود. «فریدون برکشلی»، دیپلمات بینالمللی انرژی، میگوید: «ترکیه مایل است تمام ظرفیت صادراتی گاز ایران را خریداری کند و سپس خود محور انتقال و صدور آن به اروپا شود...، این امکان به ترکیه موقعیتی ممتاز خواهد داد تا شاید به بخشی از نقشه راه تجدید قدرت امپراتوری عثمانی که ترکها در سر دارند، تحقق ببخشند». البته او معتقد است هیچگاه ایران نگاهی صادراتمحور به گاز طبیعی نداشته و به همین دلیل در سالهای اخیر، گاز مازادی نداشته که بتواند به اروپا صادر کند و ترکیه مانع انتقال آن شده باشد. به گفته باسابقهترین نماینده ایران در اوپک، در حقیقت این موضوع جنبه فرضیه دارد و ترکیه در این سیاست با روسیه همعقیده است که چنانچه کشور قدرتمندی مانند ایران با ظرفیت عظیمی از ذخایر گاز طبیعی وارد بازار گاز اروپا شود، به یک بازیگر اساسی در سیاستهای اتحادیه اروپا تبدیل میشود. برکشلی پیشبینی میکند این چالش در کوتاهمدت که ظرفیت گازی ایران هنوز در موقعیت ممتازی نیست، خود را نشان ندهد اما در اواسط دهه سوم قرن یعنی ٢٦-٢٠٢٥ به یک مشکل جدی بدل خواهد شد. اونیمنگاهی هم به اختلافهای گازی ایران با ترکیه میاندازد و میگوید: «موضوع اختلاف ترکیه با ایران درباره محاسبه قیمت گاز صادراتی ایران به آن کشور، به دیوان حل اختلاف «لاهه» کشیده شده و دادگاه لاهه ما را به رقم بالایی جریمه کرده است. رقم جریمه تا حدی جنبه محرمانه دارد؛ اما گاهی تا دو میلیارد دلار هم عنوان میشود. البته این رأی بهمعنای پرداخت آنی و یکجا نیست و گاه میتواند تا سالها طول بکشد؛ اما بر روابط اقتصادی دوجانبه تأثیر نامطلوبی خواهد داشت. احتمال قوی آن است که مصالحی بین دو طرف پدید آید».
نگاه ایران به گاز طبیعی تا چه اندازه با دیگر کشورهای همسایه همخوانی دارد؟
در ایران تا قبل از پیروزى انقلاب اسلامى، گاز جایگاه مهمى در سبد انرژى مصرفى کشور نداشت. در سال ١٣٥٥، سهم گاز در سبد سوخت ایران کمتر از ١٠درصد بود. درواقع حفاریهایى که انجام مىشد براى نفت بود و حتى اگر تصادفا به جاى نفت، میدان گازى به دست مىآمد، آن را مسدود مىکردند. در مواردى حتى تیم اکتشافى را مورد سرزنش و توبیخ قرار مىدادند. هدف اصلى، کشف و استحصال نفت بود و گاز طبیعى جایگاهى نداشت. البته این رویه محدود به ایران هم نبود و کشورهاى نفتخیز عموما بهطور عمده به دنبال نفت بودند که قیمت جهانى آن با فاصله زیادی، بالاتر از نفت بود. در سه، چهار دهه گذشته که به فعالیتهاى اکتشاف و استخراج نفت توجه جدىای شد، انگیزه اصلى مصرف داخلى بود. دولت سعى داشت تا از طریق اشاعه مصرف گاز در داخل ضمن خدمت به جامعه بهویژه در مناطق سرد کشور، نفت بیشترى براى صادرات در اختیار داشته باشد. این بدان معناست که در ایران از ابتدا نسبت به گاز نگرش صادراتى وجود نداشت و تولید، توزیع و مصرف گاز درونمحور بود. این الگو کاملا با سیستم روسیه و سپس قطر که گاز عمدتا جنبه صادراتى داشته و دارد، متفاوت است.
