در روزهای اخیر بعضی از صاحبنظران اقتصادی نزدیک به بانک مرکزی، ضمن طرح انتقاداتی نسبت به عملکرد بازار سهام کشور، با ناکارآمد خواندن این بازار و غیرمولد دانستن عملکرد آن، در نظام تأمین مالی اقتصاد کشور، وجود فشارهای تبلیغاتی و سیاسی از سوی ذینفعها کلیدی بازار سرمایه را، یکی از عوامل مهم انحراف سیاستهای پولی بانک مرکزی دانستند.
جنگ بازار پول و سرمایه از آن دست دردسرها و مشکلات منحصربهفرد اقتصاد ایران است که حاصل ندانمکاریهای منحصربهفرد ما در حکمرانی و سیاستگذاری اقتصادی است. وقتی رشد پایه پولی بدون تناسب با رشد اقتصادی یا ظرفیت رشد اقتصادی و صرفاً در چارچوب سیاستهای مالی دولت و در فقدان یک نظام حسابرسی قابلاتکا در حوزه مالیه عمومی صورت میگیرد؛ حاصل آن نقدینگی سرگردانی است که رانت جویان بر سر تصاحب آن، که درواقع به معنای اخذ از سهم مالیات تورمی است، دچار تنش و جنگ میشوند.
در این میدان پرغبار طبیعی است که هر کس تلاش کند بخش بزرگتری از این غنیمت بادآورده را تصاحب و تملک کند و در شرایطی که تولید و توزیع و گردش این نقدینگی پرقدرت و بیبنیاد، تا حد زیادی تحت تأثیر سیاستگذاریهای حاکمیتی و مداخلات دولتی است، طبیعی است که تلاش عمده رانتجویان در حوزههای گوناگون، به اقامه ادله و جمعکردن لشگر و عده برای گرفتن سهم بیشتر از این جریان مسموم نقدینگی متمرکز شود. این الگوی رفتاری بورس و بانک و تولید و تجارت هم نمیشناسد.
آنچه در این میان بسیار مهم است؛ توجه به این نکته کلیدی است که این نبرد، اصولاً نبرد ایرانیان میهندوست و دغدغهمندان توسعه این سرزمین نبوده و نیست! آنچه فعالان واقعی بخش خصوصی اقتصاد و متخصصان و صاحبنظران دلسوز توسعه ایران میخواهند و میگویند؛ تأکید بر شفاف و مؤثر ساختن کنترلهای مالیه عمومی، بهویژه در حوزه بدهیهای دولت است که نقطه اتکای یک بانک مرکزی مستقل، بهعنوان نگهبان اعتبار پول ملی است.
روزی که شفافیت مالیه عمومی، دست دولت را برای توزیع بیحسابوکتاب سوبسید در اقتصاد کشور ببندد و بانک مرکزی از مجری سیاستهای مالی دولت تبدیل به تنظیمگر بیطرف بازار پول و اعتبار شود؛ دیگر نه وجهی برای مداخله گسترده حاکمیت در نظم طبیعی اقتصاد باقی میماند و نقدینگی بیبنیاد و پرقدرتی که رانت جویان در بخشهای مختلف اقتصاد ایران برای تصاحب آن به جان هم بیافتند.
در آن روز زیبای رؤیایی، که نرخ بهره پول را بازار تعیین میکند و رفع موانع نهادی شفافیت و مقیاسپذیری، بورس را تبدیل به یک ابزار تأمین مالی مؤثر در اقتصاد کشور ساخته، بازار پول و سرمایه، نه رقیب بلکه مکمل یکدیگر خواهند بود. بازار پول جذبکننده منابع کم ریسک هسته سخت اقتصاد و بورس سهام، میزبان منابع ریسکپذیرتری میشود که با بازدهی بیشتر، موتور محرک رشد اقتصادی کشور هستند.
نبرد واقعی عاشقان ایران و علاقهمندان به توسعه کشور، رفع موانع موجود بر سر راه رسیدن به این نقطه است؛ نه جدال بر سر نحوه تسهیم رانت نقدینگی بدون پشتوانه.