«جنگ اقتصادی» و «تروریسم اقتصادی» دو اصطلاحی است که رئیسجمهور در توصیف تحمیل تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران به کار برده است. هفته گذشته حسن روحانی، رئیسجمهوری ایران در دیدار با آبه شینزو، نخستوزیر ژاپن پیش از عزیمت به اجلاس شانگهای برخورد آمریکا با اقتصاد ایران را به تروریسم اقتصادی توصیف کرد. در ادبیات عموم سیاستمداران ایرانی جنگ اقتصادی سختترین جنگ این دوره تعبیر شده است اما نحوه اداره اقتصاد در شرایط جنگ اقتصادی چگونه باید باشد و مدل مطلوب اقتصادی کدام است؟
محمدقلی یوسفی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی در گفتوگو با پایگاه خبری اتاق ایران میگوید: سخن گفتن از مدل اقتصادی در هر شرایطی مبنای علمی ندارد؛ چیزی به اسم ارائه مدل اقتصادی معنادار نیست. اقتصاد مربوط به مردم است نه دولت.
او ادامه میدهد: شیوه رفتار مردم، تصمیمگیریهای مردم، ذوق و سلیقه آنها، امکانات و منابع مردم مسیر اقتصاد را مشخص میکند. هر سرمایهگذاری میتواند سرمایه خود را در مسیری که میخواهد به کار گیرد. مشکل اصلی اقتصاد ایران این است که دولتمردان فکر میکنند باید اقتصاد را مهندسی کنند. درحالیکه چنین الزامی وجود ندارد. این روش پاسخگوی مشکلات اقتصادی کشور نیست. اقتصاد مربوط به مردم است و بهترین کاری که دولتمردان میتوانند انجام دهند این است که مانع فعالیت آزاد و داوطلبانه مردم نشوند. اگر زمانی هم اختلاف منافعی به وجود آید یا عدم شفافیت دیده شود، در آن صورت به دولت مراجعه میکنند.
به گفته یوسفی کار دولت حاکمیت قانون، تضمین حقوق مالکیت و برقراری نظم و امنیت در کشور است، در بقیه موارد خود مردم مسائل خود را حل میکنند. اینکه دولت بهجای مردم تصمیم بگیرد و بهجای مردم فکر کند، نتیجهبخش نخواهد بود.
او ریشه مشکلات اقتصادی ایران را در دخالت دولتمردان در اقتصاد جستوجو میکند. ازآنجاییکه اقتصاد ایران دولتی است، دولت فکر میکند یک اشتباه، یک تصمیم نادرست را با اشتباه دیگر میتواند جبران کند؛ دولت هیچوقت سعی نمیکند خطاهای خود را پاک کند. بخش خصوصی یا کارآفرینها در پروژههای زیانده سرمایهگذاری نمیکند، یا در مسیر خطا دو بار قدم نمیگذارند ولی دولتمردان این کار عجیب را بهدفعات انجام میدهند.
او درباره دلیل این رفتار میگوید: دولتمردان ضرر و زیان تصمیمهای نادرست را از جیب خود نمیپردازند و حاضرند برای بقای زندگی سیاسی خود که به پروژههای زیانده وابسته است، ادامه دهند. درواقع مشکل اقتصاد ما دخالت دولت در آن است نه عدم درک مردم. راهحل هم تدوین و تصمیم درباره الگوی مطلوب اقتصادی نیست. مشکل اقتصاد ما به دست مردم، کسبه، کارآفرین یا بخش خصوصی ایجاد نمیشود.
وظیفه مردم در شرایط جنگ اقتصادی چیست؟ یوسفی در پاسخ به این پرسش میگوید: سیاست مردان و دولتمردان بخشی از مشکلات اقتصادی هستند. آنها مشکل ایجاد میکنند ولی هزینه را به گردن مردم میاندازند. اگر آنها مشکل ایجاد میکنند، باید خود مشکل را برطرف کنند و نباید هزینه را به مردم تحمیل کنند.
او ادامه میدهد: ریاضت اقتصادی تحمیل هزینهای است به مردم. تحمیل هزینه سیاستهای نادرست که از بیرون به مردم تحمیل میشود. مسبب مشکلات مردم نیستند؛ بحرانآفرینها خود دولتمردان هستند.
راهحل مشخص چیست؟ او راهحل را در اصلاح قانون اساسی میداند. قانون اساسی مستمسکی در اختیار دولت برای افزایش نفوذ خود قرار داده است. اگر قانون اصلاح شود و دولت محدود شود، در آن صورت دولت نمیتواند مشکل ایجاد کند و بعد هزینه آن را از مردم دریافت کند.
واقعیت اقتصاد کشور از مشکلات متعدد خبر میدهد، در این شرایط واقعی مردم و دولت چگونه میتوانند مشکلات را حل کنند؟ استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی میگوید: من معتقدم نباید انتظار داشته باشید دولت مشکل ایجاد کند و مردم این مشکلات را حل کنند، یا اینکه بگویند مردم کمربندها را محکم ببندند. مسئله این است که چرا باید مردم دشواری را تحمل کنند. مردم که مسبب مشکلات نیستند.
او تاکید میکند: سادهترین راه این است که دولت جلوی تابش نور آفتاب به مردم را نگیرد. دولتی که خود بخشی از مشکلات است، نمیتواند بخشی از راهحل باشد. دولت همواره سعی میکند بر اشتباه گذشته پافشاری کند و نمیتواند راهحل ارائه دهد. بهترین کار و دقیقترین انتظار از دولت این است که به اقتصاد ضرر نزند. دولت نمیتواند با دخالت در اقتصاد کاری به نفع مردم انجام دهد. کار دولت برقراری نظم و امنیت است. اما ازآنجاییکه در این کار رانت و پول نیست، دولتها ترجیح میدهند بنگاهداری کنند. بانکداری کنند، مجوز دهند تا به رانت دست یابند.
به گفته یوسفی، دولت و مجلس تا جایی که ممکن است میخواهند در اقتصاد دخالت و ورود کنند. در چهل سال گذشته چند درصد از لوایح و طرحهایی که در مجلس تصویبشده به اقتصاد آزاد و رقابتی، آزادی فردی و حقوق مالکیت فردی، کنترل فساد و رانت تاکید دارد؟ شاید این عدد پنج درصد هم نباشد، آنهم به شرطی که این لوایح و قوانین با قانون دیگر نقض نشود.
یوسفی تاکید میکند: راهحل مشکلات اقتصاد کشور در آزادی عمل بخش خصوصی و عدم دخالت دولت در اقتصاد است نه تغییر رفتار مردم. وگرنه وقتی دولتمرد برای تولید و برای بخش خصوصی در شرایط عادی بسترسازی نمیکند، چطور ممکن است در شرایط بحرانی بتوانند مشکلات اقتصادی را برطرف کنند؟ در این وضعیت هم تعدادی از آنها به دنبال بهانهای برای ایجاد رانت جدید به نفع خود هستند.