ترکیه درحالحاضر چگونه جلو صادرات گاز ایران به اروپا را گرفته است؟
اینکه بگوییم ترکیه جلو صادرات گاز ایران به اروپا را گرفته، تا حدى اغراقآمیز است. البته این درست است که ترکیه مایل است همه ظرفیت صادراتى گاز ایران را خریدارى و سپس خود، محور انتقال و صدور آن به اروپا شود. توجه داشته باشیم گاز ایران از ماههاى اول پیروزى انقلاب تحت تحریم قرار گرفت. درواقع در چند دهه اخیر عمدتا گاز ایران تحت تحریم بود و در حقیقت بخش نفت، هم به لحاظ سرمایهگذارى و هم صادرات، محدودیت چندانى اعمال نشد، اما توسعه صنعت گاز ایران، هم به لحاظ سرمایهگذارى و انتقال فناورى و هم صادرات، با محدودیتهایی جدى روبهرو بود. درهرصورت با کنارگذاشتهشدن جمهورى اسلامى ایران از خط لوله موسوم به «ناباکو» که گاز طبیعى منطقه آسیاى میانه و قفقاز را به غربىترین کشورهاى قاره اروپا حمل مىکرد، ترکیه تمایل داشت و شاید همچنان تمایل دارد نقش کریدور صادرات گاز منطقه آسیاى میانه و قفقاز را که در آن گاز طبیعى ایران هم عرضه مىشود، ایفا کند. این امکان به ترکیه موقعیتى ممتاز خواهد داد تا شاید به بخشى از نقشه راه تجدید قدرت امپراتورى عثمانى که ترکها در سر دارند، تحقق ببخشند.
این سخنان بدان معناست که ایران در صادرات گاز به اروپا، از ناحیه ترکیه تابهحال تحت فشار نبوده است؟
خیر. درواقع ترکیه سد راه انتقال گاز ایران به اروپا نشده است. درحقیقت ایران در سالهاى اخیر، گاز مازادى نداشته که بتواند به اروپا صادر کند و ترکیه مانع انتقال آن شده باشد. درحقیقت این موضوع جنبه فرضیه دارد و ترکیه در این سیاست با روسیه همعقیده است چنانچه کشور قدرتمندى مانند ایران با ظرفیت عظیمى از ذخایر گاز طبیعى وارد بازار گاز اروپا شود، تبدیل به یک بازیگر اساسى در سیاستهاى اتحادیه اروپا مىشود.
روسیه چه نقشی در ماجرا دارد؟
روسیه ترجیح مىدهد گاز صادراتى ایران به سمت آسیا کشیده شود. آسیا، بازار روسیه نیست و زیانى متوجه آن کشور نخواهد بود. حال آنکه اروپا بازار سنتى روسیه است. اروپا تمایل دارد یک رشته خط صادرات گاز از ایران داشته باشد تا آسیبپذیری اتحادیه اروپا در مقابل مسکو کمتر شود. این مسئلهاى است که هم ترکیه و هم روسیه را حاشیهاى میکند. درواقع ترکیه و روسیه هر دو در تحریم گازى ایران منافع مشترکى داشتند. گاز طبیعى روسیه براى رسیدن به مقصد نهایى در اروپا از هفت مرز عبور مىکند. این خود منشأ قدرت مهمى براى کشور صادرکننده است. امنیت ملى و ثبات و تمامیت ارضى چنین کشورى از اولویتهاى عمده کشورهایى است که این خطوط لوله از آنها عبور مىکند. توقف عرضه و صادرات، امنیت انرژى همه این کشورها را به خطر مىاندازد. بنابراین یک اولویت امنیتى متقابل و مشترک مابین کشورهایى که در مسیر مبدأ و مقصد مصرف و ترانزیت گاز هستند، ایجاد مىشود. بنابراین ترکیه هم در جهت منافع ملى خود مایل است از این امتیاز برخوردار شود.
