با شیوع کرونا و صدور دستورالعملهایی برای منع تردد بین شهری و ممنوعیتهای رفت و آمدی، سبک و شیوه بسیاری از سفرهای مردم هم تغییر کرد. ترس از ابتلا به بیماری دست در دست محدودیتهای سفر داد و بسیاری را یا از مسافرت منصرف و یا به سفرهایی در مسافت کوتاه راضی کرد. همه اینها در حالی است که ایران هم همگام با سازمان جهانی گردشگری، توسعه گردشگری روستایی را در دستور کار خود قرار داده است؛ شکلی از گردشگری که به نظر میرسد در دوره کرونا و ضرورت پرهیز از حضور در فضای بسته، با اقبال خوبی از سوی علاقهمندان به سفر روبهرو شده است. «لیلا اژدری» مدیرکل دفتر همکاری و توافقهای ملی گردشگری در گفتگو با ایلنا درباره این مسأله صحبت کرده و از آخرین خبرها در مورد گردشگری کشاورزی گفته است.
توسعه گردشگری روستایی و کشاورزی از اهدافی بود که وزارتخانه میراثفرهنگی آن را دنبال میکرده و حالا که به نظر میرسد شرایط کرونایی باعث شده مردم بیشتر به سمت سفر به طبیعت و فضای باز روی بیاورند، برنامهریزی ویژهای برای این نوع از گردشگری تدارک دیده است؟
رویکرد به سفرهای طبیعی، طبیعتگردی و بومگردشگری یک رویکرد ذاتی است که در همه انسانها وجود دارد. کسانی که در محیطهای شهری و مدرن زندگی میکنند بیشتر به این نیاز دارند که برای سفرهایشان مقاصدی گردشگری را انتخاب کنند که در دامن طبیعت باشد و زندگی سادهتر و بدون آلودگیهای مختلفی که هر روز در شهر با آنها سر و کار داریم را در این نوع سفرها تجربه کنند. اما شرایط بیماری کرونا باعث شد مردم اگر هم میخواهند سفری در این ایام داشته باشند ترجیح دهند در محوطههای باز و طبیعی انجام شود و کمتر به سفرهای کلاسیک میروند. شرایط سفر از طریق هواپیما، قطار و اتوبوس با اینکه فراهم است اما بخشی از جامعه ترجیح میدهند به منظور حفظ امنیت و سلامتی، برای سفر از خودروهای شخصی خودشان استفاده کنند. و فواصل کوتاهتری را بروند و ترجیحا در استان و شهر خودشان باشند و به دامن طبیعت بروند و محیطهای روستایی را ترجیح میدهند چون از روستاها کمتر آمار ابتلای گسترده به کرونا مخابره شده است. همه اینها مشوق مردم است که به این گونه مناطق سفر کنند. در همین راستا، وزارتخانه میراث فرهنگی بحث توسعه گردشگری کشاورزی را در دستور کار داشت اما کرونا به آن سرعت بخشید. ما الان انبوهی گردشگر داریم که میخواهند تعطیلات آخر هفته خودشان را در دامن طبیعت بگذارنند و از طرفی تعداد کشاورز، مزرعهدار و باغدار داریم که متقاضی ارائه خدمات به گردشگران در محل باغ و مزرعهشان هستند. این منجر به تدوین شیوهنامه صدور مجوز فعالیت گردشگری کشاورزی شد که مرداد ماه توسط دکتر مونسان به تمام استانها ابلاغ شد و از آن زمان تاکنون، ۱۱ مرکز گردشگری کشاورزی در ایران توانستهاند پروانه بهرهبرداری بگیرند و مجوز برایشان صادر شود تا رسما کار خودشان را آغاز کنند.
نگرانی مهمی که در مورد توسعه گردشگری روستایی وجود داشته و با گردشگری کشاورزی میتواند دوباره مورد بحث قرار بگیرد، مساله انتفاع مالی مردم بومی و محلی از ورود گردشگران به روستاست. برخی معتقدند منافع اقتصادی این نوع سفرها کمتر به سود خود مردم محلی است. چقدر این دغدغه در طرح توسعه گردشگری دیده شده تا چرخه اقتصادی گردشگری به نفع مردم بومی باشد؟
در گردشگری کشاورزی آنچه که گردشگر هزینه میکند در مزرعه است. مگر اینکه گردشگر دنبال محل اقامتی باشد که میتواند به بومگردی اطراف خودش معرفی شود که بازهم در جامعه محلی هزینه میشود. نگرانی که مطرح کردید بیشتر به گردشگری کلاسیک برمیگردد که با تورهای بسته مسافرتی انجام میشود و مسافر در هتل اقامت میکند و راهنمای گردشگریاش ممکن است از تهران و شهرهای بزرگ باشد. این دغدغه در همهجای دنیا وجود دارد و چون دولتها به دنبال توسعه گردشگری پایدار هستند سعی میکنند این مشکل را حل کنند تا روستا هم از فواید اقتصادی گردشگری برخوردار شود چون در غیر اینصورت، جنبههای منفی حضور گردشگر در مناطق بومی پررنگ میشود و مردم با حضور گردشگر مخالفت میکنند. بنابراین در همه برنامهریزیها این مساله دیده شده و مدیران مقاصد گردشگری سعی میکنند از مشارکت جامعه محلی برخوردار شوند. خصوصا این روزها که در ایران بحث بومگردی و هتلهای سنتی خیلی زیادتر شده شاهدیم که بومگردیها معمولا کسب و کارهایی کوچک و خانوادگی هستند اما حتی هتلهایی هم که در مناطق مختلف وجود دارند سعی میکنند نیروهایشان را از مردم محلی انتخاب کنند چون هم برای کارمند به صرفهتر است و هم کارفرما. برای جوانهای منطقه، ایجاد اشتغال میشود و منفعت اقتصادی آن به نفع مردم و جامعه محلی خواهد بود.
