تشخیص، مواجهه و مقابله با فساد باید بهصورت یک مجموعه درهمتنیده بررسی شود. به این خاطر است که باید راههای دقیق تشخیص و راههای درست مواجهه با این پدیده در دستور کار همگان مخصوصا مسئولان ردیف اول کشور قرار گیرد. در اینجا بنابر سالها پژوهش در زمینه یافتن راهکارهایی برای مبارزه با فساد اداری و اقتصادی نکاتی ارائه میشود. این موضوع که در جنگ اقتصادی چطور با فساد مبارزه کنیم، باید از 2 دیدگاه بررسی شود. هر دو دیدگاه باید به موازات هم و مکمل هم حرکت کنند. یک دیدگاه، تقویت جایگاه نظری مبارزه با فساد است. صاحبنظران جرمشناسی و کارشناسان حقوقی باید از منظر نظری و علمی آیینهای متناسب با شرایط ضربالاجلی جنگ اقتصادی را تدوین کنند تا مبارزه با مفاسد اقتصادی سرعت بیشتری بگیرد. حتماً اکنون هم آییننامههای دادرسی و کیفری خوبی در این زمینه وجود دارد اما این آییننامهها باید به اجرا دربیایند.
از دیگر سو، رسانهها هم آنطور که باید در این زمینه فعالیت نمیکنند. فساد یک پدیده خانمانبرانداز است و رسانهها آنطور که باید و شاید برنامههای هشداردهنده، افشاگرانه و بازدارنده در این زمینه ندارند. وجدان خیلیها در آستانه به خواب رفتن است. گاهی یک اشاره میتواند آنها را بیدار کند. وقتی که بگذاریم این خواب عمیق شود، دیگر سخت بیدار خواهد شد.
یک دیدگاه دیگر، تقویت جایگاه عملی در مبارزه با فساد است. در دیدگاه عملی، افراد یا نهادهایی که در مبارزه با فساد موفق بودهاند، معرفی شوند و درباره افراد یا سازمانهایی که در این حیطه کاهل بودهاند اطلاعرسانی شود. باید به گروه اول جایزه ملی مبارزه با فساد اعطا کرد. در نهایت باید با استفاده از افرادی که در مبارزه با فساد موفق بودهاند یک مجمع درست شود؛ « مجمع مبارزان با فساد» که اهل فساد بدانند یک شبکه و مجمع و تشکل فراگیر وجود دارد تا به آنها اجازه پیشروی ندهد. در این مجمع علاوه بر تبادل تجربیات، راهکارهای عملی برای مبارزه با فساد و ارتقای آن ارائه و از سازمانها و مدیران پیروز در این میدان تقدیر شود. در سازمانها، ادارات و محیطهای اجرایی هر کسی حکمی یا ابلاغی دریافت میکند که به موجب آن مسئول و متصدی بخشی از فعالیتهای آن سازمان میشود، در قرار و عهد با او باشد که پیشگیری و مبارزه با فساد را در صدر برنامههای خودش تعهد کند و در اینباره پاسخگو باشد. تضمین مبارزه با فساد هم باید در هر سازمانی تعریف شود وگرنه مبارزه با فساد به یک امر بسیار خوشایند نظری تبدیل میشود. قوه قضاییه و ضابطین قضایی باید ضمانت اجرای آن را تعریف کنند. خود ضابطین قضایی هم باید پاسخگو باشند که آیا به وظیفه خود در اینباره درست عمل میکنند یا نه.
همچنین درباره عملکرد سازمانها باید به شکل مستمر نظارت و پایش انجام شود و دستاوردهای آنها با هم مورد قیاس قرار گیرد و به شکل روشن و شفاف برای مردم ارائه شود.
مردم باید بدانند و به سهم خود تشریک مساعی کنند. به این ترتیب است که همه میتوانند به شکل صادقانه و مجدانه در برنامه فسادزدایی در جامعه سهیم باشند. از طرف دیگر، با هر نوع فعالیتی که حکم بازدارندگی در این مبارزه را دارد، برخورد شود. افرادی در مناصب قدرت هستند که باعث میشوند روند مبارزه کند شود، یا اینکه از انجام تعهدات خود در این زمینه طفره میروند و مبارزه با فساد را به سمت غیرممکن میبرند. آنها ارادهای برای مبارزه با فساد ندارند و در مقابل سلامت جامعه مانع ایجاد میکنند و احتمالاً خودشان از پدیدآورندگان خواسته یا ناخواسته فساد هستند.
اگر افرادی تمایلی برای مبارزه با فساد ندارند، باید از سوی قوه قضاییه به مسئله آنها رسیدگی شود تا در این مبارزه تأخیر و تعلل ایجاد نشود. اگر هم افرادی در مناصب قدرت توان مبارزه با فساد را ندارند، قوه مجریه مشکل آنها را حل کند، یعنی یا تقویتشان کند یا تغییرشان دهد.
اگر یک بیماری بر افرادی غلبه کرده است، علاوه بر معالجه آن افراد باید از سوی دیگر مراقب کسانی بود که هنوز مبتلا نشدهاند. مدیریت مبارزه با فساد آن قدر در جامعه کنونی ما حیاتی است که باید حتی بهعنوان یک موضوع جدی عمومی جزو واحدهای درسی و بحث کلاسی باشد. وقتی این تفکر به دانشگاهها و محیطهای آموزشی وارد شود، کمکم به همه سازمانها، نهادها و دستگاههای اجرایی و بهطور کلی هر جایی که انسانی در آن سر کار هست، تسری مییابد. مبارزه با آلودگیهای سیستمی و اقتصادی باید به یک فهم فراگیر، یک اپیدمی مقدس و دغدغهای ارزشمند و همگانی تبدیل شود. البته باید در اینباره سریع عمل کرد چون از آن طرف پدیده فساد خیلی سریع و صریح موج میگیرد و به هر جا راه پیدا میکند.