دوباره قدرتگرفتن اردوغان در ترکیه چه تأثیری بر دیپلماسی گازی ایران دارد؟
ترکیه یک ایران قدرتمند با قابلیتهای فرامرزی را مشکل مهم سیاست خارجی خود ارزیابی میکند. آنکارا سخت خواهان عضویت در اتحادیه اروپاست، حال آنکه در اتحادیه اروپا، ایران را به اروپا به لحاظ استراتژیک و تأمین انرژی خیلی بیشتر به خود نزدیک میبینند. ترکیه هم متقابلا میکوشد تا انرژی ایران یا به عبارت دیگر ارتباط انرژی ایران از طریق خطوط لوله را حتیالامکان محدود و مسدود نگه دارد. تقویت موضع آقای اردوغان در ترکیه، موقعیت ایران در قبال اتصال گازی مستقیم به اروپا را تا حدی نسبت به قبل تضعیف میکند. ترکیه در نمایش قدرت تازه خود، با اقتدار و مواضع مستحکمتری میتواند عبور خطوط لوله گازی ایران به اروپا را تحت فشار قرار دهد. بنابراین دیپلماسی خط لوله ایران با چالشهای سنگینتری از سوی ترکیه مواجه خواهد شد. این چالش در کوتاهمدت که ظرفیت گازی ایران هنوز در موقعیت ممتازی نیست، خود را نشان نمیدهد اما در اواسط دهه سوم قرن یعنی ٢٦-٢٠٢٥ به یک مشکل جدی بدل خواهد شد. ازهمینرو، اخیرا ایران و اروپا مذاکراتی را در ارتباط با تبدیل گاز طبیعی به ال.ان.جی برای صدور به اروپا آغاز کردهاند.
آیا ایران در پشت پرده، مذاکراتی با ترکیه برای پیگیری دیپلماسی گازی خود برای صادرات گاز به اروپا داشته است؟
ایران هنوز ظرفیت کافى براى صدور انبوه گاز به بازار اروپا را پیدا نکرده است. درواقع، ایران در مواقعى به یک واردکننده خالص گاز تبدیل مىشود. اعتبار گازى ایران منبعث از حجم عظیم ذخایر کشور است که در صورت سرمایهگذارى و انتقال فناورى، ایران را به قدرت ممتاز گازى تبدیل خواهد کرد. ایران مبتکر و بنیانگذار مجمع جهانى صادرکنندگان گاز است، اما متأسفانه در عمل در بازار جهانى فعال نیست. موقعیت امروز ایران در مجمع جهانى صادرکنندگان گاز شبیه موقعیت اندونزى در سازمان اوپک است. به این معنا که بهعنوان یک واردکننده در سازمانى حضوری فعال داریم که براى ساماندادن به صادرات گاز تأسیس شده است.
ماجرای اختلاف ایران و ترکیه سر قیمت گاز نوعی اعمال فشار از سوی ترکها برای کنارگذاشتن دیپلماسی گازی با اروپا محسوب میشود؟
موضوع اختلاف ترکیه با ایران درباره محاسبه قیمت گاز صادراتى ایران به آن کشور، بهتدریج به مسئلهای جدى تبدیل شده است. ترکیه اختلاف را به دیوان حل اختلاف «لاهه» کشانده و دادگاه لاهه به رقم بالایى، ما را جریمه کرده است. رقم جریمه تا حدى جنبه محرمانه دارد، اما بعضا تا دو میلیارد دلار هم عنوان مىشود. البته این رأى به معناى پرداخت آنى و یکجا ندارد و بعضا مىتواند تا سالها طول بکشد. درضمن بر روابط اقتصادى دوجانبه تأثیر نامطلوبى خواهد داشت. احتمال قوى آن است که مصالحى بین دو طرف صورت پذیرد. ما در آینده این مشکل را با امارات متحده عربى بر سر مسئله قرارداد «کرسنت» هم خواهیم داشت. احتمال زیادى وجود دارد که موضوع کرسنت هم به یکى با دادگاههاى بینالمللى ارجاع و جریمه سنگینى متوجه ایران شود. درواقع سالها دورى از صحنه اقتصاد جهانى و حضورنداشتن در محافل بازرگانى و اقتصادى جهان، ایران را با فرایند و دینامیسم فوقالعاده پویاى تجارت جهانى ناآشنا کرده است. ازهمینرو یکى از اقدامات مهمى که جمهورى اسلامی لازم است نسبت به آن فعال برخورد کند، حضور در سازمات تجارت جهانى و دیگر باشگاههاى بازرگانى بینالمللى و بینالدولى است. البته نفت و گاز و انرژى در چارچوب سازمان تجارت جهانى قرار ندارد، اما کشورها همواره این نوع آمادهباشها را دارند.
