توسعه یک مفهوم چند بعدی است که از جنبههای مختلف همچون اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، امنیتی و جغرافیایی قابل بررسی است. این عوامل زمینه ساز توسعه در مفهوم کلی هستند، بهطور مشخص درباره ایران و از بعد توسعه میتوان گفت در حال گذر هستیم و رسیدن به توسعه خود مستلزم تحقق شروط و الزاماتی است. از سوی دیگر با بررسی جزئیتر مفهوم توسعه رابطهای میان این مفهوم با رشد اقتصادی وجود دارد.
رشد یک امر کمی و اقتصادی است که جنبه تولیدی دارد یعنی اگر میخواهیم توسعه پیدا کنیم باید رشد تولید را بهصورت سالانه تجربه کنیم. در حالی که توسعه یک امر کیفی است و ما زمانی به توسعه میرسیم که رشد تولید قابل قبول داشته باشیم. حال لازمه رسیدن به رشد تولید ارتقای سرمایه گذاری، ظرفیتسازی در حوزه سرمایهگذار ی، افزایش زیرساختها و سیستمهای مخابراتی است، البته نباید از امور فرهنگی همسو با توسعه هم غافل باشیم، بهعنوان مثال فرهنگ کار باید ارتقا یابد هم کار کنند و هم بهرهوری داشته باشند، بدین معنا که نتیجه کار مثبت باشد یا اینکه مردم در دورهای باید مصرف را کاهش دهند و پسانداز کنند؛ مشخصاً در رابطه با اقتصاد ایران میتوان گفت در حال توسعه است و هنوز توسعه کامل پیدا نکرده است. با این توضیح که موانعی بر سر راه توسعه وجود دارد که اگر رفع شود میتوان به توسعه رسید؛ یکی از این موانع فقدان برنامهریزی برای توسعه است، همچنین باید فضای کسب و کار را بهبود ببخشیم و تولید کنندگان را یاری کنیم. اما نکته قابل تأمل این است که دولت باید دولت توسعهگرا باشد و سیاستها در مسیر تولید و رشد باشد؛ در حالی که هم اکنون سیاستهای جاری همسو با این گزاره نیست. مصداق این موضوع واردات زیادی است که درگیر آن هستیم در حالی که باید خودمان تولید داشته باشیم، به صنایع بپردازیم ،چراکه در حوزه صنعت پتروشیمی ظرفیتهای خوبی وجود دارد که باید مکانیابی درستی صورت بگیرد و این مقوله درگیر وعدههای نمایندگان استانها و وعدههای آنها نشود؛ یکی دیگر از حوزههایی که میتواند زمینه توسعه را فراهم کند رشد کشاورزی و اتصال آن به صنعت است و مهمتر از همه اینها تغییر سیستم آموزش و پرورش و دانشگاه است، یعنی یادگیری باید به سمت یادگیری ضمنی برود. بدین معنا که علاوه بر آموزش شرایط کار هم فراهم شود.کشورهای توسعه یافته اینگونه عمل میکنند.به جد میتوان گفت اینها پایههای توسعهاند. علاوه بر اینها ما باید از دامپروری، شیلات و کشاورزی حمایت کنیم تا موضوع تأمین غذا فراهم و سپس امکان صادرات ایجاد شود.
در بحث تکنولوژی باید هم تکنولوژی ایجاد و هم وارد کنیم و سرمایهگذاری هایمان را به سمت ارزش افزوده حاصل از نفت ببریم؛ در نهایت هم دانشگاهها باید پیوندشان را با صنعت برقرار کنند.
در پایان میتوان گفت ظرفیتهای سرمایهگذاری در ایران بسیار متعدد و متنوع است ، اما متأسفانه این ظرفیتها به کار گرفته نمیشود، در حالی که با اطمینان میتوان گفت در صورت تحقق الزامات مطرح شده در کمتر از یک سال میتوان به توسعه رسید.