هماکنون بازیگر اصلی جهتدهی بازارها در کشور ما جریان نقدینگی است. روزانه بیش از 1500میلیارد تومان خلق نقدینگی میشود. این شاخص بهطور متوسط در 10سال گذشته سالانه 25درصد رشد کرده و انتظار داریم امسال بیش از 470میلیارد تومان نقدینگی جدید به اقتصاد تزریق شود. مقداری که امسال به اقتصاد اضافه میشود معادل کل نقدینگی ایران در سال 91 است. از یک طرف ضریب تبدیل پول از شبهپول در حال بالا رفتن است و این نقدینگی بهصورت دیجیتال در سیستمهای بانکی به شکل سود سپرده است. ضریب تبدیل سود سپرده به نقد و مقداری که مردم از بانکها بیرون میآورند و در اقتصاد خرج میکنند در حال افزایش است که نشان میدهد پول در سطحی از جامعه ورود پیدا میکند. از طرف دیگر با بررسی و مشاهده آمارهای تورم و مقایسه آن با دوره قبلی جهش ارزی (92-90) با وجود تلاش دولت در چند ماه اخیر برای پاییننگهداشتن سطح تورم، اقتصاد ما حداقل 40درصد تورم بدهکار است که باید در اقتصاد خرج شود؛ تورمی که عامل ایجادکننده آن، یعنی افزایش قیمت حاملهای انرژی مانند نفت، بنزین، برق و گاز و همچنین اجاره که سهم 30درصدی در محاسبه تورم دارد موجب شد تا به آن نقطه برسد. وقتی ما تورم بالا داریم نگهداری پولها در بانکها توجیه ندارد و مردم پولها را از بانک بیرون میآورند و سعی میکنند از قدرت خرید پولشان دفاع کنند. اما علت آمدن پول به سمت بازار سرمایه مولد بودن آن است؛ یعنی هم ارزش جایگزینی شرکتها و هم درآمد خود شرکتها و سودهای اعلامی و سودهای تقسیمیشان افزایش پیدا کرده است.
همین عامل باعث میشود تا سرمایهگذاران به درستی به سمت بازار سرمایه جذب شوند، چرا که زمانی که سمت بازار مسکن که با قدرت خرید مردم بسیار در ارتباط است، رفتند، نقدشوندگی آن از بین رفت و بسیار سخت شد. رکود عجیبی بر این بازار حاکم شد تا قیمتها خودش را دوباره اصلاح کند. هر کسی در یک سال اخیر سمت بازار طلا و ارز بوده حدود 20درصد ضرر کرده است، چون بازاری است که بیشتر با اخبار سیاسی در فواصل زمانی کوتاهمدت خودش را تطبیق میدهد و در یک سال و نیم اخیر هم آرامشهای سیاسی بیشتر حکمفرما بوده تا تنشهایی که شیرازه کار را از دست هر کدام از طرفین خارج کند.
لذا تنها بازاری که برای این جذب نقدینگی میماند بازار سرمایه است و بهنظر میرسد با بهبود مسائل سیاسیمان این بازار میتواند بهتر هم بشود، چون برخی از شرکتها بهدلیل تحریمها اجناسشان را با تخفیفهای بعضا 20درصدی میفروشند. یا اگر فرضمان این باشد که بار تحریمها بر اثر کاهش فشارهای سیاسی، کم شود، فرصتی در اختیار شرکتها برای افزایش سودآوری بهوجود میآورد.
از یک طرف بازار سرمایه 2دشمن مهم دارد که یکی از آنها افزایش معنادار سود سپرده بانکی است که در شرایط موجود بعید است چنین اتفاقی بیفتد، چون بانکها کشش پرداخت سود سپرده بالا را ندارند و از طرف دیگر اگر کاهش قیمتهای جهانی بهصورت شدید اتفاق بیفتد برای بازار سرمایه داخل سم است که البته در کوتاهمدت آن را متصور نیستیم، چون قیمتها هماکنون پایین هستند و رشد معناداری ندارند و نهایتا 10یا 15درصد میتوانند پایین باشند. لذا بهصورت میانمدت بازار سرمایه را مثبت ارزیابی میکنیم، لیکن در خود بازار سرمایه، سهام خیلی از شرکتهای کوچک حباب شده است.
در واقع نباید اینطور فکر کرد که تکتک شرکتها ارزنده هستند بلکه شرکتهای بزرگ بازار که حدود 80شرکت هستند برای سرمایهگذاری مناسب هستند. بهصورت عمومی خیلی از سهامهای کوچک بازار از چندماه قبل حباب قیمتی دارند و ممکن است برای سرمایهگذاران دردسرساز باشند، به همینخاطر به همه سرمایهگذاران پیشنهاد میکنیم که از ظرفیت صندوقهای سرمایهگذاری برای مدیریت منابعشان استفاده کنند.