آیا بهتر نیست ایران برای دورزدن ترکیه، بهطور مستقیم با اروپا وارد گفتوگو شود؟
ایران داراى دومین و بلکه به اعتقاد برخى ذخایرشناسان اولین ذخایر گازى دنیاست. درحالحاضر ایران ظرفیت لازم براى صادرات را در اختیار ندارد، اما در صورت سرمایهگذارى و انتقال تکنولوژى، ایران به قدرت بىهمتاى گازى تبدیل خواهد شد. بهعلاوه، همسایگان جمهورى اسلامى در شمال کشور و حاشیه دریاى خزر داراى ذخایر عظیم گازى هستند، اما دسترسى به آبهاى آزاد و بازارهاى صادراتى ندارند. این براى ایران موقعیت مطلوبى محسوب مىشود. در حقیقت در مقوله ذخایر زیرزمینى، محل جغرافیایى قرارگرفتن آنها فرعى است، بلکه امکان عرضه بینالمللى آن از طریق دسترسى به آبهاى آزاد و مبادى خروج و عرضه به بازارهاى جهانى اصل است. بنابراین انتقال گاز ترکمنستان به ایران و از طریق ایران به صورت سواپ به بازارهاى بینالمللى، به سود هر دو کشور است. مطلوب است جمهورى اسلامى ایران پیشقدم شود و اتحادیه یا بازار انرژى مشترکی را با کشورهاى آسیاى میانه طراحى و سازماندهى کند تا از آن طریق کل گاز طبیعى و بلکه نفت منطقه به بازارهاى جهانى ترانزیت شود.
نظر کشورهای اروپایی دراینباره چیست؟
درباره صادرات گاز ایران دو دیدگاه وجود دارد؛ الف- بازارهاى آسیایى، ب-اروپا. درباره بازارهاى آسیایى، نقطه شروع ما پاکستان است. این احتمال وجود دارد که به دنبال آن هندوستان و سپس چین در چرخه بازار گاز طبیعى ایران قرار گیرند و جاده ابریشم گازى شکل گیرد. آینده مصرف انرژىهاى فسیلى بهویژه گاز، در آسیاست. بنابراین به لحاظ اقتصادى، جاده ابریشم گازى مىتواند براى ایران منافع درازمدت داشته باشد. البته باید گفت برخلاف نفت، منافع اقتصادى گاز در طولانىمدت حاصل مىشود و نمىتوان انتظار سود آنى داشت. درهمینحال اشاره به واقعیتی دیگر هم ضرورى است. پاکستان کشورى کمثبات و داراى مشکلات اقتصادى است و امیدى نیست این مسائل در کوتاهمدت برطرف شوند. بازار اروپا، رشد مصرف بالایى از انرژىهاى فسیلى ندارد، اما قدر مطلق، مصرف و تقاضا بالاست. در اروپا مشکلات پرداخت و موانع حقوقى و قانونى و دستوپاگیر وجود ندارد. در بحث امنیت انرژى و ثبات عرضه هم جدى هستند. بنابراین پیوند استراتژیک گازى با اروپا که تاکنون دو بار از ناحیه توقف عرضه گاز از روسیه آسیب دیده و مورد تهدید قرار گرفته است، مطلوب ارزیابى مىشود.