با توجه به اینکه شعار امسال سازمان جهانی گردشگری، توسعه گردشگری روستایی است، علاوه بر بحث کشاورزی روستایی طرحهای دیگری هم در این زمینه در نظر گرفته شده است؟
بله. کاری که الان ما در معاونت گردشگری مشغول انجامش هستیم و مراحل نهایی را طی میکند یک مگاپروژه تحت عنوان «ارزیابی، اعتبارسنجی و رتبهبندی مقاصد گردشگری ایران» است که در دو بخش شهری و روستایی انجام میشود؛ در بخش شهری که شاید عنوانش را پیش از این به نام «شهر گردشگر» شنیده باشید مقاصد گردشگری شهری اعلام داوطلبی میکنند برای اینکه توسط ارزیابان آموزش دیده و بر اساس شاخصهای مصوب، ارزیابی شوند. مثلا ارزیابان ما تهران را بر اساس چکلیست شاخصها بررسی میکنند و بر اساس آن تهران میتواند رتبه یک یا پنج را در گردشگری شهری کسب کند. معنی رتبه پنج این است که شما میتوانید برای سال آینده رفع نقص کنید و رتبه یک را به دست بیاورید.
همین مدل را برای روستاها هم داریم. قبلا یک لیست ۵۰۰ تایی از روستاهای هدف گردشگری داشتیم که برخی از آنها در تقسیمات کشوری تبدیل به شهر شده و بسیاری از آنها از لیست حذف شده بودند. در نتیجه یک بازنگری در شاخصهای انتخاب روستاهای هدف داشتیم و این شاخصها به مگاپروژه پیوست. که مراحل پایانی را سپری میکند و با شرکت مجری وارد مذاکره شدهایم. در حال حاضر ارزیابها برای این مساله تربیت میشوند و فکر میکنم از اوایل سال ۱۴۰۰ این پروژه کلید بخورد و روستاهای متقاضی برای ارزیابی، از سوی کارشناسان سنجش و رتبهبندی شوند. اگر روستایی در این ارزیابیها امتیاز کافی را به دست نیاورد به عنوان روستای مستعد هدف گردشگری شناسایی میشود و پس از رفع نواقص میتواند در ارزیابی بعدی رتبه مورد نظر را کسب کند.
معتقدم ما خیلی باید برای فرهنگسازی در جامعه در رابطه با احترام به فرهنگ محلی هموطنانمان تلاش کنیم. گردشگری یا توسعه پایدار این مساله را میطلبد که به ارزشها، محیطزیست، آب، زمین و اقتصاد جامعه محلی به طور متناسب توجه شود. گردشگری که وارد این لوکیشن طبیعی شود باید همه این موارد را مدنظر قرار دهد. عکسها، فیلمها و خبرهایی از نقاط مختلف کشور داریم که رفتار برخی از هموطنان را با طبیعت چه از نظر انباشت زباله و چه یکسری مشکلات فرهنگی که ایجاد میکنند نشان میدهند، فکر میکنم اینها را باید به پای ناآگاهی گردشگران بگذاریم. باید آموزش ببینند و آگاه شوند که وقتی وارد یک جامعه محلی و روستا میشوند حتما نسبت به محیطزیست، آب و خاک و هوا و منظر طبیعی و زیبایی آن روستا و منطقه خودشان را متعهد بدانند و هم به فرهنگ و آداب و رسوم آنجا احترام بگذارند.
فکر میکنید مهمترین متولی این آموزش کیست؟
قطعا صداوسیما، آموزش و پرورش و رسانهها تاثیرگذارین نهادهایی هستند که میتوانند مردم را در این زمینه آموزش دهند. این نوع آموزش، کارهای فرهنگی است و شاید پولی از آن درنیاید اما برنامهسازان خصوصی هم اگر دغدغه حفظ محیطزیست و فرهنگ جامعه را داشته باشند میتوانند در این زمینه تاثیرگذار باشند و برنامهسازی کنند. به اضافه اینکه در سند راهبردی توسعه صنعت گردشگری به این مورد اشاره شده و از این نهادها بهعنوان دستگاههای همکاری یاد شده که باید به توسعه گردشگری پایدار در ایران کمک کنند.